گاهی یک نگاه حرام
شهادت را
برای کسی که
لیاقت شهادت دارد،
سالها عقب می اندازد،
چه برسد به کسی که،
هنوز لایق شهادت بودن را نشان نداده،
" سردارشهید حاج حسین خرازی"
# اللهم_الرزقنا_شهادت🌹🍃
#شبتون شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻بــہ ماگفتنـــد دنیـــاے فـــــردا دنیــــاے مذاکرســـت دنیـــــاے موشــــــک نیســـــت
🍁وســـــــردار مـــــارو بــــا موشــــڪ زدن😭
#حاج_قاســـم♥️💫
#متن زیر را باتامل بخوان
🌺☘️
کجاها نباید خندید؟!😏🙄❌
به سرآستین پاره ی کارگری
که دیوارت را می چیند , نخند😏⛔️
به پسرکی که آدامس می فروشد
و تو هرگز نمی خری ، نخند😏⛔️
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه
می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند , نخند😏⛔️
به دستان پدرت...😏⛔️
به جارو کردن مادرت...😏⛔️
به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی
به سر دارد😏⛔️ ...
به پارگی ریز جوراب کسی درمجلسی😏⛔️
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان , نخند😏⛔️
نخند که دنیا ارزشش را ندارد😏⛔️ ...
که هرگز نمی دانی
چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند :
آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای
همه چیز و همه کسند ...
آدم هایی که برای زندگی تقلّا می کنند ...
بار می برند ...
بی خوابی می کشند ...
کهنه می پوشند ...
جار می زنند ...
سرما و گرما را تحمل می کنند
و گاهی خجالت هم می کشند ...
خیلی ساده :
هرگز به آدم هایی که ضعیفتر از تو هستند , نخند . روزی ممکن است تو جای آنها باشی . کسی چه میداند ؟
🌺☘️
#ڪلامشهدا 💫🌗
🌸🍃مۍگفتــ ↓
🌵جنگمعاملهباخداستـــ
#خداخریدار
#مافروشنده
#سندقرآن📖
#بهــــاءبهشتـــــ🌼🍃🌸
#شهــیدحسینخرازۍ♥️
•••🥀
دلـم گرفتھ بـہ وسعتـ آسمان...
زندگـۍ دنیایۍ سختـ روحـم را آزرده ؛
دلـم هـواے #شهادت دارد...
تُ را جان مادرتـان هوایمـ را داشتہ باشید...🥀
نظری بر این دل خسـَتہ کنید : )
#شـهداگاهےنگاهے
#التماسدعاےشهادتــ🤲❤️
👋سلام👋
لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره رمان قصه دلبری به آیدی زیر ارسال نمایید
با تشکر
@Zahra_masrur
#قصه_دلبری
#قسمت_چهلم_و_هشتم
به دهانه تونل رسیدیم.همان تونل معروفی که حزبالله در هشتاد متر زیر زمین حفاری کرده است.
در راهرو،فقط من و محمد حسین میتوانستیم شانه به شانه هم راه برویم.ارتفاعش هم طوری بود که بتوانی بایستی.
عکس های زیادی از امام،حضرت آقا،سید عباس موسوی و دیگر فرماندهان مقاومت را نصب کرده بودند.محلی هم مشخص بود که سید عباس موسوی در آن نماز میخوانده،مناجات حضرت علی در مسجد کوفه که از زبان خودش ضبط شده بود ، پخش میشد.
از تونل که در اومدیم رفتیم کنار سیم های خاردار.خط مرزی لبنان و اسرائیل .آنجا محمد حسین گفت:سخت ترین جنگ ،جنگ توی جنگله.
یک روز هم رفتیم بعلبک. اول مزار دختر امام حسین را زیارت کردیم ،حضرت خولته بنت الحسین.اولین باری بود شنیدم امام حسین همچین دختری هم داشته اند.محمد حسین ماجرایش را تعریف کرد که:وقتی کاروان اسرای کربلا به این شهر میرسند،دختر امام حسین در این مکان شهید میشه.امام سجاد ایشون رو اینجا دفن میکنند و عصایشون هم برای نشونه بالای قبر فرو میکنن تو زمین.از معجزات اینجا این است که آن عصا تبدیل به درخت میشود که آن درخت هنوز هم کنار مقبره هست که زائران به آن دخیل میبندن.
نمیدانم از کجا با متولی آنجا آشنا بود.رفت خوش و بش کرد و بعد آمد که :بیا برویم روی پشت بوم.رفتیم آن بالا و عکس گرفتیم.میخندید و میگفت :ماکه تکلیفمون رو انجام دادیم،عکسمون هم گرفتیم.
بعد رفتیم روستای شیث نبی.روستای سرسبز و قشنگی بود بالای کوه.
ادامه دارد...
#قصه_دلبری
#قسمت_چهلم_و_نهم
بعد از زیارت شیث نبی،رفتیم مقبره شهید سید عباس موسوی،دومین دبیر کل حزب الله.
محمد حسین گفت:از بس که مردم دوسش داشتن براش بارگاه ساختن.
قبر زن و بچه اش هم در آن ضریح بود،باهم در یک ماشین شهید شده بودن.هلیکوپتر اسرائیلی ها ماشینشان را با موشک زده بود. برایم زیبا بود که خانوادگی شهید شده بودن.
پشت آرامگاه به ماشین سوخته شهید هم سری زدیم.
ناهار را در بعلبک خوردیم هم من غذای لبنانی را میپسندیدم،هم اون با ولع میخورد.خدا را شکر میکرد،بعد از غذا هم در حق آشپزش دعا میکرد.
آخر سر هم میگفت به به عجب چیزی زدیم بر بدن. و زود میرفت دستور پخت آن غذا را میگرفت تا بعداً در خانه بپزیم.نماز مغرب را در مسجد رأس الحسین خاندیم.مسجد بزرگی که اسرای کربلا شبی را در آن بیتوته کردن. در این مسجد،مکانی به عنوان جایگاه عبادت امام سجاد مشخص شده بود قسمتی هم به عنوان محل نگهداری از سر مبارک امام حسین. همانجا نشست زیارت عاشورا خواندن نام برایش روضه هم میخواند .
بعد هم دم گرفت :عمه جانم عمه جانم عمه جانم عمه جانه مهربانم،عمه جانم عمه جانم عمه جانم عمه جانه قد کمانم.
ادامه دارد...
#حرفِڪاربردۍ~
میگفٺ:
[قݪبٺو♡]اصلـاحکن !
قبݪ،ازاینڪہخاڪوغبـار
روشبشینہ . . .
وقبݪازاینڪہٺـارِعنکـبوتببنـده ...
کہاونوقٺ،خوبشدنسخٺمیشـہ(:
#یاعلےبگورفیـق🌼
از:👈🏻 شهــــ♥️ـــدا
به:👈🏻 جامانـــــدهها🙂
🌼🌿هنـوز هم #شهادتــ میدهنـد
اما به "#اهلِدرد" نه به #بیخیـالها😔
فقط #دم زدن
از #شهـدا افتخار نیستـ
باید👇🏻🍁👇🏻
#زندگیمـان،❌
#حرفمـان، #نگاهمـان،❌
#لقمههایمـان، #رفاقتمـان❌
#همشهدایـیباشـد...✌️😍
#دلمـان را شهدایـی کنیـم...😉
.
اَللّهُمَّ اَلحِقنا بِاالشُهَداء...🥰
.
#جامونده
#شهادت_روزیتون
#منبر_مجازی🦋
هرکارے میخواهےبکن،اما!
این را بدان که این عمل تو را؛
خدا،پیغمبرومومنین مےبینند
حیا کن که یک وقت نکند
عمل زشتت را ببرند نشان
آقا رسول الله ﷺ بدهند.
#آقامجتبیتهرانی
#قصه_دلبری
#قسمت_پنجاه
موقع برگشتن از لبنان رفتیم سوریه.از هتل تا حرم حضرت رقیه راهی نبود،پیاده میرفتیم.حرم حضرت زینب که نمیشد پیاده رفت،ماشین میگرفتیم.حال و هوای حرم حضرت زینب رو شبیه حرم امام رضا و امام حسین دیدم.بعد از زیارت ،سر صبر نقطه به نقطه مکان ها را نشانم داد و معرفی کرد:دوازده ساعات،مسجد اموی،خرابه شام،محل سخنرانی حضرت زینب.هر جا هم که بلد نبود،از اهالی و مسعول مسجد اموی به عربی میپرسید و به من میگفت.ازش پرسیدم کجا به لبای امام حسین چوب خیزران میزدن .بهم ریخت.بهم گفت من هیچ وقت اینطوری نیومده بودم زیارت.گاهی من روضه میخواندم. گاهی او.
میخواستم از فضای بازار و زرق و برق آنجا خارج شوم و خودم را ببرم ان زمان ، تصویر سازی کنم در ذهنم ،که یکدفعه دیدم حاج محمود کریمی درحال ورود به دوازده ساعات است.تنها بود،آستینش را به دهان گرفته بود و روضه میخواند.به محمد حسین گفتم برو ببین اجازه میده همراهش تا حرم بریم.به قول خودش تا آخر بازار مارا بازی داد.کوتاه بود ولی در معنویت به حرم که رسیدیم احساس کردیم میخواهد تنها باشد، از او خدا حافظی کردیم .
ادامه دارد...
#قصه_دلبری
#قسمت_پنجاه_و_یکم
ماه هفتم در یزد رفتیم سونوگرافی.دکتر گفت مایع امنیوتیک دور بچه خیلی کمه.باید استراحت مطلق داشته باشی.دوباره در یزد ماندگار شدم.میرفت و میآمد.خیلی بهش سخت میگذشت.آن موقع میرفت بیابان.شرایط خیلی سخت تر از زمانی بود که میرفت دانشکده.میگفت عذابه ،خسته و کوفته برم تو اون خونه سوت و کور.از صبح برم سرکار و بعد از ظهر هم برم خونه ای که تو توش نباشی.
دکتر ممنوع السفرم کرده بود.نمیتوانستم بروم تهران.
یواش یواش بهم فهماندن ریه بچه مشکل داره.ای دور بچه که کم میشد مشخص نبود کجا میره.هرکسی نظری میداد:
آب به ریش میره
اصلا هوا به ریش نمیرسه
الان باید سزارین بشی
دکتر ها نظر متفاوتی داشتند.دکتری گفت شاید وقتی به دنیا بیاد ظاهر بدی داشته باشه.
چندتا هم گفتن میتونیم نامه بدیم پزشک قانونی،بچه رو سقط کنی.
اصلا تسلیم چنین کاری نمیشدم،فکرش هم عذاب بود.
با علما صحبت کرد که آیا حاکم شرع اجازه چنین کاری را به ما میدهد یا نه.
اطرافیان تحت فشارم گذاشتند که:اگه دکترا اینطور میگن و حاکم شرع هم اجازه میده بچه رو بنداز.خودت راحت ، بچه هم راحت.
ادامه دارد...
#چهاردستورقرآنی👇🏻🌸
برای سعادت دنیا و آخرت
💫#شکر را ترک مکن 🌴
که از زیادی و افزونی محروم خواهی شد .
🌻" لئن شكرتم لأزيدنكم "
اگر شکر گویید بیشتر به شما می بخشم .
♥️#ذکر خدا را ترک مکن☘️
چون از نگاه پروردگارت محروم می مانی .
🌼" فاذكروني أذكركم "🥀
مرا به یاد آورد تا شما را به یاد آورم .
🌺#دعا را ترک مکن
چرا که از استجابت محروم می مانی .
🍂" ادعوني أستجب لكم "🍂
از من بخواهید تا اجابت کنم .
#استغفار را ترک مکن
✨چرا که از نجات محروم می مانی .✨
🍃🌸" وما كان الله معذبهم وهم يستغفرون "
چرا که تا زمانی که استغفار گویید هرگز عذابتان نخواهم داد.🌼🍃
📚 قرآن کریم
#ثارالله🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمانی 🌸💫:]
چجوری میتونیم خیلی راحت با امام زمان ارتباط داشته باشیم!؟
اللهم عجل لولیک الفرج🌹
#تلنگر
⚠️نمیشود مدام ب همدیگر ایراد بگیریم ک تقصیر #جنس_مخالف هست😉 ک باعث شعله ور شدن #جرقه_ی_گناه ♨️ما میشوند❌
🤔چرا از خودمان شروع نکنیم⁉️
من
چه دختر🧕🏻
چه پسر🧔🏻
اگ همین الان تصمیم بگیرم #نگاهم رو کنترل کنم،(نه فقط توی خیابون های دنیای #حقیقی...ک تو خیابان های #مجازی⛔️ هم باید رعایت کنم) دیگه حله.
دیگه چشمم دنبال لایک
و نگاه #تحسین_آمیز نامحرم نباشه😬
دیگه نمیرم سه ساعت وقت بذارم برای #زیبایی_ظاهرم در جامعه😨
دیگه همه ی فکر و ذکرم گول زدن 😷 #نامحرم و گیر انداختنش و #نخ_دادن بهش نیست🤐
#از_خودمان_شروع_کنیم
روایتامیگنآقا:
#امام_زمان با جوونا خیلی جفت و جور و میشه...
قدر جوونیمونو بدونیم عزیزای دل....
حیفهماتو #سپاهش نباشیم...
#آرزوبرجوانان_عیب_نیست
#شهید_عباسی
-