eitaa logo
✿مَجٰـانین‌ُالحُـسَّین(؏)
1.7هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2هزار ویدیو
62 فایل
به‌توکل‌نام‌اعظمش‌🙂✨ هرکس‌که‌حسینی‌است‌حقیرش‌مشمار دررتبه‌کبیراست‌صغیرش‌مشمار عنوان‌گدائی‌درش‌آقائی‌است آقاست‌گدای‌اوفقیرش‌مشمار🙂❤️‍🩹 #اینجا؟محل‌‌‌تجمع‌نوکرای‌آقا🥺☘️ +‌کپی؟ _روزمرگی و هشتگ های خود کانال❌️مابقی آزاد؛به شرط دعا برای شهادت خادمین✅️
مشاهده در ایتا
دانلود
# پارت اول زندگینامه حضرت فاطمه زهرا(س) از تولد تا شهادت حضرت زهرا (س) در نزد مسلمانان، برترین و والاترین مقام بانوی جهان در تمام قرون و اعصار را دارد، به طوریکه پیامبراکرم(ص)، حضرت زهرا را اولین و آخرین سرور زنان در تمام دنیا معرفی کرده است. حضرت زهرا(س) یکی از پنج عضو آل عبا است که نسل پیامبر(ص) را ایشان ادامه داند. در این بخش از دین و مذهب نمناک، به زندگی کوتاه مدت، اما بسیار بافضیلت حضرت زهرا(س) می پردازیم. تولد حضرت فاطمه زهرا(س) حضرت فاطمه الزهرا(س) در سال پنجم پس از بعثت و در روز ۲۰ جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. انس بن مالک می گوید: «از مادرم درباره شمایل حضرت فاطمه سؤال کردم، در جواب گفت:فاطمه مثل ماه در شب چهاردهم یا مثل آفتابی بود که تازه از زیر ابر خارج شده و یا تازه وارد آن می گردید، و رنگ پوستش سفید و روشن بود». (ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج ‌۳، ص ۳۵۶)
سلام علیکم
دوستان همت کنید امروز هفتادنفر از اعضای کانال نفری یک بند از دعای استغفار امیرالمومنین بخونیم در چند خط تا یک صفحه
پیوی بنده اعلام کنید
خودم میدم بند رو ان شاءالله تو این ماه گناهان همه مارو خدا تبدیل به نیکی کند یا علی
بسمــ ربــ الحسینـ🌱
✿مَجٰـانین‌ُالحُـسَّین(؏)
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃 #پارت_۹۶ منظورت چیه؟ ــ خب همین که چند بار سوار ماشینش شدی
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃 دستمال راکناری پرت کردم و تکیه ام را به دیواردادم و گفتم: –آره من میگم، منی که همه ی این ها رو می دونستم و... سکوت کردم و نگاهم رااز نگاهش سُر دادم روی سطل آب، که حاال با چند بار شستن دستمال داخلش کدرو خاکستری شده بود. سعیده با انگشت سبابهاش به بینیام زد و گفت: –قربونت برم، عاشقی که خجالت نداره، همانجا روی زمین نشستم وزانوهایم رابغل گرفتم و گفتم: –خیلی ضعیف شدم سعیده، باید راه قوی شدنم رو پیدا کنم. ــ تو راه همه چی روپیدا می کنی، باورم نمیشه حرف ازضعیفی بزنی. نگاهش کردم. –خودمم باور نمی کنم.واقعا درسته که میگن خدا از جایی امتحانت می کنه که ضعف داری، روبه روم نشست و دستم را گرفت و گفت: –من مطمئنم امتحانت رو قبول میشی . این قیافه رو هم به خودت نگیر که غم عالم میاد توی دلم. همین موقع مامان داخل اتاق آمدو با دیدن ما در آن حالت، ابرو هایش را باال داد وگفت: –نشستین به حرف زدن؟ هر دو لبخند زدیم و سعیده گفت: –خاله جان یه ربع دیگه تمومه، دیگه آخرشه. آرش** دوباره نگاهی به گوشیام انداختم خبری نبود.بی صبرانه منتظر بودم تا پیام بده و یه قرار بزاره برای فردا 🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼