eitaa logo
- ماھ‌ِحرم‌ .
1.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
2 فایل
أفتقد زيارتك يا سيدي ؛ خذني إلى الضريح لأعبدك أريدك أن تعلم أنني أريد المحال . - @Information_00 - صلوات بفرست مومن .
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸 اگر میخواهے عاشق چیزے بشوے، با عمل و رفتار عاشق شو! اگر میخواهے عاشقِ حسین (ع) بشوے، هر روز صبح در یک ساعت مخصوص بگو {صلے الله علیک یا اباعبدالله} بگو {حسین جانم میخواهم به تو عادت کنم تا عاشق تو بشوم تا به تو عارف بشوم} عادت میتواند عشق را در وجود انسان بیاورد.
شهید سید مجتبی علمدار: ⚠️از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه ڪردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه ڪردی؟ جوابی نداشتم و از از ڪوچه گذشتم... 🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند! گفت: و در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌷🍃به چهارمین ڪوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم! ڪردی؟! برای خودت چه ڪردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نڪردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... ڪم آوردم... گذشتم... 🌷🍃هفتمین ڪوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در خطر لغزش و تهدیدشان میڪرد! را دیدم... از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌷🍃هشتمین ڪوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوڪی هم ڪنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میڪردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوڪی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میڪردند،برایشان... ⚠️اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم ڪه با چه ڪردم! تمام شد... 💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ - حق‌الناس اوج‌حماقت ‌است،نه زرنگی‌! چون‌روزقیامت‌ اعمال‌خوبت‌ را مجبور می‌شوی‌به‌کسی‌بدهی‌که‌در زندگی‌ازآن متنفر بودی‌وغیبتش راکردی‌ツ
سلام شهادت امام رضا علیه السلام را تسلیت عرض میکنم 😭😭😭
هم اکنون شبکه قرآن پخش زنده حرم امام رضا را دارد نشان می دهد
پیشنهاد دانلود
بسم رب الجنون الحسن :)🖤
حسین می شنوم هر چه یا حسن گویم دو کوه هست ولی کوه بی‌صدا حسن است
اوگذشت‌ازسهمِ‌خودتاذکرمااین‌گونه‌شد ... یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسن
آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه ! 💔(:
سلام مهلت مسابقه دیروز تمام شد ان شاالله تا ساعتی دیگر نام برنده را در کانال خواهیم گذاشت و تشکر از کسانی که شرکت کرده اند
راستی داش محمد حسین مهمونمون هستند
سلام خدمت شما اعضا محترم کانال نمازی به افق عشق جواب مسابقه امروزمان رو هم سرکار خانم درست جواب داده اند انشالله در پی وی باهاشون صحبت خواهیم کرد 😍😍🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ღـدا
ـــــــــــــــــــــــــــ⇩⇩⇩⇩⇩♥⇩⇩⇩⇩⇩ـــــــــــــــــــــــــــ ✨بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحيمِ ✨ ✨دعای هفتم صحیفه سجادیه ✨ يَا مَن تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ ، وَيَا مَن يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدائِدِ ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ اِلى رَوحِ الْفَرَجِ ، ذَلَّتْ لِقُدرَتِكَ الصِّعابُ ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطفِكَ الأَسبَابُ ، وَجَرى بِقُدْرَتِكَ الْقَضَاءُ ، وَ مَضَتْ عَلى اِرَادَتِكَ الأَشيَاءُ ، فَهِىَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَولِكَ مُؤْتَمِرَةٌ وَبِاِرادَتِكَ دُونَ نَهيِكَ مُنزَجِرَةٌ ، اَنتَ المَدعُوُّ لِلمُهِمَّاتِ وَاَنتَ الْمَفْزَعُ فِى الْمُلِمَّاتِ ، لايَندَفِعُ مِنهَا اِلَّا مَادَفَعتَ ، وَلايَنكَشِفُ مِنهَا اِلَّا مَا كَشَفتَ ، وَ قَد نَزَلَ بى يَا رَبِّ مَا قَد تَكَاَّدَنى ثِقلُهُ ، وَ اَلَمَّ بى مَا قَد بَهَظَنى حَملُهُ ، وَ بِقُدرَتِكَ اَورَدتَهُ عَلَىَّ ، وَ بِسُلطانِكَ وَجَّهتَهُ اِلَىَّ ، فَلامُصدِرَلِمَا اَورَدتَ ، وَ لاصَارِفَ لِما وَجَّهتَ ، وَلا فَاتِحَ لِما اَغلَقتَ ، وَلا مُغلِقَ لِمافَتَحتَ وَلا مُيَسِّرَ لِماعَسَّرتَ ، وَلانَاصِرَ لِمَن خَذَلتَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ ، وَافتَح لى يَا رَبِّبَابَ الفَرَجِ بِطَولِكَ ، وَاكسِر عَنّى سُلطانَ الهَمِّ بِحَولِكَ ، وَاَنِلنى حُسنَ النَّظَرَ فيما شَكَوتُ ، وَ اَذِقنى حَلاوَةَ الصُّنعِ فيما سَاَلتُ ، وَ هَب لى مِن لَدُنكَ رَحمَةً وَ فَرَجاً هَنيئاً وَاجعَل لى مِن عِندِكَ مَخرَجاً وَحِيّاً ، وَلاتَشغَلنى بِالأِهتِمامِ عَن تَعاهُدِ فُرُوضِكَ ، وَ استِعمالِ سُنَّتِكَ ، فَقَد ضِقتُ لِما نَزَلَ بى يا رَبِّ ذَرعاً ، وَامتَلَاتُ بِحَملِ ما حَدَثَ عَلَىَّ هَمّاً ، وَ اَنتَ القَادِرُ عَلى كَشفِ مَا مُنيتُ بِهِ ، وَ دَفعِ مَا وَقَعتٌ فيهِ ، فَافعَل بى ذلِكَ وَ اِن لَم اَستَوجِبهُ مِنكَ ، يا ذَالعَرشِ العَظيمِ ، وَ ذَاالمَنِّ الكَريمِ ، فَاَنتَ قادِرٌ يا أَرحَمَ الرَّاحِمينَ ، امينَ رَبَّ العالَمینَ ـــــــــــــــــــــــــــ⇧⇧⇧⇧⇧♥⇧⇧⇧⇧⇧ـــــــــــــــــــــــــــ
خوب
می رسیم به شهید امروزمون
اسم شهید و لقب شهید به این آیدی ارسال کنید @Zahra_masrur
یادتون نره
منتظر جواب های زیباتون هستیم
به خصوص اگر از همین بلیت های چارتر باز میشد. یادم هست ایام تعطیلی بود .با رو ببنه سته بودم برویم یزد. آن زمان هنوز خانواده من نیامده بودند تهران. خانه خواهرش بودم که زنگ زد الان بلیت گرفتم بریم مشهد .من هم از خدا خواسته کجا بهتر از مشهد .ولی راستش تا قبل از ازدواج هیچ وقت مشهد به این شکل نرفته بودم . بدون رزرو هتل ولی وقتی میرفتم خوشم می آمد .انگار همه چیز دست خودت امام بود. همه چیز را خیلی بهتر از ما مدیریت می‌کرد. در صحن کفش هایش را در می آورد .وارد صحنه می‌شد بعد از سلام واذن دخول گوشه‌ای می ایستاد و با امام رضا علیه السلام حرف می‌زد.جلو تر که می‌رفت وصل میشد به روضه و مداحی . محفل روضه ای بود در گوشی از حرم، بین صحن گوهرشاد و جمهوری. داخل بسته شیخ بهایی معروف بود به اتاق اشک شاید به زور با دو سه تا قالی سه در چهار فرش شده بود. قلقلع می‌شد .نمی‌دانم چطور این همه آدم را داخل آنجا جا میشد.فقط آقایان را راه می دانند و می گفت روضه خواص است .عده‌ای محدود آن هم بچه هیئتی ها خبر داشتند که ظهرها اینجا روضه برپاست .اگر می‌خواستند برسند باید نماز شکسته ظهر و عصر را با نماز ظهر حرم می‌خواندند. اینطوری شاید جامی شدند .از وقتی در باز می‌شد تا حاج محمود خادم آنجا در را می‌بست شاید سه چهار دقیقه بیشتر طول نمی کشید. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خیلی ها پشت در می ماندن.کیپ کیپ میشد و به خدا بزور در رو میبست.چند دفعه کمی دور تر اشتیاق این جماعت را نظاره میکردم که چطور دوان دوان خودشان را می‌رسانند.بهش گفتم :چرا فقط مردا رو راه میدن،منم میخوام بیام. ظاهراً با حاج محمود سر سری داشت .رفت و با او صحبت کرد . نمیدانم چطور راضی اش کرده بود. می‌گفتند تا آن موقع پای هیچ زنی به آنجا باز نشده بود.قرار شد زودتر از آقایان تا کسی متوجه نشده برم داخل‌فردا ظهر طبق قرار رفتیم و وارد شدیم. اتاق روح داشت.میخواستی همان وسط بنشینی و زار زار گریه کنی.برای چه نمیدانم.معنویت موج میزد.میگفتند چندین سال ظهر تا ظهر در چوبی این اتاق باز میشود و تعدادی می آیند و روضه میخوانند و اشک می‌ریزند و میروند.در قفل میشد تا فردا حتی حاج محمود،مستمعان را زود بیرون میکرد که فرصتی برای شوخی ویا شاید غیبت ،تهمت یا گناه پیش نیاید . ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا