🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃
#پارت_۱۲٠
پوششم لذت می برم چون خودم قبولش کردم و دلیلش رو
فهمیدم.
سعیده هر کسی باید خودش از زندگیش راضی باشه با فکرخودش
وگرنه خسته میشه، زده میشه. باید هر کسی خودش بخوادو
دنبالش بره، زورکی و اجباری دردرازمدت باعث تنفر میشه.
حرف یه عمر زندگیه، یه روز دو روز نیست...
همانطور که حرف می زدم دیدم نگاه سعیده به رو برو
میخکوب شد.
نگاهش را دنبال کردم، آرش بود که روبروی ماشین سعیده
پارک می کرد. ولی هنوز متوجه ی مانشده بود.
سعیده فوری پیاده شدو امد در طرف من را باز کرد.
–پیاده شو دیگه می خوام تا کالس همراهیت کنم و عاشق دل
خسته رو سیروسیاحت کنم.
از کارش خوشم نیامد ولی حرفی نمی توانستم بزنم چون آرش
هم متوجه ما شده بودو به سمتمون می آمد.
آرش با لبخند سالم کرد، خیلی آرام جواب دادم.
ولی سعیده برعکس من بلند و خندان سالم دادو حالش را
پرسید.
آرش هم متقابال لبخند زدو رو به من گفت:
–معرفی نمی کنید؟
چشم غره ایی به سعیده رفتم.
–دختر خالم هستند.
آرش نگاهی به ماشین سعیده انداخت و با تعجب گفت:
–همون دختر خالتون که تصادف...
نگذاشتم ادامه بدهد.
–بله.
سعیده خنده ایی کردو گفت:
🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
بسم الله الرحمن الرحیم 🌱🌷
حکمت 13 نهج البلاغه 📜
📌شکر،راه تداوم نعمت ها
وَقَالَ (علیه السلام): إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ، فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِ.
و فرمود (ع): چون سرآغاز نعمت به شما رسد با كم سپاسى دنباله آن را نبريد.
✿مَجٰـانینُالحُـسَّین(؏)
بسم الله الرحمن الرحیم 🌱🌷 حکمت 13 نهج البلاغه 📜 📌شکر،راه تداوم نعمت ها وَقَالَ (علیه السلام): إِذ
🔸تفسیر حکمت 13👇
نعمت ها غالباً به صورت تدریجى بر انسان وارد مى شود و وظیفه انسان هوشیار این است که به استقبال نعمت برود و استقبال از آن راهى جز شکرگزارى ندارد. هرگاه با آغاز روى آوردن نعمت به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد ادامه خواهد یافت و تا پایان آن نصیب انسان مى شود و به تعبیر دیگر به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه، نعمت ها مانند گروه هاى پرندگان است که وقتى تعدادى از آنها بر شاخه درختى نشستند بقیه تدریجا به دنبال آنها مى آیند و شاخه ها را پر مى کنند; ولى اگر گروه اول صداى ناهنجار و حرکت ناموزونى بشنوند یا ببینند فرار مى کنند و بقیه هم به دنبال آنها مى روند و صحنه از وجودشان خالى مى شود.
همچنین بسیارى از نعمت ها به صورت تدریجى زوال مى پذیرند; هرگاه انسان در آغاز زوالش هوشیار باشد و به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد مانع بازگشت و زوال تدریجى آن مى شود.
این سخن در اصل برگرفته از قرآن مجید است که مى فرماید: «(وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ); به خاطر بیاورید زمانى که پروردگارتان اعلام داشت اگر شکرگزارى کنید (نعمت خویش را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى مجازاتم شدید است».
قرآن مجید سرگذشت بسیار عبرت آموزى از قوم سبأ نقل مى کند که خداوند نعمت بسیار وافرى به آنها داد و فرمود: «(کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ); ازروزى پروردگارتان بخورید و شکر او را به جا آورید; شهرى پاک و پاکیزه در اختیار شماست و پروردگارى آمرزنده». ولى آنها به کفران پرداختند و سد عظیمى که سبب آبادى کشور آنها شده بود بر اثر سیلاب و عوامل دیگر در هم شکست و تمام آبادى و باغ ها و مزارع ویران شد به گونه اى که نتوانستند در آنجا بمانند و ناچار در اطراف متفرق شدند.
قرآن در اینجا مى افزاید: «(ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا وَهَلْ نُجازی إِلاَّ الْکَفُورَ); این کیفر را بر اثر کفرانشان به آنها دادیم و آیا جز کفران کننده را کیفر مى دهیم».
روایات فراوانى درباره اهمیت شکر از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام)به دست ما رسیده که اهمیت این فضیلت انسانى را آشکار مى سازد.
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْعَمَ عَلَى قَوْم بِالْمَوَاهِبِ فَلَمْ یَشْکُرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ وَبَالاً وَابْتَلَى قَوْماً بِالْمَصَائِبِ فَصَبَرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ نِعْمَةً; خداوند متعال به گروهى از مردم نعمت داد، اما آنها شکرش را به جا نیاوردند در نتیجه آن متاع مایه وبالشان شد و گروهى از مردم را به مصائبى گرفتار کرد لکن آنها صبر کردند و (شکرگزار بودند) در نتیجه مصیبت ها به نعمت ها تبدیل شد».
-
همیشہآیہ؎وَجَعَلْنـٰا...رـٰازمزمہمۍکرد
گفتم:آقـٰاابراهیـماینآیہبرا؎محـٰافظت
درمقـٰابلدشـمنِاینجـٰاکہدشمننیست
نگاهمعنـٰادار؎ڪردوگفت:دشمنۍ
بزرگترازشیطآنهـموجـوددآره؟...シ!
#شھیدابرآهیـمهـٰادۍ•
#کلام_اهلبیت
قناعت ثروتی است پایان ناپذیر.
📚نهج البلاغه-حکمت۴۷۵
#امیرالمومنین(ع)
#سخن_بزرگان
خدا روزِقیامترايومالحسرتمینامد؛
اینحسرتوپشیمانیچندعلتدارد،
یکیازآنهانشاندادنِجایگاهومقامیاست
کهبهخاطرِ گناه ازدستدادی!
یعنیخداوندجلویچشمتمیآورد
کهاگرعفتتراحفظمیکردی
چهجایگاهیبهتومیدادم
والاندرچهخفتیهستی..
آیت الله عاملی:
Al-Sahifa Al-Sajjadiyya (3) Blessing the Throne Bearers.mp3
6.55M
صوت دعای سوم صحیفه سجادیه
doa_dorood_bar_hamelane_arsh_va_fereshtegane_mogharab_tarjomeh_0.pdf
456K
متن دعای سوم صحیفه سجادیه 🌱
🌺 #پارت ششم🌺
حضرت زهرا (س) و تربیت فرزندان
سیره رفتار حضرت زهرا (س) با فرزندان خود الگویی صحیح برای تربیت صحیح فرزندان است. ایشان با احترام فرزندان خود را مورد خطاب قرار داده و در نتیجه از سوی آنها نیز احترام دریافت می کردند. حضرت زهرا(س) در آموزش، تربیت دینی و اخلاقی فرزندان خود تلاش بسیاری می کردند.
در حدیث شریف کساء حضرت زهرا (س) در پاسخ سلام فرزند خود امام حسن (ع) می فرماید:
سلام برتو ای نور دیده ام و میوه دلم. و در پاسخ سلام امام حسین (ع) می فرماید:سلام بر تو ای فرزند من و ای نور دیده ام و میوه دلم. حضرت زهرا (س) فرزندان خود را همیشه برای یادگیری و تعلیم و تزکیه آماده می کرد؛
حضرت فاطمه(س) به فرزندش حسن(ع) می فرمود:
«به مسجد برو، آنچه را از پیامبر شنیدی فراگیر و نزد من بیا و برای من بازگو کن». (سفینة البحار، ج ۱، ص ۲۴۵)
در برخی گزارش های تاریخی آمده است که فاطمه(س) هنگام بازی دادن فرزندش حسن(ع) این اشعار را می خواند:
تو ای حسن به پدرت شبیه شو و حق را آزاد کن و خدای منان را عبادت کن و با کینه توز دوستی مکن. (بحارالانوار، ج ۶۳، ص ۲۸۶)
✿مَجٰـانینُالحُـسَّین(؏)
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃 #پارت_۱۲٠ پوششم لذت می برم چون خودم قبولش کردم و دلیلش رو
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃
#پارت_۱۲۱
فکر میکنم فقط خواجه حافظ شیرازی قضیه ی تصادف مارو نمی
دونه.
اخمی به سعیده کردم و به سمت در ورودی دانشگاه رفتم.
سعیده هم بعد از چند قدم همراهی با من وقتی دید اخم
هایم باز نمی شود خداحافظی کردو رفت.
آرش به من نزدیک شدو گفت :
–چقدر برام عجیبه ظاهر دختر خالتون. اصال شبیه شما نیست.
وقتی سکوت من را دید ادامه داد:
–جالب تر این که، خوبه به اون ایراد نمی گیرید ولی به
من...
با اخم نگاهش کردم.
–مگه می خوام باهاش ازدواج کنم؟
در ضمن من از شما ایرادی نگرفتم. شما دلیل پرسیدید منم
فقط دلیل رد کردن خواستگاریتون رو گفتم.
کارهای دیگران به من ربطی نداره. تو این دوره و زمونه
دیگه همه می دونند خوب چیه بد چیه نیازی به گفتن نیست.
بدون این که منتظر جواب باشم پا تند کردم و خودم را به
کالس رساندم و ردیف اول کالس جایی برای خودم پیدا کردم و
نشستم.
نمی دانم چرا دقیقا وقتی می خواهی یکی را نگاه نکنی
جلو راهت سبز میشود.
از صدای حرف زدنش فهمیدم که آمد. خیلی خودم را کنترل
کردم که سرم را بلند نکنم.
وقتی ردیف اول رسید، ایستاد، نمیدانم به من نگاه می کرد
یا دنبال جایی برای نشستن بود. شایدهم عصبانی شده بودجا
عوض کردهام. به خاطر ماه اسفند کالس خلوت بود برای همین
صندلی خالی کم نبود. دیگر کنترل چشم هایم با خودم نبود،
نبرد سختی را شروع کرده بودم
🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃
#پارت_۱۲۲
برای این که پیروز این نبرد باشم گوشیام رااز کیفم
درآوردم و وارد یکی از کانالهای مورد عالقه ام شدم و
حواس چشم هایم راپرت کردم.
باالخره آرش رفت و جای قبلیاش پیش دوستش سعید نشست، این
رااز صدای سعید که صدایش کرد فهمیدم.
کالس های بعدیام با آرش نبود، بعد از دانشگاه فوری تاکسی
گرفتم تا یک وقت آرش را نبینم.
با آقای معصومی با هم رسیدیم، اوهم از سرکارش می آمد،
به کارقبلیاش برگشته بود.
وارد خانه که شدیم زهرا خانم با دیدن ما لبخند گشادی
زدو بچه را به من سپردو رفت.
ریحانه را به اتاقش بردم. بعداز سر کردن چادر رنگیام،
کلی اسباب بازی ریختم
جلوی ریحانه تا بازی کند، خودم هم بااو همراهی می کردم
ولی فکرم پیشش نبود، مدام فکر آرش بودم، کاش میشد که
بشود.
چقدر دل کندن سخت است.
بعد از یک ساعت سرگرم کردن ریحانه بهانه جوییش شروع شد.
به آشپزخانه رفتم تا غذایی برای ریحانه آماده کنم. چند
ظرف کثیف در سینک بود. گاز هم باید تمیز می شد.
بعد از این که غذای ریحانه را دادم، آشپز خانه را مرتب
کردم. ظرف هارا می شستم که با صدای آقای معصومی که
قربون صدقه ی دحترش می رفت برگشتم. نگاههامان در هم
تالقی شد.
ریحانه را روی صندلی میز ناهار خوری نشاندوگفت:
–امروز من و ریحانه براتون برنامه داریم.
ــ چه برنامه ایی؟
ــ شما حاضر شید بریم، خودتون متوجه می شید.
–آخه کجا؟ من نباید بدونم؟
🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
#رهبرآنه
_حضرتآقاتوۍخونہیڪۍاز ،
شھدابودنڪہیڪۍمیگہ:
"هدفهمۂبچہهاشھادتاست!"
حضرتآقاهمفرمود:
هدفتانشھادتنباشد؛هدفتان ..
انجامتڪالیففورۍوفوتۍباشد…
گاهۍاوقاتهستڪہاینجورتڪلیفۍ ،
منجربہشھادتمیشود؛گاهۍهم ؛
بہشھادتمنتھۍنمیشود… :)
⊰{🌿💚}⊱
این جملہ استاد پناهیان ..
ࢪو خیلیامون شنیدیم!
اما عجیبہ هࢪباࢪ ڪہ مۍخونمش ،
لبخند ࢪو لبم مۍشینه:
-وقتۍ تنھا شدۍ با خدا باش!
وقتۍ هم ڪہ تنھا نبودۍ ..
بۍ خدایۍ نڪن!
بۍخدا باشۍ ضرر میکنی💔...
#استاد_پناهیان