ای خانمی که پشت و پناه برادری!
هرگز کسی ندیده شبیه تو خواهری
زیبنده است نام تو زینب ز سوی حق
یعنی که زینت پدری چون تو دختری
رخسار، همچو فاطمه؛ رفتار، چون علی
با آن حرارت و تب و تابِ پیمبری
هستی عقیلهی عرب و بیمعلّمی
عالِم به دین و معرفت از سوی داوری
ای اُسوهی زنان جهان مثل مادرت!
حقّا نمونهای به همان خوی مادری
ای آشنا ز دوره ی مادر به واژگان!
با ریسمان و هیزم و سیلی و اخگری
آنجا که چادر از تو کشیدند دشمنان
نور خدا به روی تو گردید مِعجری
آن نطق آتشین تو در محفل یزید
غوغا به پا نمود و به پا گشت محشری
بر دوش تو دو رایتِ صبر و رضای حق
در قتل گاه و وقت اسارت، دو اختری
در پیشگاه لطف و وفای تو ای سترگ!
شرمنده شد وفا و ندارد برابری
با وسعتِ حیای تو ای مظهر وقار!
دریا نموده جلوه چو حوضِ محقری
سروِ قدت چه زود کمان شد ز غصه ها
نشناخت شوهرت که تو آن یار و همسری
در سوگت عرشیان همگی نوحه گر شدند
در غم نشست جملهی گیتی سراسری...
#وفات_حضرت_زینب (س)
┈•꧁༼﷽༽꧂•┈
🔘احترام خواجه نصیر به امام موسی کاظم(ع)
گویند: هنگام وفات خواجه نصیر، به او گفتند: اجازه بده جنازه تو را به نجف اشرف ببریم و آنجا دفن کنیم، در پاسخ گفت: من از امام موسی کاظم(ع) خجالت می کشم که وصیت کنم جنازه ام را از کاظمین بیرون برند.
.┅┅──.─────.✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟✿
⬅️ ادب خواجه از زبان علامه حسن زاده آملی
🔘علامه حسن زاده آملی نقل میکند. بنده حدود سی سال پیش صحبتی با یک ریاضیدان داشتم تا این که کلام کشید به این شکل هندسی قطاع من از او، به خاطر غرض الهی که در نظرم داشتم ، سؤال کردم : عزیز من ! از این شکل چند حکم هندسی می توان استفاده کرد ؟
گفت: شاید هفت تا ده تا حکم.
گفتم: مثلاً بیست تا چطور ؟
گفت: شاید. ممکن است.
گفتم: دویست تا چطور؟ به من نگاه می کرد که آیا دویست حکم هندسی می توان از آن استنباط کرد و توقف کرد
گفتم : دویست هزار چطور ؟ خیال می کرد که من سر مطایبه و شوخی دارم و به مجاز حرف می زنم. بعد به او گفتم: آقا! این خواجه نصیرالدین طوسی کتابی دارد به نام کشف القناع عن اسرار شکل القَطاع.
و جناب خواجه از این شکل، چهارصد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حکم هندسی استنباط کرده ؛ یعنی قریب نیم میلیون.
بعد به او گفتم: این خواجه نصیر طوسی که راجع به یک شکل هندسی، یک کتاب نوشته و قریب پانصد هزار حکم از آن استنباط کرده، شما آن کتاب و خود خواجه را می شناسی؟
گفت: نخیر.
بعد راجع شخصیت خواجه صحبت کردیم و به او گفتیم: این خواجه وقتی که در بغداد حالش دگرگون شد و دید دارد از این نشانه به جوار الهی ارتحال میکند، وصییت کرد: مرا از کنار امام هفتم، باب الحوائج الی الله، از این معقل و پناهگاه بیرون نبرید و در عیبه به خاک بسپارند و روی قبر در پیشگاه امام هفتم؛ مثلاً نوشته نشود، آیت الله، علامه، این امام است، حجت الله. قرآن ناطق و امام ملک و ملکوت است. روی قبر من بنویسید:
🔸«وَ کَلبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیهِ بِالوَصِید»
و این عالمی است صاحب این همه کتاب در حکمت، فلسفه، عرفان، ریاضیات، فقه و اصول، علوم غریبه، معماری و مهندسی و بناکننده رصدخانه مراغه و صاحب زیج ایلخانی و بالاخره خواجه نصیر الدین طوسی و استاد بشر و استاد کلّ فی الکل. اما در پیشگاه امام هفتم وصیت میکند این طور روی قبرش بنویسند.
📚 (منبع: سیره امامان در آثار علامه حسن زاده آملی)
"《 محفل الشهداء و العرفاء 》"
همیشه کاری کن اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم!
#شهید_ابراهیم_هادی
☘شهدا را باذکر صلوات یاد کنید☘
"《 محفل الشهداء و العرفاء 》"
💢 اى عزيزان من! ادب مقابل پدر و مادر را بايد منظور بداريد آنگونه كه بدانيد هيچ بوده ايد، ايشان واسطه هستى شما و هر سعادتى كه نصيب شما شود، شده اند.
📖منبع اصلی: برگرفته از رساله وصایا (پندنامه سعادت)
📎منبع مجازی: @nedaysaadat
هرگاه در زندگی ات گیر پیش آمد
و راه بندان شد، بدان خدا کرده است.
زود برو با او خلوت کن و بگو:
"با من چکار داشتی که راهم را بستی!؟"
هرکس گرفتار است
در واقع گرفتار یار است.
#شیخ_محمد_اسماعیل_دولابی
"《 محفل الشهداء و العرفاء 》"
رزق اگر باشد شهادت
شام با تهران یکی است
بی تفاوت ها فقط شرمنده تر خواهند شد ...
#شهید_محسن_فخری_زاده ❤️