تصور کن...💔
چند ساعتی زیر آفتاب داغ راه رفتی
پاهات تاول زده
لنگ میزنی!
هی از خستگی میخوری زمین
و توان نداری بلند بشی(:💔
یکیو میبینی پشت کوله اش زده
من دکترم کمکی بود درخدمتم✋
یه عراقی میبینی
از لباساش معلومه فقیره ها...
ولی با گریه دعوتت میکنه بری خونش(:💔
مجٰـانینُالحُـسَّین(؏)
کوله به دوشت
هنذفری تو گوشت💔
مداحی عراقی داری گوش میکنی🙂
یه بچه سه چهار ساله تو گرمای سوزان!
یه سینی پر از خوراکی دستشه
داره پذیرایی میکنه
خودمونیم ها..😭💔
خـوش به حال اون بچه :)💔
میدونی رفیق...
وسواس تو راه اربعین جایی نداره برات!
از یه جایی به بعد
دیگه واقعا کشش نداری راه بری💔
از یه جایی به بعد
دیگه خودت راه نمیری(:
انگار یکی دستتو گرفته
داره کمکت میکنه💔
اون یکی اربابه ها:)...!😭
رایحه ی خاک کربلا بعد از بارون...
دوداسفندوآتیش ...
بخار چای عراقی ها تو هوا☕️💔
مسیری که خیس از آب بارونه
و لباساتو کثیف میکنه!
صدای هلابیکم یا زوار الحسین
علیه سلام تو گوشت💔
صدای مداحی عربی
بازی میکنه با دلت💔