میگن وسط یه عملیات ،
یهو دیدن حاج قاسم دارن میرن..!
گفتن: حاجی کجا میری؟!
ماموریت داریم!
حاج قاسم فرمودن:
ماموریتی مهم تر از نماز نداریم..! (:
_ حواست باشه! پیرو حاج قاسم بودن به این
نیست که هر شب ساعت یک و بیست
میزنی ساعت به وقت حاج قاسم! ببین حاج
قاسم چیکار کرد که حاج قاسم شد! بدون نماز
به هیچ جا نمیرسی ..!(:
-شهیدحاج قاسم سلیمانی🦋🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 ⃟❤️
امـام زمـان را دعـا کنـید و بـرای سـلـامـتیاش
صـدقـه دهـید و عهـد ببـندیـد کـه او را در
میـدان جـنگ ترک نخـواهید کـرد .. 🤲
حتـی اگـر تکـه تکـه شـوید هـم شهــادت
در میـان دسـتان او برایـتان از عسـل
شـیرین تـر خـواهـد بـود☺️
#وصیتنامه/#شهید_علاء_حسن_نجمه🦋
از گمنامی نترس
از اینکه اسم ورسمی نداری،
از کارهای کرده ات به نام دیگری،
از بی تفاوت بودن آدم ها،
ازتنهایی ات درعین شلوغی ها،
غمگین مباش که گمنامی،
اولین گام برای رسیدن است..🕊
*راحیل*🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃
#پارت_۷۵
وقتی پیامش را خواندم، هیجان زده شدم ضربان قلبم باال
رفت.
"حاال این چه قدر جدی گرفته است".
وای اگر بگویدمی خواهم بیایم خواستگاری چه بگویم.
خودم هم نمی دانستم بایدچی کار کنم.
گوشی را برداشتم تا برایش بنویسم ما به درد هم نمی
خوریم، ولی نتوانستم، من عاشقش بودم و دلم نمی خواست از
دستش بدهم. آن نگاه گیرا، صدای گرم، تیپ و هیکلش برایم
آنقدر جذابیت و کشش داشت که دل از دست داده بودم.
این روزها دلم سرگردان بود. اشتهایم به غذا کم شده
بودوتنهایی را می طلبیدم. فقط مادرم متوجه ی این بیتابی
من شده بود. این را از نگاههایش می فهمیدم.
روی تخت نشسته بودم و زانوهایم را بغل کرده بودم.
اسرا وارد اتاق شدو دستش را روی کلید برق گذاشت و پرسید:
–خاموش کنم؟
من و اسرا اتاق مشترک داشتیم.
پرسیدم مامان کجاست؟
ــ فکر کنم رفت توی اتاقش.
ــ خاموش کن بگیر بخواب من میرم پیش مامان.
باید با مادر حرف می زدم، فقط او می توانست آرامم کند و
راهی نشانم دهد.
چند تقه به در زدم و داخل رفتم.
مادرم سرش را از روی دفترچه ایی که دستش بود و چیزی که
می نوشت بلند کردو گفت :
–کاری داشتی؟
قیافه ی و مظلومی به خودم گرفتم گفتم
🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃
#پارت_۷۶
–امدم شب نشینی.
لبخندی زدوگفت:
–بیا تو دخترم.
دفترش را بست و روی کتابخانهی گوشه ی اتاقش گذاشت وگفت :
–برم واسه مهمونم یه چیزی بیارم بخوره.
من هم به شوخی گفتم:
–زحمت نکشید امدیم خودتون رو ببینیم.
مادر با خنده بیرون رفت ومن با نگاهم رفتنش را تا دم در
همراهی کردم. یه تاپ و شلوار ست پوشیده بود که خودش
بافته بود.واقعا دربافتنی استاد بود.
گاهی برای دیگران هم بافتنی انجام می داد با دستمز باال.
می گفت پول وقتی که پایشان گذاشته ام رامی گیرم.
همیشه خوش تیپ بود. وقتی آنقدر مرتب لباس می پوشید غم
دلم را می گرفت کاش بابا بود.
نگاهی به دفتر روی کمد انداختم. اجازه نداشتم بخوانمش،
مادر همیشه می گفت بعد از مرگم بخوانیدش، واسه همین از
آن دفتر خوشم نمی آمد.
مادرگاهی در این دفتر چیزایی می نوشت، خودش می گفت از
دل گرفتگی ها، از تنهایی ها، از شادی ها و غم هایم می
نویسم.
اتاقش بر عکس اتاق من و اسرا، خیلی ساده بود.
پرده لیمویی با گل های سفید از پنجره آویزان کرده بودو
فرشی که کل اتاق را می پوشاند.که البته االن قالی شویی
بودوکف اتاق موکت بود.
تخت نداشت خودش دوست نداشت بخرد.
می گفت روی زمین راحتم.
چشمم به کتابی که روی زمین کناردستم بود افتاد، رویش با
رنگ قرمز نوشته بود، "عطش
🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
27.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 حکم شرعی تغییر مرجع تقلید در مسئله ی رؤیت ماه
⁉️ قابل توجه مومنین بزرگواری که به خاطر اختلاف مبنای مراجع تقلید پیرامون طریقه ی رؤیت ماه در استهلال، قصد تغییر مرجع تقلید خود را دارند‼️
#احکام_شرعی
بسم الله الرحمن الرحیم 🌱🌷
حکمت 4 نهج البلاغه 📜
📌ارزش صبر و زهد و ورع و رضا
وَ قَالَ (علیه السلام) الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرِينُ [الرِّضَا] الرِّضَى
و فرمود (ع): و ناتوانى، آفت است و شكيبايى، دليرى است و زهد، توانگرى است و پارسايى، چونان سپر است. بهترين همنشين خشنودى است از خواست خداوند.
✿مَجٰـانینُالحُـسَّین(؏)
بسم الله الرحمن الرحیم 🌱🌷 حکمت 4 نهج البلاغه 📜 📌ارزش صبر و زهد و ورع و رضا وَ قَالَ (علیه السلام
🔸شرح ان از منظر ایت الله مکارم شیرازی📃👇
(بخش اول)
وىّ و صبور باش:
امام در چهارمین کلمه از کلمات قصارش به پنج وصف از اوصاف انسانى اشاره مى کند که یکى منفى و چهار وصف از آن مثبت است و آثار هر کدام را در جمله بسیار کوتاهى بر مى شمارد.
🔖🏷نخست مى فرماید: «عجز و ناتوانى آفت است»; (الْعَجْزُ آفَةٌ).
عجز مفهوم وسیعى دارد که هرگونه ناتوانى علمى، جسمى، اقتصادى و فکرى را شامل مى شود و به یقین اینها بزرگ ترین آفات زندگى انسان است; انسان عاجز، ذلیل و خوار عقب مانده و شکست خورده و بى ارزش و بى مقدار است به همین دلیل اسلام مى گوید: بکوشید و هرگونه عجز را از خود دور سازید و با قدرت و قوت به اهداف مالى و معنوى خود برسید. البته گاه مى شود که عجز و ناتوانى بدون اختیار دامان انسان را مى گیرد، ولى غالباً چنین نیست، بلکه نتیجه کوتاهى ها و بى برنامگى هاست. همان گونه که در حدیث جالبى که کلینى در کافى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل کرد مى خوانیم: «إِنَّ الاَْشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَالْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ; هنگامى که اشیاء با یکدیگر ازدواج کردند تنبلى و ناتوانى نیز به هم پیوستند و فرزند آنها فقر بود».(1)
🔖🏷سپس در دومین نکته اشاره به آثار مثبت صبر و شکیبایى کرده مى فرماید: «صبر شجاعت است»; (وَالصَّبْرُ شَجَاعَةٌ).
بدیهى است صبر چه در مقابل عوامل معصیت باشد، چه در مسیر اطاعت پروردگار چه در برابر مصائب روزگار انجام گیرد، نوعى شجاعت محسوب مى شود و تنها شجاعانند که از عهده شکیبایى در این مراحل سه گانه بر مى آیند.
نمونه کامل این سخن همان چیزى است که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در صدر اسلام از پیغمبر و یاران باوفایش تجربه کرده بود که در برابر انواع مشکلاتى که از سوى دشمنان اسلام هر روز به شکلى انجام مى شد صبر و استقامت کرده بودند و با شجاعت تمام آنها را پشت سر گذاشتند و اگر این شکیبایى شجاعانه مسلمانان صدر اول در دوران محاصره شعب ابى طالب و هجرت به حبشه و سپس هجرت به سوى مدینه و بعد از آن حضور در میدان هاى جنگ بدر، خیبر، خندق و حنین نبود امروز آیینى به نام اسلام بر بخش عظیمى از جهان سایه نیفکنده بود.
در واقع مسلمانان هم در برابر خواسته هاى دل استقامت و صبر نشان دادند، هم در مسیر اطاعت پروردگار و هم در مقابل مصائب و مشکلات پى در پى.
همان گونه که در حدیثى در جلد دوم کافى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که مى فرماید: «الصَّبْرُ ثَلاَثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ وَصَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَصَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَة».(2)
در کلمات بزرگان نیز تعبیرات جالبى درباره صبر آمده است از جمله این که گفته اند: «الصَّبْرُ مُرٌّ لا یَتَجَرَّعُهُ إلاّ حُرٌّ; صبر تلخ است ولى جز آزادگان این شربت ناگوار را نمى نوشند».
نیز گفته اند «إنَّ لِلاْزْمانِ الْمَحْمُودَةِ وَالْمَذْمُومَةِ أعْماراً وَآجالاً کَأَعْمارِ النّاسِ وَآجالِهِمْ فَاصْبِرُوا لِزَمانِ السُّوءِ حَتّى یَفْنى عُمْرُهُ وَیَأتی أجَلُهُ; دوران هاى خوب و بد عمر و اجلى دارند مانند عمر و اجل انسان ها; به هنگامى که دوران سختى پیش آید صبر کنید تا عمرش پایان گیرد و اجلش فرا رسد».
نیز گفته اند: «إذا تَضَیَّفَتْکَ نازِلَةٌ فَأقْرِهَا الصَّبْرُ عَلَیْها وَأکْرِمْ مَثْواها لَدَیْکَ بِالتَّوَکُّلِ وَالاْحْتِسابِ لِتُرِحِّلَ عَنْکَ وَقَدْ أبْقَتْ عَلَیْکَ أکْثَرَ مِمّا سَلَبَتْ مِنْکَ; هنگامى که حادثه سختى به میهمانى تو آمد با صبر و شکیبایى از آن پذیرایى کن و جایگاه آن را با توکل بر خدا و حساب عند الله گرامى بدار تا زمانى که این میهمان از نزد تو برود در حالى که بیش از آنچه از تو گرفته است براى تو باقى خواهد گذارد».(3)
🔖🏷آن گاه در سومین جمله مى فرماید: «زهد ثروت است»; (وَالزُّهْدُ ثَرْوَةٌ).
اشاره به اینکه انسان از ثروت آیا چیزى جز بى نیازى مى خواهد و آدم زاهدِ قانع، از همه خلق بى نیاز است و چه بسا ثروتمندانى که جزء نیازمندان هستند.
زهد همان بى اعتنایى به زرق و برق دنیا و مال و منال و شهرت و آوازه است. زاهد کسى نیست که فاقد این امور باشد بلکه زاهد کسى است که دلبسته و وابسته به این امور نباشد; خواه آن را داشته باشد یا نه! بلکه مى توان گفت: زاهدان از ثروتمندان غنى ترند، چرا که ثروتمندان از یک سو باید پیوسته ثروت خود را حساب و کتاب کنند و از سوى دیگر مراقب باشند سارق و دشمنى آن را از دست آنها نگیرد در حالى که زاهدان از همه اینها بى نیازند.
🚩بنظرتکدومگناهبالاتره؟
شهوت!
ترک نماز!
از امامصادق(ع)سوالکردنبعضیاز گناهایجنسیکهازسرلذتانجاممیشه
حکمشاعدامه،
ولیبهش #نمیگینکافر
ولیطرفنمازنمیخونهبهش #میگینکافر
حضرت فرمود:
«او تحتفشارشهوتگناهکردهولیکسی کهنمازنمیخواند،بهخداتکبرکردهاست.
اینخیلیبدتراست! ؛ #سَمِعْتُأَبَاعَبْدِاللَّهِوَسُئِلَمَابَالُالزَّانِي
لَاتُسَمِّيهِكَافِراًوَتَارِكُالصَّلَاةِقَدْتُسَمِّيهِكَافِراً»
سرنمازادبداشتهباشنگاهتبهاین
طرفواونطرفنباشه✖️
وقتیسرنمازایستادینچشمها👀
نگاهشونبایدبهمحلسجدهباشه(مُهر)
اگرموقعرکوعنگاهتبهمُهرباشهپلکتمیاد
بالابیادبیآ🙃✖️
پیشخداآدمچشماشواینقدربالانمیاره!هنگامرکوعبایدنگاهتبهپاهاتباشه✔️
.
هنگامتشهدنگاهمونبایدکجاباشه🙄؟!
اگرنگاهبهمُهرباشهچشمت
زاویشبازمیشه✖️🤭پلکمیادبالا!
زشتهپیشخدا،
#ادبرعایتکن✨
هنگامتشهدبایدبهزانوهاتنگاهکنی✔️
مناجات امیرالمومنین(ع) در مسجد کوفه.pdf
247.9K
مناجات حضرت علی در مسجد کوفه، دعایی منسوب به امام علی(ع) و از اعمال مسجد کوفه است. این مناجات، با ذکر شماری از ویژگیهای روز قیامت و درخواست رهایی از عذاب این روز آغاز و با اشاره به ۲۳ صفت خدا و طلب رحمت از او پس از ذکر هر صفت پایان مییابد.
#التماسدعا🥲🌹
#کلام_اهلبیت
سخت ترین گناه، گناهی است که گناهکارحقیرش شمارد.
📚نهج البلاغه-حکمت۴۷۷
#امیرالمومنین(ع)
#سخنبزرگان 🌱
سـه کار است که شیـعه
باید هر روز آن را انجام دهد..👌
¹.خواندن دعای عـهد 🌿
².دعای فرج 🤲
³.سه بار سوره توحید ✨
و هدیه آن ها به امام زمان "عج"💝
[میرزا_جوادآقـا_ملـکی. . .🎙 ]
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَج
#امام_زمان
•┈┈••••✾•🍃🌸🍃•✾•••┈┈•
تعقیبات نماز مغرب
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ عَلَی ذُرِّیَّتِهِ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ
پس هفت مرتبه میگویی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.
و سه مرتبه بگو:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ وَ لا یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ غَیْرُهُ پس میگویی سُبْحَانَکَ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی کُلَّهَا جَمِیعا فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ کُلَّهَا جَمِیعاً إِلّا أَنْتَ:
روایت شده:که در رکعت اول سوره
«قل یا ایها الکافرون»
و در رکعت دوم سوره
«قل هو اللّه احد»
خوانده شود و در دو رکعت دیگر هر سوره ای را که بخواهد.
وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُهَا إِلّا هُوَ وَ یَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلّا یَعْلَمُهَا وَ لا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یَابِسٍ إِلا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ
پس دستها را به حالت قنوت بلند میکنی و میگویی:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَفَاتِحِ الْغَیْبِ الَّتِی لا یَعْلَمُهَا إِلا أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا.
و به جای «ان تفعل بی کذا و کذا» حاجت خویش را بیان میکنی و سپس میگویی:
اللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتِی وَ الْقَادِرُ عَلَی طَلِبَتِی تَعْلَمُ حَاجَتِی فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَیْتَهَا لِی.
روایت شده:هرکه این نماز را بخواند و حاجت خود را بخواهد، آنچه را طلب نماید حق تعالی به او عطا فرماید.
ورق زدم، نوشته بود:🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃
#پارت_۷۷
"ای عشق همه بهانه از تو"
برام جالب شد.
خط پایینش نوشته بود:
..."الهی برایمان گفته اند:
آنان که تو را شناختند تنها جسمشان در دنیا با مردم و
قلبشان همیشه در نزد توحاضر است و اگر لحظه ایی ازتو
چشم بربندند روحشان از شوق دیدارت در قالب جسم تاب
نیاورد".
با خواندنش موهای بدنم سیخ شد، حالم دگرگون شد، نمی
دانم چه شد، احساس کردم دوباره از خدا فاصله گرفته ام و
این یک تلنگر بود.
مادر با پیاله ایی پسته و بادام که توی یک پیش دستی
گذاشته بود امد.
کتاب را بستم و پرسیدم:
–کتابو تازه خریدید؟
ــ نه، خیلی وقته، یه بارم خوندمش، االن می خوام دوباره
بخونمش.
ــ آخه ندیده بودمش تو کتابخونه.
ــ داخل کشو بود.حاال اگه می خوای تو اول بخونش.
– اگه وقت کردم می خونمش.
نگاه پرسش گرانه مادر وادارم کرد که حرف بزنم.
بی مقدمه گفتم:
ــ می گه فردا با هم حرف بزنیم قرار خواستگاری رو
بزاریم.
مادر با تعجب گفت:
–می خوای بگی بیاد خواستگاری؟
🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃
#پارت_۷۸
ــ نمیدونم چی کار کنم، نظر شما چیه؟
ــ خب، با اون چیزایی که تو در موردش گفتی تصمیم گیری
سخته. نظر خودت چیه؟
با خجالت گفتم :
–ما خیلی از هم فاصله داریم، تنها وجهه مشترکمون...
نتوانستم بگویم دوست داشتن است، سرم را پایین
انداختم.مادر به کمکم امد و گفت:
– عشق خیلی چیز خوبیه، قشنگه، ولی وقتی دورش بگذره، اگه
باهاش هم فکر نباشی، هم عقیده نباشی، میشه نفرت، اونوقت
دیگه اسم عشق و عاشقی بیاد میریزی بهم.
سرم هنوز پایین بود خجالت می کشیدم همانطور زیر لب
گفتم:
–ممکنه یکی عوض بشه؟
ــ آره ممکنه به شرطی که خودش بخوادو این چیزها براش
دغدغه باشه.
بعد آهی کشیدو ادامه داد:
–ببین دخترم، بزار یه مثال بزنم، مثال یکی میدونه روزه
باید بگیره بهش اعتقاد داره ولی تنبلی میکنه، شاید اون
یه روز سرش به سنگ بخوره، ولی یکی که کال اعتقادی به
روزه نداره خیلی احتمالش کمه که تغییر کنه، اگرم تغییر
کنه تازه می رسه به مرحله اون آدم تنبله، البته خیلی هم
اتفاق افتاده که یکی کال از این رو به اون رو شده.
استثنا هم هست.
یعنی تو می خوای زندگیت رو برمبنای احتماالت بنا کنی؟
یک لحظه از این که بخواهم به آرش جواب منفی بدهم قلبم
فشرده شد و بغض گلویم را گرفت. ولی خودم را کنترل کردم
و قورتش دادم.
مامان سرش راپایین انداخت و خودش را با پوست کندن پسته
ها و بادام ها مشغول کرد وگفت:
🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼