eitaa logo
مَــــــهـــــوا ؛
1.9هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
204 ویدیو
4 فایل
مَهوا : ماهِ شبِ چهارده «صاحب الزمان» . اینجا، قـــصــهِ زنــدگـــی مــا . . بمون تا این کتابِ قصِه رو باهم وَرق بزنیم رفیق💛. ~همشهری امام رضاییم ᥫ᭡ بهتره بدونین (: @Mahva_setad
مشاهده در ایتا
دانلود
تعطیلات تابستات از ابداعات این معلم به هوراس مان بود درسال ۱۸۳۷ پیشنهاد دا‌د مدارس و مراکز آموزشی در تابستان تعطیل شود پ ن: نور به قبرت بباره مرد ♥️😂
حُســین مَــن (: دورَم‌ کن‌ اَز‌ هَر‌ آنچِه بِه غِیر‌ اَز‌ تو‌ دَر‌ مَن‌ اَست . #زهرا‌بانو #محرم
عزاداری با معرفت نصیبتون .
مَــــــهـــــوا ؛
زهرا جان التماس دعا🌱
عُبید الله بن حر جُعفی فردی بود که کاروانش همزمان با سیدالشهدا از مکه به سمت عراق حرکت کرد اما دور تر و با فاصله از کاروان اباعبدالله حرکت می‌کردند تا با امام رو در رو نشوند . سرانجام در محلی به قصر بنی‌مقاتل در نزدیکی کربلا ، امام قاصدی را به سمت عبیدالله بن حر فرستاد و از او دعوت کرد تا به نزد امام برود اما او قاصد را پس زد و درخواست امام را نادیده گرفت . پس از ساعتی امام خود نزد او رفتند و با او به گفتگو پرداختند ، از او درخواست کردند تا به ایشان بپیوندند اما عبیدالله باز هم مقاومت می‌کرد ! امام تمام گناهانی که عبیدالله بن حر از ابتدای دوران جوانی مرتکب شده بود را یاد آور شد و گفت تنها بهای پاک شدنت ریخته شدن خون تو در راه ماست ؛ عبیدالله بن حر از همراهی امام سر باز زد و بهانه‌های مختلفی آورد و در نهایت گفت : خودم از همراهی شما معذورم اما می‌توانم اسب گران‌قیمت و شمشیر با ارزشم را در اختیار شما بگذارم تا از آن استفاده کنید . امام در جواب فرمودند : ای پسر حر ما برای اسب و شمشیر تو به سراغت نیامدیم، فقط بدین خاطر آمدیم که از تو یاری بطلبیم ؛ اگر نسبت به بذل جانت در راه ما بخل می‌ورزی، نیازی به چیزی از اموال تو نداریم . سرانجام عبیدالله بن حر جان خود را از معرکه‌ی کربلا نجات داد اما تاریخ همواره او را به شقاوت و گمراهی یاد می‌کند . . .
مَــــــهـــــوا ؛
عُبید الله بن حر جُعفی فردی بود که کاروانش همزمان با سیدالشهدا از مکه به سمت عراق حرکت کرد اما دور ت
محفل عشاق جای گناهکاران نیست وقت آشتی و برگشت به آغوش سیدالشهداست . . وقتِ توبه‌ست . . حواس‌مون باشه ما هم باید یک روزی به ندای هَل‌من‌ناصر امام زمان‌مون لبیک بگیم ؛ خدا نیاره روزی رو که بخاطر قلب سیاه و پرونده‌ی اعمال‌مون فریب بخوریم و از قافله‌ی عُشّاق عقب بمونیم .
••• اونجاها که بخاطر خدا پا روی #غرورت میزاری، خودتو کوچیک میکنی اونجاهاست که دارن #بزرگت میکنن، دارن روحت رو بزرگ میکنن... مواظب باش که با ناراحت شدنت بازی رو نبازی :)🌿 •••
فکر کردم فراموش مون کردی مسعود جان😔😂.
همون موقع که خیلی‌ها شب عاشورا تنهاش گذاشتن ، همون موقع دل اهل حرم از خلوت شدن لشکر سیدالشهدا لرزید ، همون موقع که خیلی‌ها لگد به بخت و اقبال‌شون زدن ، همون موقع که خیلی‌ها دنیاشون رو خریدن و آخرت‌شون رو فروختن ، همون موقع که خیلی‌ها لذت‌های زود گذر رو به جاودانگی تو تاریخ ترجیح دادن ؛ یکی تو لشکر دشمن از کارهای خودش پشیمون شده بود ، دلش لرزیده بود . . هی با خودش می‌گفت تو دل بچه‌های دختر پیامبر رو لرزوندی ، تو دل پسر علی بن ابی‌طالب رو شکوندی ، تو آب رو به روی اهل حرم حسین بستی . . چکمه‌هاشو از پا دراورد ، انداخت دور گردنش ، راه افتاد سمت خیمه‌های اباعبدالله . به خیمه‌های که رسید سیدالشهدا به پیشوازش اومد ؛ سرشو به قصد شرمندگی انداخت پایین ، اشک از گوشه‌ی چشماش سرازیر شد با صدای گرفته و همراه بغض گفت : راه برگشتی برای من هست ؟ به سوالش کاری نداشت در جواب گفت : سرت رو بالا بگیر ای حر و در آغوشش گرفت . سرانجامش شد که در آغوش امامش جان سپرد و به آرزوی خودش رسید .
اِرفَع رأسَک یا حُر
آقا جان ما هم از گذشته‌مون پشیمونیم ما هم از اینکه دلت رو شکستیم پشیمونیم ما رو به آغوش بکش ابی‌عبدالله❤️‍🩹
ممنونم که هستی دوست خوبِ من🫂😂.
ولی حسینیه معلی ی امشب 😭❤️ از دست ندید....
نـَفـسـش سَـــخت گرفته است بـه آغـــوش بکش .. نـوکـر خَسته ی رنـجور بِـهم ریــخــتــه را (: ❤️‍🩹
سلام و ظهر بخیر.. 🥰✋
معلومه از جلسه کنکور دارم میام یا بیشتر توضیح بدم..؟ 😶😂
سلام سلام 🖐🏻😂
مَــــــهـــــوا ؛
معلومه از جلسه کنکور دارم میام یا بیشتر توضیح بدم..؟ 😶😂 #زهرا‌بانو
عه وا به ما هم از همین برند آب‌معدنی دادن😂 اونای کنکور اردیبهشت فرق داشت(اونا رو بیشتر میدوستیدم😂)
منو دوستم درحال تحلیل سؤالات کنکور.. 😮‍💨
ماییـم و دلۍ مسـت در ایـوان طلایی احسنـت ، چہ معمـاری انگشـت نمـایی. .