eitaa logo
✿مَجٰـانین‌ُالحُـسَّین(؏)
1.7هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2هزار ویدیو
62 فایل
به‌توکل‌نام‌اعظمش‌🙂✨ هرکس‌که‌حسینی‌است‌حقیرش‌مشمار دررتبه‌کبیراست‌صغیرش‌مشمار عنوان‌گدائی‌درش‌آقائی‌است آقاست‌گدای‌اوفقیرش‌مشمار🙂❤️‍🩹 #اینجا؟محل‌‌‌تجمع‌نوکرای‌آقا🥺☘️ +‌کپی؟ _روزمرگی و هشتگ های خود کانال❌️مابقی آزاد؛به شرط دعا برای شهادت خادمین✅️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻📸 دعای هر روز ماه رجب
قناعت ثروتی است پایان ناپذیر. 📚نهج البلاغه-حکمت۴۷۵ (ع)
خدا روزِقیامت‌رايوم‌الحسرت‌می‌نامد؛ این‌حسرت‌وپشیمانی‌چندعلت‌دارد، یکی‌ازآن‌هانشان‌دادنِ‌جایگاه‌و‌مقامی‌است که‌به‌خاطرِ گناه ازدست‌دادی! یعنی‌خداوندجلوی‌چشمت‌می‌آورد که‌اگرعفتت‌راحفظ‌می‌کردی چه‌جایگاهی‌به‌تو‌می‌دادم‌ والان‌درچه‌خفتی‌هستی.. آیت الله عاملی:
🌺 ششم🌺 حضرت زهرا (س) و تربیت فرزندان سیره رفتار حضرت زهرا (س) با فرزندان خود الگویی صحیح برای تربیت صحیح فرزندان است. ایشان با احترام فرزندان خود را مورد خطاب قرار داده و در نتیجه از سوی آنها نیز احترام دریافت می کردند. حضرت زهرا(س) در آموزش، تربیت دینی و اخلاقی فرزندان خود تلاش بسیاری می کردند. در حدیث شریف کساء حضرت زهرا (س) در پاسخ سلام فرزند خود امام حسن (ع) می فرماید: سلام برتو ای نور دیده ام و میوه دلم. و در پاسخ سلام امام حسین (ع) می فرماید:سلام بر تو ای فرزند من و ای نور دیده ام و میوه دلم. حضرت زهرا (س) فرزندان خود را همیشه برای یادگیری و تعلیم و تزکیه آماده می کرد؛ حضرت فاطمه(س) به فرزندش حسن(ع) می فرمود: «به مسجد برو، آنچه را از پیامبر شنیدی فراگیر و نزد من بیا و برای من بازگو کن». (سفینة البحار، ج ۱، ص ۲۴۵) در برخی گزارش های تاریخی آمده است که فاطمه(س) هنگام بازی دادن فرزندش حسن(ع) این اشعار را می خواند: تو ای حسن به پدرت شبیه شو و حق را آزاد کن و خدای منان را عبادت کن و با کینه توز دوستی مکن. (بحارالانوار، ج ۶۳، ص ۲۸۶)
بسمــ ربـ الحسینــ
✿مَجٰـانین‌ُالحُـسَّین(؏)
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃 #پارت_۱۲٠ پوششم لذت می برم چون خودم قبولش کردم و دلیلش رو
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃 فکر میکنم فقط خواجه حافظ شیرازی قضیه ی تصادف مارو نمی دونه. اخمی به سعیده کردم و به سمت در ورودی دانشگاه رفتم. سعیده هم بعد از چند قدم همراهی با من وقتی دید اخم هایم باز نمی شود خداحافظی کردو رفت. آرش به من نزدیک شدو گفت : –چقدر برام عجیبه ظاهر دختر خالتون. اصال شبیه شما نیست. وقتی سکوت من را دید ادامه داد: –جالب تر این که، خوبه به اون ایراد نمی گیرید ولی به من... با اخم نگاهش کردم. –مگه می خوام باهاش ازدواج کنم؟ در ضمن من از شما ایرادی نگرفتم. شما دلیل پرسیدید منم فقط دلیل رد کردن خواستگاریتون رو گفتم. کارهای دیگران به من ربطی نداره. تو این دوره و زمونه دیگه همه می دونند خوب چیه بد چیه نیازی به گفتن نیست. بدون این که منتظر جواب باشم پا تند کردم و خودم را به کالس رساندم و ردیف اول کالس جایی برای خودم پیدا کردم و نشستم. نمی دانم چرا دقیقا وقتی می خواهی یکی را نگاه نکنی جلو راهت سبز میشود. از صدای حرف زدنش فهمیدم که آمد. خیلی خودم را کنترل کردم که سرم را بلند نکنم. وقتی ردیف اول رسید، ایستاد، نمیدانم به من نگاه می کرد یا دنبال جایی برای نشستن بود. شایدهم عصبانی شده بودجا عوض کردهام. به خاطر ماه اسفند کالس خلوت بود برای همین صندلی خالی کم نبود. دیگر کنترل چشم هایم با خودم نبود، نبرد سختی را شروع کرده بودم 🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🍃از سیم خار دار نفست عبور کن🍃 برای این که پیروز این نبرد باشم گوشیام رااز کیفم درآوردم و وارد یکی از کانالهای مورد عالقه ام شدم و حواس چشم هایم راپرت کردم. باالخره آرش رفت و جای قبلیاش پیش دوستش سعید نشست، این رااز صدای سعید که صدایش کرد فهمیدم. کالس های بعدیام با آرش نبود، بعد از دانشگاه فوری تاکسی گرفتم تا یک وقت آرش را نبینم. با آقای معصومی با هم رسیدیم، اوهم از سرکارش می آمد، به کارقبلیاش برگشته بود. وارد خانه که شدیم زهرا خانم با دیدن ما لبخند گشادی زدو بچه را به من سپردو رفت. ریحانه را به اتاقش بردم. بعداز سر کردن چادر رنگیام، کلی اسباب بازی ریختم جلوی ریحانه تا بازی کند، خودم هم بااو همراهی می کردم ولی فکرم پیشش نبود، مدام فکر آرش بودم، کاش میشد که بشود. چقدر دل کندن سخت است. بعد از یک ساعت سرگرم کردن ریحانه بهانه جوییش شروع شد. به آشپزخانه رفتم تا غذایی برای ریحانه آماده کنم. چند ظرف کثیف در سینک بود. گاز هم باید تمیز می شد. بعد از این که غذای ریحانه را دادم، آشپز خانه را مرتب کردم. ظرف هارا می شستم که با صدای آقای معصومی که قربون صدقه ی دحترش می رفت برگشتم. نگاههامان در هم تالقی شد. ریحانه را روی صندلی میز ناهار خوری نشاندوگفت: –امروز من و ریحانه براتون برنامه داریم. ــ چه برنامه ایی؟ ــ شما حاضر شید بریم، خودتون متوجه می شید. –آخه کجا؟ من نباید بدونم؟ 🍃به _قلم_لیلا_ فتحی_پور🍃 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
دو پارت از رمان تقدیم نگاهتون🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 یاعلی.
_‌حضرت‌آقاتوۍخونہ‌یڪۍاز ، شھدابودن‌ڪہ‌یڪۍمیگہ: "هدف‌همہ‌ٔ‌‌بچہ‌هاشھادت‌است!" حضرت‌آقاهم‌فرمود: هدفتان‌شھادت‌نباشد؛هدفتان .. انجام‌تڪالیف‌فورۍوفوتۍباشد… گاهۍاوقات‌هست‌ڪہ‌اینجورتڪلیفۍ ، منجربہ‌شھادت‌میشود؛گاهۍهم‌ ؛ بہ‌شھادت‌منتھۍنمیشود… :)
⊰{🌿💚}⊱ این‌ جملہ استاد پناهیان‌ .. ࢪو خیلیامون‌ شنیدیم! اما عجیبہ هࢪباࢪ ڪہ مۍخونمش‌ ، لبخند ࢪو لبم‌ مۍشینه: -وقتۍ تنھا‌ شدۍ با خدا‌ باش! وقتۍ هم‌ ڪہ تنھا‌ نبودۍ .. بۍ خدایۍ نڪن! بۍخدا‌ باشۍ ضرر میکنی💔...
✿مَجٰـانین‌ُالحُـسَّین(؏)
شب جمعست هوایت نکنم میمیرم...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻📸 دعای هر روز ماه رجب
ali-fani-8.mp3
21.06M
🌸دعــــــــــاۍ‌عــــــــــــــــــــــھد🌸 صبحٺ بخیر آقاۍ مݩ آقاۍ دݪتنگۍ💔 صبحٺ بخیر آقاۍ مݩ آقاۍ تنهایۍ💔 قرار‌صبحگاھے‌موݩ💕:) العجݪ‌‌العجݪ‌یآ‌صاحب‌الزماݩ 🍀
ذکر صلوات: اٰللـٌّٰهًٌُمٓ صَلِّ عٓـلٰىٰ مُحَمَّدٍ وُاّلِ مُحَمَّدٍ وٓعٓجٓلِ فٓرٰجٰهٌٓم🌿🌿 تعداد:3360 ------ ذکر روز هفته: اٰللـٌّٰهًٌُمٓ صَلِّ عٓـلٰىٰ مُحَمَّدٍ وُاّلِ مُحَمَّدٍ وٓعٓجٓلِ فٓرٰجٰهٌٓم🌱🌱 تعداد:2760 تعداد ذکرها گفته شده را اعلام کنید با مراجعه به آیدی @Mahe_213