eitaa logo
✿مَجٰـانین‌ُالحُـسَّین(؏)
1.6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
64 فایل
به‌توکل‌نام‌اعظمش‌🙂✨ هرکس‌که‌حسینی‌است‌حقیرش‌مشمار دررتبه‌کبیراست‌صغیرش‌مشمار عنوان‌گدائی‌درش‌آقائی‌است آقاست‌گدای‌اوفقیرش‌مشمار🙂❤️‍🩹 #اینجا؟محل‌‌‌تجمع‌نوکرای‌آقا🥺☘️ +‌کپی؟ _روزمرگی و هشتگ های خود کانال❌️مابقی آزاد؛به شرط دعا برای شهادت خادمین✅️
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
تعقیبات نماز مغرب و عشا
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
امام علیه السلام؛ آخرین سفارش حضرت خضر به حضرت موسی این بود: هرگز کسی را به سبب گناهش خوار نکن..!
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
🖇 🌱 برخۍکہ‌خیلۍ‌گناه‌دارند‌میگویند: یعنۍخدامنو‌میبخشہ‌؟! آنهانمیدانندوقتۍ‌بہ‌این‌حال‌میرسند یعنۍاینکہ‌بخشیده‌شدن...🩶 -حاج‌‌اسماعیل‌‌دولابی
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
✿مَجٰـانین‌ُالحُـسَّین(؏)
🌺#پارت سوم 🌺 نام و نسب حضرت علی اصفر: برخی از منابع بدون ذکر نام از طفل شیرخوار امام حسین با عنوان؛
🌺 چهارم و پارت آخر 🌺 شهادت حضرت علی اصغر: حضرت علی اصغر در ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری در شش ماهگی در کربلا به شهادت رسید و طبق روایتی که سید بن طاووس در کتاب لهوف آورده؛ دو روایت را برای شهادت حضرت علی اصغر در نظر دارد که در ادامه به آنها اشاره می شود: روایت اول: طبق این روایت شهادت حضرت علی اصغر اینگونه اتفاق افتاده: امام حسین به خیمه آمده و به حضرت زینب فرموده اند: خواهرم زینب فرزند کوچک مرا بیاور تا با او وداع کنم، در همین حین که امام قصد بوسیدن حضرت علی اصغر را داشته اند؛ حرملة بن کاهل با انداختن تیر به سمت کودک گلوی او را سوراخ کرده است. امام به زینب می فرمایند: کودک را بگیرد و سپس خون ایشان را در کف دست خود گرفته تا پر شود و سپس خون را به سوى آسمان پاشید و فرموده اند: «چه آسان است آنچه در محضر خدا بر من وارد مى‏ آید!». امام باقر هم در این راستا فرموده اند: از آن خون قطره ‏اى به زمین فرود نیامد.
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دعای کمیل.pdf
344.8K
دعای کمیل🙂🌺 التماس دعا
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دعای‌کمیل۩مهدی‌میرداماد.mp3
10.16M
🕋 دعای کمیل 🎙 با نوای سید مهدی میرداماد
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
بسم رب الحسین
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🍂از سیم خار دار نفست عبور کن 🍂 –یعنی قدیما از روی ظرف ماست می فهمیدند ترشه؟ ــ دقیقا. ماست های ترش و خیلی چربی بسته رو می ریختند داخل ظرفهای بزرگ سفالی که بهش تغار می گفتند، این ماستهاقیمت ارزون تری داشتند. کسایی که وضع مالی خوبی نداشتند اون ماست رو می خریدند. ــ وای! چقدر صاف و ساده بودند و تو کاسبیشون، صداقت داشتند. مادر آهی کشید و گفت : –قدیما کاسبی مقدس بود. همون بازاریها، توی مسجدِ بازار، واسه جوانترها که می خواستندوارد بازار بشن کالس چطور کاسبی کردن و اخالقیات می گذاشتند. قدیم ها خیلی براشون مهم بود که قرونی اینور اونور نشه و مشتری راضی باشه. االنم تو غصه پات رو نخور، دوهفته دیگه خوب میشه و بعدشم اصال یادت میره یه روزی پات اینجوری شده بوده. ما خودمون زندگیمون رو می سازیم با رفتارو انتخاب هامون. زیاد به این ضرب المثل ها توجه نکن. بعد از تحویل سال و تبریک و روبوسی. از مادر پرسیدم: –مامان موقع تحویل سال چه دعایی کردید؟ بالبخندگفت: –خیلی دعاها. بااصرارخواستم کمی از دعاهایی که کرده رابرایم بگوید. نفسش رابیرون دادو گفت: –برای درکمون، برای آگاهیمون، برای شعورمون، برای پیداکردن خودمون. اسراخندیدوگفت: –مامان جان این االن دعا بودیا توهین؟ مادر هم خندید. –برای دیدن ودرک واقعیت به همهی اینها نیازه دخترم. اگه نباشند یا کم باشن سردرگم میشیم، وَ وای از این سردرگمی... مادر هدایایی برای من و اسرا خریده بود. وقتی هدیه ی کادو پیچم را باز کردم با دیدن کتاب دیوان شمس تبریزی گل از گلم شکفت و با شوق گفتم: –وای مامان این عالیه، کی فرصت کردید خریدینش؟ مامان فقط در جوابم لبخند زد. ــ ممنونم، خیلی خوشحال شدم. اسرا با تعجب گفت 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
۱۰ اسفند ۱۴۰۲