مٻلاد بـا سعادټ
حضࢪت زینب "سلاماللهعلیھا"
برشما مبارڪ
🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳
🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#ادمیݩتبࢪیڪ🙃😇
رفقاےجان🌸🌿
هرکس تبادل لیستی میخواد برای سہشنبه به آیدی من پیام بدین انشاءالله انجام بدیم☺️♥️
@Maleka84
من🙃👆🏻
[🌈•🌊]
تا خـღـدا هست
هیچلحظهایآنقدࢪسخټنمۍشود😌
ڪهنشودتحملشڪـࢪد...✨
شدنےهـاراانجامبـده...💪🏻
وتمامنشدنۍهارابہ
←«خدا»→بسپار♥️🌱
#خداےخوبم💛
#شب_یلدا 😍🍉
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
سلام دوستان عیدتون مبارک
🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳
🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
به مناسبت میلاد یا سعادت حضرت زینب(سلام الله)امروز سه پارت عیدی از حکمت های نهج البلاغه می زارم
نماز قضای ظهرم فراموش نشه😍
🌸حکمت 4
💠ارزش هاى اخلاقى و ضدّ ارزش ها (اخلاقى، تربيتى):
🦋و درود خدا بر او، فرمود: ناتوانى، آفت و شكيبايى، شجاعت و زهد ثروت و پرهيزكارى سپر نگه دارنده است.
و چه همنشين خوبى است راضى بودن و خرسندى.
#نهج_البلاغه
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
💠حکمت 5
⚪️ شناخت ارزش هاى اخلاقى (اخلاقى، سياسى، اجتماعى):
✅و درود خدا بر او، فرمود: دانش، ميراثى گرانبها، و آداب، زيورهاى هميشه تازه، و انديشه، آيينه اى شفّاف است.
#نهج_البلاغه
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
⚪️حکمت 6
🌺ارزش راز دارى و خوشرويى(اخلاقى، سياسى، اجتماعى):
📝و درود خدا بر او، فرمود: سينه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرويى وسيله دوست يابى، و شكيبايى، گورستان پوشاننده عيب هاست. و يا فرمود: پرسش كردن وسيله پوشاندن عيب هاست، و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند
#نهج_البلاغه
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوسی_ودو
خدا را به همه ائمه(ع) قسم میدادم..
پای مصطفی و ابوالفضل را به این مسلخ نکشاند.😖😖😖🤲🤲🤲🤲😭😭😭😭😭😭
از فشار انگشتان درشتش...
دستم بی حس شده بود، دعا میکردم زودتر خالصم کند و پیش از آنکه ابوالفضل به خانه برسد، از اینجا بروند... تا دیگر حنجر برادرم زیر خنجرشان نیفتد...😭😭😭🤲🤲🤲
خیال میکردم میخواهند ما را از خانه بیرون ببرند..
و نمیدانستم برای #زجرکش_کردن زنان زینبیه وحشی گری را به #نهایت رسانده اند....😨😨😭😭😭
که از راه پله باریک خانه...
ما را مثل جنازهای بالا میکشیدند... مادر مصطفی مقابلم روی پله زمین خورد😱😣 و همچنان او را میکشیدند که باصورت و تمام بدنش روی هر پله کوبیده میشد...😥😰😭
و به گمانم دیگر جانی به تنش نبود..
که نفسی هم نمیزد...
ردّ خون از گوشه دهانم تا روی شال سپیدم جاری بود،..
هنوز عطر دستان مصطفی روی صورتم
مانده بود..و نمیتوانستم تصور کنم از دیدن جنازه ام چه زجری میکشد...
که این قطره اشک نه از درد و ترس که به عشق همسرم😭❤️ از گوشه چشمم چکید.
به #بام_خانه رسیده بودیم..
و تازه از آنجا دیدم زینبیه محشر شده است...😰😰😱😱
دود انفجار انتحاریِ دقایقی پیش هنوز در آسمان بالا میرفت..
و صدای تیراندازی و جیغ زنان از خانه های اطراف شنیده میشد...
چشمم روی آشوب کوچه های اطراف میچرخید و میدیدم💚حرم حضرت زینب (س)💚بین دود و آتش گرفتار شده...
که فریاد حیوان تکفیری👿🗣 گوشم را کر کرد...
مادر مصطفی را تا لب بام برده بود، پیرزن تمام تنش میلرزید..
و او نعره میکشید تا بگوید مردان این خانه کجا هستند.. 😰😰😰😰😰😰😭😭😭😭😭
و میشنیدم او به جای #جواب، #اشهدش را میخواند که قلبم از هم پاره شد...
میدانستم نباید لب از لب باز کنم..
تا نفهمند ایرانی ام و تنها با ضجه هایم التماس میکردم او را..😩😖🤲🤲😭😭😭
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
#کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·