فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«🎥☁️»
بخشی از وصیتنامه شهید:
انسان کر میشود،کور میشود, نفهم میشود, گنگ میشود و باز هم زندگی میکند .بعد از مدتی مست میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را, انسان بی هوش نمیکشد, انسان خواب نمیفهمد, درد را, انسان با هوش و بیدار میفهمد. راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده ام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم🥲؟
#شهیدعباسدانشگر🌾
#شادیروحشهداصلوات🧡
6236448325.mp3
8.46M
🔴 حتما گوش دھید.
موضوع : شھید عباس دانشگر
گوینده : مھدی اکرامی
تدوین : نجمه موسوی
#پادکست
روز چهارشنبه"مورخ۱۴۰۲/۱۱/۱۱"
مطعلق امام کاظم،امام رضا،امام جواد و امام هادی علیهم السلام🙂🌱
✿مَجٰـانینُالحُـسَّین(؏)
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃 #پارت_۸۶ –شوخی کردم، بعد در جعبه شیرینی را باز کردم . –تا
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃
#پارت_۸۷
ان شاءالله فردا شب.
ــ همان دختر خاله سر به هواتون؟
سرم را به عالمت تایید تکان دادم. حق داشت که چشم دیدن
سعیده را نداشته باشد.
سکوت کردو به طرف اتاقش رفت.
بعد از این که برای ریحانه باشیری که پدرش خریده بود
فرنی درست کردم، یک استکان دم نوش ریختم و با یک پیش
دستی پر ازشیرینی، برایش بردم.
در باز بود، تقه ایی به در زدم و وارد شدم.
کال وقتی در بازاست معنیش این است که می توانم واردشوم .
وقتی شاگردانش می آیندیاکاری دارد در را می بندد.
روی تخت دراز کشیده بود و دست ها یش را زیر سرش گذاشته
و به سقف زل زده بود. با دیدن من بلند شد نشست و گفت:
–چرا زحمت کشیدید. می خواستم بیام با هم بخوریم.
با حرفش برای گذاشتن سینی روی میزش به تردید افتادم.
وقتی تردیدم را دید گفت:
–خودم میارم توی سالن، شما یه دم نوشم واسه خودتون
بریزید تا من بیام.
برگشتم و سری به ریحانه زدم. بیدار شده بود و با شیشه ی
شیرش بازی می کرد.
بغلش کردم و دست وصورتش راشستم.
کلی سر حال شد، فرنی را آوردم و قاشق قاشق به خوردش می
دادم که، بادیدن پدرش سینی به دست، بلندشد و آویزانش شد.
پدرش هم کلی قربون صدقه اش رفت و بعدبه سمت آشپزخانه
راه گرفت.
فنجان به دست امد و روی صندلی نشست و دستش را زیر چانه
اش گذاشت و نگاه پدرانه اش رابه غذا خوردن ریحانه دوخت
🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃
#پارت_۸۸
کمی معذب شدم. البته نمی دانم چرا راحت بودم با آقای
معصومی، شاید به خاطر برخوردهای موقرانهاش بود. ولی
جدیدا گاهی معذب می شدم.
–اجازه بدیدبقیه ی غذاش رومن بهش بدم.
بعدروبه ریحانه کرد.
–بابا یی بیا اینجا.
ریحانه هم که انگار معطل همین ابراز محبت بود، به طرف
پدرش دوید.
روی صندلی رو به روی آقای معصومی نشستم و او فنجان را
که حاوی مایع گرم وخوش بو بود مقابلم گذاشت وگفت:
–بفرمایید.
تشکر کردم.
شیرینی را به طرفم گرفت و گفت:
–البته این شیرینیه دوتا مناسبت داره.
یه شیرینی برداشتم وبا کنجکاوی گفتم:
–اون یکیش چیه؟
–قراره از هفته ی دیگه برگردم سر کارم.
همانطور که به غذا دادن پدرانه اش نگاه می کردم با
خوشحالی گفتم:
–چقدر خوب. واقعا عالیه.
ولی بعد یاد ریحانه افتادم و پرسیدم:
–پس ریحانه چی؟
آهی کشید و گفت:
–باید بزارمش مهد کودک دیگه
🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
بسم الله الرحمن الرحیم 🌱🌷
حکمت 6 نهج البلاغه 📜
📌حفظ اسرار و حسن رفتار
وَقَالَ (علیه السلام): صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوبِ.
وَ رُوِيَ أَنَّهُ قَالَ فِي الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَيْضاً [الْمُسَالَمَةُ خَبْءُ الْعُيُوبِ] الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُيُوبِ، وَ مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ.
و فرمود (ع): سينه عاقل صندوقچه راز اوست و خوشرويى دام دوستى است و برد بارى، گورگاه زشتيها. و نيز روايت شده كه آن حضرت در بيان اين معنى فرموده است كه آشتى جويى، سرپوش عيبهاست. هر كه از خود خشنود بود، خشم گيرندگانش بسيارند.
✿مَجٰـانینُالحُـسَّین(؏)
بسم الله الرحمن الرحیم 🌱🌷 حکمت 6 نهج البلاغه 📜 📌حفظ اسرار و حسن رفتار وَقَالَ (علیه السلام): صَد
🔸تفسیر حکمت 6 👇
اين عبارت در حقيقت، دستورى براى انسان است، تا راز خود را پنهان دارد، و با آوردن كلمه عاقل او را وادار و تشويق كرده است. گويا فرموده باشد: خردمند كسى است كه سينه خود را گنجينه راز و نگهبان آن قرار دهد.
گشاده رويى دام دوستى است.
از آن رو كه انسان بدان وسيله مردم را جلب كرده و دلشان را براى دوستى و محبّت خود به دست مى آورد، مانند، دام شكارچى كه پرنده را با آن صيد مى كند.
تحمّل ناملايمات، پوشنده عيبهاست، مقصود امام (ع) تحمّل سختى و اذيّت از طرف دوستان و ساير مردم است كه خود فضيلت بزرگى از شاخه هاى شجاعت مى باشد. عبارت: «قبر العيوب» را به اعتبار اين كه عيبهاى شخصى را در نزد مردم مى پوشاند، استعاره آورده است، همان طورى كه قبر لاشه مرده را كه در داخل آن قرار گيرد، مى پوشاند.
سيّد رضی -رحمت خدا بر او باد- فرموده است: بعضى گفته اند، امام (ع) در تعبير از اين مطلب اين چنين نيز فرموده است: «المسالمة خباء العيوب»، يعنى صلح و آشتى پنهان ساختن عيبهاست.
جوهرى مى گويد: خباء مفرد است و جمع آن اخبيه خانه اى است از كرك و يا پشم نه از مو كه بر دو، يا سه عمود و يا بيشتر استوار مى باشد.
صلح و مسالمت فضيلتى از شاخه هاى پاكدامنى است، كلمه: خباء را استعاره از مسالمت آورده است از آن رو كه اين فضيلت باعث جلب محبّت و هم چون خانه پوششى براى عيبهاست و مستلزم آن است كه زبان مردم از عيبجويى بسته و خاموش باشد. اين مطلب كه صلح و مسالمت لازمه اش عيب پوشى است، در صورتى ثابت مى شود كه مى بينيم، نقيض آن -يعنى، ستيزه جويى و سازش نكردن- با طغيان طبيعت افراد بر عيبجويى، و اظهار معايب، به منظور توهين و سرزنش همراه است.
هر كه از خود راضى باشد، خشم گيرنده بر او بسيار است. و اين مطلب به دو جهت است: يكى آن كه شخص از خودراضى، معتقد است كه از ديگران كاملتر است و به ديگران با چشم كاستى مى نگرد، و حقوق ديگران را ادا نمى كند، در نتيجه افراد زيادى نسبت به او خشم مى گيرند. دوم اين كه: با اعتقاد بر برترى خود نسبت به ديگران خود را بيش از اندازه تصوّر مى كند در صورتى كه ديگران او را در حدّ و مقدار خودش مى بينند، به اين ترتيب خرده گيران و خشمگينان بر او، روزافزون مى گردند.
doaye-tavasol-237281.mp3
5.81M
صوت دعای توسل
با صدای استاد فرهمند ✨
هدایت شده از تنفس :)
یکم حمایت میکنید
بیشتر بشیم
ریزش خیلی داشتیم
#فور
تگ میزارم