《﷽》#پارت_بیست_و_ششم
💧آب فرات💧
💔در کتاب ثمرات الحیوة جلد ۲ و چند کتاب معتبر دیگر مینویسند: شبی یزید به ندیم خود طاهر بن عبدالله دستور داد سر مقدس امام حسین (علیه السلام) را بیاورد.
🍃یزید نگاهی شگفت انگیز به سر انداخت و گفت: من در جنگ صفین همراه پدرم بودم، پدرم دستور داد آب فرات را بر لشکر علی (علیه السلام) و مرکبهایشان ببندند.
💔آب را بستند و تشنگی بر علی (علیه السلام) سخت حکم فرما شد و همین صاحب سر با تعداد مختصری از لشکر علی (علیه السلام) حمله سختی نمود و چنان شجاعت به کار برد که همه لشکریان ما شگفت زده شدهاند، با آن شجاعتی که از او دیده بودم احتمال نمیدادم که در کربلا حسین (علیه السلام) کشته شود.
🍃طاهر به یزید گفت: دیدم سر مقدس امام حسین (علیه السلام) از میان طشت بلند شد، درهای کاخ یک به یک باز میشدند؛ سر مقدس کنار حضرت رقیه در خرابه نشست و من همراه سر بودم.
💔رقیه را تسلی داد و دلجویی بسیار کرد او را از اشک ریختن منع نمود و امر به صبر نمودن کرد و دوباره بلند شد و درها یکی یکی باز شد و در میان طشت قرار گرفت، در این هنگام آنقدر آهسته اشک ریختم تا اینکه بیهوش شدم.وقتی به هوش آمدم یزید بالای سر من شگفت زده ایستاده بود او هم اشک زیادی ریخت.
🍃ز بعد آنکه به هوش آمدم به روی سرم
ستاده بود یزید مینمود او نظرم💔
🍃بگفت چیست تو را کین چنین پریشانی
بگفتمش که تو رم وفا نمیدانی💔
🍃پی جواب وی از دیده اشک باریدم
قضیه سر شه گفتمش که من دیدم💔
🍃حکایت سر شهر را شنید چون که یزید
نشست روی زمین و ز دیده خون بارید💔
📚کتاب معجزات حضرت رقیه(س)،شیخ علی فلسفی
ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ
📽 : بࢪوز تࢪین محتوا مذهبے و مداحی و رسانه
ای مداحان و جلسات شیعه
🎙 #مداحے_محشر • #مذهبے
﴿♥️﴾ رُقَیـ❦ـہ خاتـون | @MaktabRoghaye
《﷽》#پارت_بیست_و_ششم
💧آب فرات💧
💔در کتاب ثمرات الحیوة جلد ۲ و چند کتاب معتبر دیگر مینویسند: شبی یزید به ندیم خود طاهر بن عبدالله دستور داد سر مقدس امام حسین (علیه السلام) را بیاورد.
🍃یزید نگاهی شگفت انگیز به سر انداخت و گفت: من در جنگ صفین همراه پدرم بودم، پدرم دستور داد آب فرات را بر لشکر علی (علیه السلام) و مرکبهایشان ببندند.
💔آب را بستند و تشنگی بر علی (علیه السلام) سخت حکم فرما شد و همین صاحب سر با تعداد مختصری از لشکر علی (علیه السلام) حمله سختی نمود و چنان شجاعت به کار برد که همه لشکریان ما شگفت زده شدهاند، با آن شجاعتی که از او دیده بودم احتمال نمیدادم که در کربلا حسین (علیه السلام) کشته شود.
🍃طاهر به یزید گفت: دیدم سر مقدس امام حسین (علیه السلام) از میان طشت بلند شد، درهای کاخ یک به یک باز میشدند؛ سر مقدس کنار حضرت رقیه در خرابه نشست و من همراه سر بودم.
💔رقیه را تسلی داد و دلجویی بسیار کرد او را از اشک ریختن منع نمود و امر به صبر نمودن کرد و دوباره بلند شد و درها یکی یکی باز شد و در میان طشت قرار گرفت، در این هنگام آنقدر آهسته اشک ریختم تا اینکه بیهوش شدم.وقتی به هوش آمدم یزید بالای سر من شگفت زده ایستاده بود او هم اشک زیادی ریخت.
🍃ز بعد آنکه به هوش آمدم به روی سرم
ستاده بود یزید مینمود او نظرم💔
🍃بگفت چیست تو را کین چنین پریشانی
بگفتمش که تو رم وفا نمیدانی💔
🍃پی جواب وی از دیده اشک باریدم
قضیه سر شه گفتمش که من دیدم💔
🍃حکایت سر شه را شنید چون که یزید
نشست روی زمین و ز دیده خون بارید💔
📚کتاب معجزات حضرت رقیه(س)،شیخ علی فلسفی
ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ
📽 : بࢪوز تࢪین محتوا مذهبے و مداحی و رسانه
ای مداحان و جلسات شیعه
🎙 #مداحے_محشر • #مذهبے
﴿♥️﴾ رُقَیـ❦ـہ خاتـون | @MaktabRoghaye