1098_f1df5f83b5121b7b3d7d68e3eba9e9b914844831-144p.mp3
6.21M
دعای روز پنجشنبه🌱
╭─━━━━─╯"🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍 ╰─━━━━─╮
@MajaninalHossein
─━━🌱━━━─ ─━━━🌱━━─
یه دیالوگ بود میگفت : «دوست داشتن آدم ها ربطی به کنار هم بودنشون نداره»، چقدر هممون اینو زندگی کردیم.
#حرف_دلی
#من_نوشت
╭─━━━━─╯"🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍 ╰─━━━━─╮
@MajaninalHossein
─━━🌱━━━─ ─━━━🌱━━─
✿مَجٰـانینُالحُـسَّین(؏)
#اطلاعیه سلام علیکم رفقا🌱 ان شاءالله امروز ساعت ۱۴:۳۰ شهیدشناسی داریم:) #شهیدسلمانامیراحمدی
رفقایجان دقت بفرمایید ساعت تغییر کرد😊
.
#نکاتی برای زندگی
برای خنديدن وقت بگذاريد، زيرا موسيقی قلب شماست.
براي گريه کردن وقت بگذاريد، زيرا نشانه يک قلب بزرگ است.
براي خواندن وقت بگذاريد، زيرا منبع کسب دانش است.
براي رؤيا پردازی وقت بگذاريد، زيرا سرچشمه شادی است.
برای فکر کردن وقت بگذاريد، زيرا کليد موفقيت است.
برای کودکانه بازی کردن وقت بگذاريد. زيرا ياد آور شادابی دوران کودکی است.
برای گوش کردن وقت بگذاريد، زيرا نيروی هوش است.
برای زندگی کردن وقت بگذاريد، زيرا زمان به سرعت میگذرد و هرگز باز نمیگردد.
❗️❗️❗️مأموريت ما در زندگی بدون مشکل زيستن نيست، با انگيزه زيستن است.
╭─━━━━─╯"🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍 ╰─━━━━─╮
@MajaninalHossein
─━━🌱━━━─ ─━━━🌱━━─
🌱وصت نامه شهید نوید صفری🌱
بسمه تعالی
وصیت نامه پر از زحمات
مختصر عرض که برای شما زحمات زیادی دارد
سلام علیکم خدمت خوانندگان این متن
اولازهمه اینکه بنده برای جهاد حرکت کردم و اگر در حین کار خداوند منت نهاد و سطح توفیق حقیر را بالا برد و ان شاء الله از من در مورد شهادت پرسید و به اذن خودش لبیک گفتم از شما درخواست دارم اولازهمه اگر پیگیری بازگشت یعنی اگر جسمی از گناه لبریز برگشت او را به حرم اباالجواد (ع) حضرت علی بن موسیالرضا (ع) ببرید و طواف دهید طوری که پیکر ضریح را ببیند.
دوم اینکه حقیر را با لباس پاکیزه سبز پاسداری که دارم دفن کنید اگر شد بدون غسل.
سوم اینکه محل دفن و مدفن حقیر پشت سر و پهلوی شهید رسول خلیلی باشد اگر شد در باغچه کناری چسبیده به رسول. این را به مسئولین بگویید که اگر مخالفت کنند حلال نمیکنم اگر نشد پشت رسول در وسط راه که زیر پای زائران شهدا و رسول باشم طوری که مزارم با زمین همسطح باشد امیدوارم که میسر باشد.
#وصیتنامهشهدا☘
شهید شناسی امروزمون رو شروع میکنیم به نیت خشنودی خدا و آقا صاحب الزمان ارواحنا فداه وظهور مولا ثوابش رو هم تقدیم میکنیم محضر آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام ❤️🩹
قبل از شروع یه سلامی بدیم به سیدالشهدا علیه السلام
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحاب الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَام
شهدا رو هم یاد کنیم که نزد آقاجانمون امام حسین علیه السلام یادمون کنند
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
بسم الرب الشهدا و الصدیقین
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
شنبهشب بود؛ با بیسیم اطلاع دادند گروهی اغتشاشگر در حوالی امامزادهحسن(ع) دست به ناآرامی زدهاند. سلمان بیفوت وقت همراه برادر بزرگترش محمدعلی و چندتن از دوستان بسیجیاش راهی آنجا شد
اموال تخریبشده را از جلوی راه مردم برداشتند و خیابان را پاکسازی کردند و حین بازگشت متوجه گروهی از معترضین شدند که در کوچهای با فحاشی و پرتاب سنگ برای مردم دردسر ایجاد میکنند. سلمان وارد کوچه شد و برادرش پشت سر او. آشوبگران را متفرق کردند و نظمی به کوچه بخشیدند
اما در این حین، مردی از بالای بام با تفنگ ساچمهای سلمان را نشانه گرفت و تیری شلیک کرد. سلمان روی زمین افتاد غرق خون. او را به بیمارستان رساندند اما... سلمان امیراحمدی، بسیجی مدافع امنیت در شامگاه ۱۶ مهرماه به جرم دفاع از امنیت ملی بهدست مزدوری خودفروش به شهادت رسید.
خانه شهید امیراحمدی شلوغ است و پرمهمان. از ۱۶ مهر که سلمان شهید شده تا الان هر روز همین وضعیت است. بهخصوص عصرها که عده زیادی از دوستان و آشنایان و حتی غریبههایی که برای نخستین بار خانواده امیراحمدی را میبینند مهمان خانهشان میشوند. صبحها مادر معمولا برای دیدن سلمان به بهشت زهرا(س) میرود. تاب فراقش را ندارد. هر بار که به یاد جوان رعنایش میافتد آهی سوزان از سودای دل میکشد
آخر سلمان عادت داشت او را «مامان جون» خطاب کند. با اینکه فاصله خانه خود از خانه پدری خیلی زیاد بود اما هر روز وقتی از کار روزانه دست میکشید اول سری به مادر میزد و بعد به خانه خود میرفت. اول که وارد میشد سلام بلندی میداد و بعد دست و پای مادر را میبوسید.
کلی قربان و تصدقشان میرفت. آنقدر دلبری میکرد تا لبخندی روی لبهای مادر نقش ببندد. مادر میگوید: «سلمان از وقتی ازدواج کرد در محله فلاح ساکن شد. محله قدیمیمان بود. چند وقت پیش توانست در شرق تهران آپارتمانی بخرد. ۲ هفتهای میشد به آنجا نقلمکان کرده بود.
پسرم زیاد نماند؛ یعنی عمرش کفاف نداد لذت خانه خودش را ببرد.» سلمان فوقلیسانس مدیریت داشت و در بیمارستان شهید لبافینژاد کار میکرد؛ نه نظامی بود و نه انتظامی. او مردمش را دوست داشت و بیشتر از همه به امنیت کشور اهمیت میداد.
دست آخر جانش را در همین راه داد. مادر ادامه میدهد: «او از شاگردان سردار شهید محمد ناظری بود. همه دورههای نظامی را پشت سر گذاشته بود. سر نترسی داشت. مهربان بود و با گذشت. »