فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
@night_mag
#کافه_نادری
اینروزها همه انباشتهایم از «حرف»؛ مثل انبار باروتی که منتظر جرقهای باشد برای گفتن، پشت سکوت و بغضمان، قایم شدهایم. هر جا گوش مفتی گیر میآوریم، در صف نان، سبزی فروشی وقتی منتظریم خریدمان را حساب کند، وقتی اتوبوس مینشینیم کنار یکی، همینجاها سر حرفی باز شود، از آسمان تا ریسمان بههم میبافیم درد و زخم و حرف و همه را...
اما حرفهای اصلی هنوز در دلهامان هست. اینها بدل حرفهایند. میدانید؛ هر حرفی، طرف خودش را دارد. ما طفلکیهای عصر عجیب ارتباطات، مانده و دلتنگ همان آغوش مادرانهای هستیم که از مدرسه برسیم و از سیر تا پیاز همه چیز را بدون ترس از قضاوت، بدون رودرواسی، همه را رو کنیم و بعد از مشقهایمان بگوییم و از قهر کردن با دوستمان. بعد مادر بغل مان کند و یکی از کتلتهای سرخ شده را دستمان بدهد بگوید: غصه نخور. همهچی درست میشه.
ما میخواهیم یکی مثل خودمان دنیا را ببیند. همانطور که ما میخواهیم. مثل بغل مادر، بیقضاوت؛
میدانید؛ مرد و زن فرقی نمیکند. مردها هم اینروزها، غار تنهایی نمیخواهند. حرف دارند. مدل گفتنشان فرق دارد مردها؛ درک میخواهند بیشتر؛ کسی حرفهایشان را نگفته بداند. یا از همان چهار جملهای که گفتهاند، حرفشان را معلوم کند کسی؛
اینروزها، با وجود اینهمه ارتباط، روزهای بیارتباطی آدمهاست و بقول
فئودور داستایوفسکی:
«تمام آنچه از زندگی میخواهم این است که یک نفر باشد که من بتوانم با او درباره همه چیز حرف بزنم؛ دقیقا همانطور که با خودم حرف میزنم.»
اینروزها روزهای دوری انسانهاست. روزهای سرد بیحضوری؛ منظورم حضور امن، دائمی و مطلوب است. حضور امن که بشود حرف زد، انگیزه گرفت، در آغوش گرفت و آرام شد.
@naderi_cafe | محبوبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
@night_mag
📃 مجله نایت
پيراهن سفيد نميپوشيدم ، چون ميدونستم زود چرك ميشه .
يه روز تصميم گرفتم لذت پوشيدن پيراهن سفيد رو از خودم نگيرم . پوشيدم ، چرك شد . يكى ديگه خريدم ، بازم سريع چرك شد . مدام ميخريدم و مدام چرك ميشدن .
تا بالاخره يه رور فهميدم چطور رفتار كنم كه چرك نشه ، كه يكبار مصرف نباشه . از اون روز به بعد با خيال راحت پيراهن سفيد ميپوشيدم و نگران چرك شدنش نبودم .
نگرانى لذت رو از بين ميبره . ميدونى ميخوام چى بگم ؟ براى انجام دادن هر كارى بايد خطر كرد تا تجربه به دست بياد . من اگر خطر چرك شدن پيراهن سفيد رو قبول نميكردم ، تا آخر عمرم پيراهن سفيد نميپوشيدم كه نكنه چرك بشه ! اما خطر كردم و حالا ياد گرفتم كه چطور مراقب پيراهن سفيدم باشم .
اين پيراهن سفيد ميتونه آرزو هاى ما باشه . دنبال فلان آرزو نميريم چون ميترسيم عمرمون تلف بشه و نتيجه خوبى در انتظارمون نباشه . ما بايد اقدام كنيم ، تا شايد نتيجه خوبى بگيريم ، اما اگر اقدام نكنيم ، هرگز نتيجه خوبى نميگيريم .
بريد دنبال آرزوهاتون ، نترسيد از هزينه هاى مادى و معنوى . اگر حاصل باب ميل نشد ، حداقل تجربه هاى خوبى رو بدست آورديد . هرگز خودتون رو از لذت پوشيدن پيراهن سفيد محروم نكنيد ...
#سهيل_شهابى
@night_mag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
@night_mag
📃 مجله نایت
گاهی نباش...
خودت را بردار و کمی دورتر از قافله بایست ...
وجودت را از همه ی آدم های اطرافت دریغ کن
ببین چه کسی نبودنت را حس می کند ؟!
چه کسی حواسش به حال و احوالات توست ؟!
سکوت کن و منتظر بمان ...
و ببین کدام آدمِ با معرفتی برایِ پیدا کردنِ تو،
پس کوچه های تنهایی ات را زیر و رو می کند ؟
کدامشان نگرانت می شود !
و اصلا چه کسی، برای نگه داشتن تو، ...
به خودش زحمت می دهد؟
اگر نبودی و دیدی ...
آب از آب روزمرگی هایشان تکان نخورد،
تعجب نکن!
رسم آدم ها همین است...
اگر بودی که هیچ...
اگر نبودی ، دیگران هستند...
این تویی که باید عاقل باشی ...
و خودت را ...
برای چنین جماعت بی تفاوت و بی عاطفه ای،....
خرج نکنی...!
#هیوا
@night_mag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
@night_mag
#کافه_نادری
لازم نيست براى کسى كه نميفهمه توضيح بدى
چه كارايی براش کردی و چقدر باهاش ساختی و
چقدر به فكرش بودى
خودتو ازش بگير؛
گذر زمان خودش همه چيز رو بهش ميفهمونه!
@naderi_cafe | هیوا
bamdade khomar05.mp3
19.42M
#رادیو_شب
#کتاب_صوتی بامداد خمار
#داستان عاشقانه
#نویسنده: فتانه حاج سید جوادی
#قسمت » 5
🌿 ادامه دارد ....
@radio_shab
#کتابخانه_شب
لینک تمام قسمت های داستان بامداد خمار در کتابخانه شب 👇
https://eitaa.com/Ketabkhane_Shab/12