eitaa logo
✿مَجٰـانین‌ُالحُـسَّین(؏)
1.7هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
62 فایل
به‌توکل‌نام‌اعظمش‌🙂✨ هرکس‌که‌حسینی‌است‌حقیرش‌مشمار دررتبه‌کبیراست‌صغیرش‌مشمار عنوان‌گدائی‌درش‌آقائی‌است آقاست‌گدای‌اوفقیرش‌مشمار🙂❤️‍🩹 #اینجا؟محل‌‌‌تجمع‌نوکرای‌آقا🥺☘️ +‌کپی؟ _روزمرگی و هشتگ های خود کانال❌️مابقی آزاد؛به شرط دعا برای شهادت خادمین✅️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴ اسفند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴ اسفند
✍شرم و حیای شهید سیروس پیروزی طبق روایت مادر شهید... 🔹پسرم همیشه می گفت مادر خدا کند طوری شهید شوم که شسته نشوم آخر از لخت شدن شرم دارم. 🔸روزی که پیکرش را آوردند چون ترکش به شکم شهید اصابت کرده بود گفتند اگر پانسمان را باز کنند خونریزی خواهد کرد و باید با تیمم به خاک بسپاریم و اینگونه پسرم به آرزوش رسید. 💢فرازی از وصیت شهید سیروس پیروزی... 🔹ایها الناس بدانید که دنیا گذرگاهی بیش نیست و ما دیروز شاهد شهادت های برازنده ها عبادت ها بهمنی ها فدایی ها پتیره ها و مسافرها و شما امروز شاهد ما هستید. 🔸به ناچار می بایست از دنیا رفت ولی چه زیباست مرگ کسی باعث پیروزی و از بین رفتن کفار ستمگر باشد. شهید_سیروس_پیروزی شادی_روح_پاکش_صلوات
۴ اسفند
.... 🌷هيجده سال بيشتر نداشت. تركش به سرش خورده بود و شنوايی نداشت. سردرد او را كلافه می‌کرد. گاهی تا مرز بیهوشی می‌رفت كه همه از او قطع اميد می‌كردند. وقتی به هوش می‌آمد با لبخند می‌گفت: اشكالی ندارد! به زودی آزاد می‌شويم و پيش دكتر "رضای"خودمان می‌روم. او مرا شفا می‌دهد. يك روز كه حالش خيلی بد شد، او را به بيمارستان شهر موصل بردند. دو ماه بعد كه او را برگرداندند، بر مچ دست‌هايش اثر طناب‌ها هنوز باقی بود. تمام مدت، دستانش را با طناب بسته بودند. 🌷روزی از او ماجرا را پرسيديم. سرش را با حيا پايين انداخت و گفت: آخر، ما اسيريم. همين‌كه تا اندازه‌ای سرنوشتمان به آقا موسی بن جعفر عليه السلام شبيه شده، سعادت است. بار ديگر حالش وخيم شد. مدتی گذشت. منتظر بازگشت يا خبر بهبودش بوديم؛ اما خبر شهادتش به ما رسيد. يكی از اسيران مجروح كه در اتاقش بوده می‌گفت: آخرين حرف‌هايش در اين دنيا اين بود: "يا امام رضا! اگر به سراغم نيايی من به حضورت می‌آيم." شهادتين را گفت و چشمها را بست. راوی: آزاده سرافراز قنبرعلی وليان شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات 🥀
۴ اسفند
تعقیبات نماز ظهر وعصر
۴ اسفند
❗️ «اگر‌می‌خواهید نَذر‌کنید‌ فقط‌گناه نکنید .. مثلا نَذرکنید یک‌روز گناه نمی‌کنم. .. هدیه‌به‌آقاصاحب‌الزمان‌‌ علیه‌السلام‍ .. از‌طرفِ‌خودم♥️:) »🥀
۴ اسفند
؛🌿 بچہ‌ها سابقہ نشون دادھ .. برای تمنای شهادت نباید .. بہ سابقہ خودت نگاھ کنی! ! مواظب باش شیطون .. نگہ بهت تولیاقت نداری...! 💔
۴ اسفند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فکر کن آقا اومده و دیگه هیچ بچه ای تو دنیا از صدای بمب ها نمیترسه💣 یه روز میای میگیری حق مظلومو🥺 حق اشک بچه های معصومو💧 تو هر قاره و کشور ازت میگم🌎 بعد عزیزم حسین فقط میگم:📣 ندیدم شیرین تر از این عهدی🤝 عزیزم مهدی عزیزم مهدی❤️
۴ اسفند
تو گناه میکنی و امام زمان‌(عج) با چشمای پر از اشک و یه لبخند نا امیدانه روی لبش بهت میگه؛ -هی با وفا تو هم رفتی!؟ (: مافکرگناهیم و توفکرغمِ مایی. . ای کاش که مانیز کمی یادتوباشیم:) اندکی به خودمون بیاییم👨🏿‍🦯
۴ اسفند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشابه حال آنکه به جای زمان ، به «صاحب زمان»دل میبندد...(:🥺🤍
۴ اسفند
2_144206449026734530.mp3
14.6M
_سلام‌فرمانده‌مهدی؛🥺🤍 رومنم حساب کنیااااا: منم انتخاب کنیااااا: به منم نگاه کنیااااا: اسموصداکنیااااا: تونمازایه شبت برامنم دعاکنیااااا:
۴ اسفند
‌تلنگرانه👌 ‏مذهبۍوغیرمذهبۍندارھ!🌱✨ آد‍‌م‌بایدب‍ࢪا؎خ‍‌ودش‌ارزش‌قائل‌باشہ✔️ هرچیز؎رو‌نبیہ؛😱😱 هرچیز؎روبہ‌زب‍‌‍‌ـون‌نیارھ؛🥺🥺 هرچیز؎روگوش‌ندھ..!💔💔 ‼️
۴ اسفند
حالا هی بگید بچه بده بیا کی حاضر میشه به این گوگلیا بگه بد؟🤨 هن؟ کی جرات داره؟😂 😍😂
۴ اسفند
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 جزء20 ختم قران به نیابت از شهید یوسف نیکفر شفای همه‌ی بیماران، سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت‌مهدی [عجل‌الله]💞🥺🌱 ۴۴۱🌺 ۴۴۲🌺 ۴۴۳🌺 ۴۴۴🌺 ۴۴۵🌺 ۴۴۶🌺 ۴۴۷🌺 ۴۴۸🌺 ۴۴۹🌺 ۴۵۰🌺 ۴۵۱🌺 ۴۵۲🌺 ۴۵۳🌺 ۴۵۴🌺 ۴۵۵🌺 ۴۵۶🌺 ۴۵۷🌺 ۴۵۸🌺 ۴۵۹🌺 ۴۶۰🌺 ۴۶۱🌺 ۴۶۲🌺 هرصفحه ای رو خواستید شخصی اطلاع بدید🌺 @Fatemeh83833
۴ اسفند
سلام بابا مهدی یک هفته گذشتو من هر روز گناه کردم یک هفته گذشتو من هر روز عذابت دادم با نگاه به نامحرم با ناسزا گفتن با غیبت و.... امروز اعمالم میرسه به دستت میدونم هیچ عمل خیری ندارم که تو بهش لبخند بزنی ولی بابا من سینه زنم منو کنار نزنی دست منو ول نکنی من هنوزم جز تو کسیو ندارم منو سرد نکنی منو ترد نکنی ..
۴ اسفند
😭 امربه‌معروف ازاونجاخراب‌شدکه هرکی‌هرکاری‌کردگفت: عیسی‌به‌دین‌خودموسی‌به‌دین‌خود آیاخدای‌هردویکی‌نبود..!؟(: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ألْلّٰهُمَ‌عَجِلْ‌لِوَلِیکَ‌اَلْفَرَجْ 🥺💔
۴ اسفند
🌼بسم رب الحسین 🌼
۴ اسفند
✿مَجٰـانین‌ُالحُـسَّین(؏)
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃 #پارت_۱۷۵ چه آرامشی در من است وقتی می ایی... و چه آشوبم
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃 در مترو پیام فرستادن آرش را، برای سوگند پیامکی گفتم . وقتی به خیابان دانشگاه رسیدم دیدم سوگند زنگ زد و گفت: –الان کجایی؟ با تعجب گفتم : –سالمت کو؟ ــ سالم. کجایی؟ ــ نزدیکم، یه دقیقه دیگه می رسم. ــ خیلی جدی گفت: –همونجا وایسا تکون نخور امدم. ــ اتفاقی افتاده؟ بدون این که سوالم را جواب بدهد گوشی را قطع کرد و من حیران ماندم. چند دقیقه ایی همانجا ایستادم که دیدم با سرعت باالبه طرفم می آید. نفس نفس زنان به من رسید. دستم را گرفت و کشید دنبال خودش. مسیرش بر خالف مسیردانشگاه بود. با نگرانی پرسیدم: –سوگند میگی چی شده یا می خوای نصف جونم کنی؟ به پیچ خیابان که رسیدیم پشت سرش را نگاه کرد و نفس راحتی کشید. –بریم مترو. اخم هایم رانشانش دادم. –کسی دنبالته؟ ــ با تعجب گفت : 🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
۴ اسفند
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃 دنبال من نه، دنبال تو. ــ چشم هایم گرد شدند و گفتم : –کی؟ ــ آرش. دستم را از دستش بیرون کشیدم و گفتم: –درست حرف بزن ببینم چی میگی. ــ سرعت قدم هایش راکمتر کرد. –وقتی رسیدم دانشگاه، تازه پیامت رو خوندم. بعدش آرش امد سراغت رو از من گرفت، پرسید امروز میای یا نه. منم چون پیامت رو خونده بودم.گفتم معلوم نیست. چند بارهم امد خیابون رو نگاه کردو رفت. منم تو یه فرصت مناسب جوری که متوجه نشه بیرون زدم. –خب که چی؟ ــ اوال: کچی نه و بز. دوما: امروز نمیریم دانشگاه. با صدای بلند گفتم: –نمیریم؟ اخم کرد. –راحیل نریم بهتره. ممکنه یه حرفی چیزی بگه تو رو هوایی کنه، بابا تازه حال و هوات یه کم درست شده، حرف من رو گوش کن و نرو. اصال بیا من می برمت یه جای خوب که به صدتا دیدن آرش بیارزه. همه ی حرف هایش را قبول داشتم ولی این دل لعنتی را چه می کردم. سرم را پایین انداختم و زیر لب گفتم : –کاش حداقل یه کلاس رو می رفتیم. 🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
۴ اسفند
🍃دوپارت از رمان تقدیم نگاهتون 🍃 یاعلی🌼
۴ اسفند