«🧡📙» - - چه می فهمیم شهادت چیست مردم!! شهید و همنشینش کیست مردم!! تمام جست و جومان حاصلش بود، شهادت اتفاقی نیست مردم... اول باید نفست را شهید کنی تا شهید شوی.. #محرم #امام_حسین #ما_ملت_امام_حسینیم

بعد از ۸سال خو تحقیری ظریف حالا کمی حالمون خوب شد.... 🎥 اتفاق جنجالی در نشست بغداد بخاطر عکس یادگاری/ اعتراض متفاوت وزیر خارجه ایران و قهر نخست وزیر امارات 🔹منابع خبری گزارش داده اند که اقدام دولت عراق در چینش مکان قرار گرفتن مقامات ایران و عربستان در هنگام عکس یادگاری اعتراض وزیر خارجه ایران را به دنبال داشته است. 🔹در هنگام گرفتن عکس یادگاری مقامات شرکت کننده در اجلاس به نظر می رسد کشور میزبان محل ایستادن وزیران خارجه ایران و عربستان را در کنار هم طراحی کرده اما وزیر خارجه ایران برای اعتراض به این طراحی در صف اول ایستاد. 🔹این پایان ماجرا نبود چون بعد از قرار گرفتن امیرعبداللهیان در صف نخست، این بار نخست وزیر امارات دلخور شد تا جایی که با قهر از سالن اجلاس در کنفرانس سخنرانی نکرد و یکی از وزیران امارات به جای او سخن گفت. #وزیر_خارجه #امیرعبدالهیان #عراق #اقتدار

به اميد روزی که به مادرم بگن مادرشهید(:♥️ #محرم #اِلْتِمآسِ‌دُعآ

هرشَهیدی..❤ نِشانیست‌‌ازیِڪ‌راه‌ِ‌ناتَمام...🚶🏻‍♂ یِڪ‌فانوس🏮 که‌دارَد‌‌خاموش‌‌مے‌شَود🌱 وحالاتومانده‌ای👊🏻 یِڪ‌‌شَهیدویِڪ‌راهِ‌‌ناتَمام...🌸 فانوس‌را‌بَردار🙂 وراهِ‌خونین‌ِ‌شُهدارا🦋 ادامه‌بده..✨ #شهیدبابڪ‌نورے⸾♥️⸾

🌻🍃🌙🍃🌻🌙🍃🌻🌙🍃🌻🌙 #مهرومهتاب پارت۴۸ نویسنده:ت،حمزه لو بی توجه به حضورش حرکت کردم و به سمت خانه خودمان راه افتادم . ضبط را روشن کردم، یکی از نوار های پر سر و صدای سهیل در ضبط بود. ماشین پر شد از کوبش های منظم و بلند. آقای ایزدی بی توجه به حرکات من از پنجره به خیابان خیره شده بود . بعد از چند دقیقه دستش را دراز کرد و ضبط را خاموش کرد . حرفی نزدم و به راهم ادامه دادم. نزدیک خانه بودم که صدای آرامش را شنیدم :«نمی خواید بپرسید چرا سوار شدم!!؟» بدون اینکه نگاهش کنم گفتم:« هر کس مسئول کارهای خودشه ؛چند دقیقه پیش هم از من خواستید کاری به کارتون نداشته باشم!! منم دارم به حرفتون عمل می کنم!!» دوباره سکوت برقرار شد . وارد کوچه شدم و به طرف خانه راندم در دل از خدا می خواستم که آشنایی سر راهم سبز نشود. دوباره صدای آقای ایزدی مرا به خودم آورد :«کجا میرید؟!» جواب دادم :«خونه!!» آهسته گفت :«لطفاً دور بزنید !» جلوی خانه پاک کردم و به خانه اشاره کردم و گفتم :«بفرمایید داخل!!» به خانه نگاه کرد و گفت:« خونتون اینجاست!!؟» خیلی خشک گفتم:« آره خوشتون نمیاد؟!» آقای ایزدی گفت :«خواهش می کنم دور بزنید! استدعا می کنم!!» با اکراه دور زدم . چند خیابان آنطرفتر گفت:« میشه لطفاً نگه دارید!!؟» سرعت ماشین را کم کردم و ایستادم همان طور که به شیشه جلوی ماشین خیره شده بودم گفتم :«بفرمایید!» آقای ایزدی آهسته گفت :«معذرت می خوام !!اون حرف ها .....یعنی نمیدونم چی بگم .....فقط ......می خوام بدونید خیلی متاسفم !!!» بدون اینکه نگاهش کنم گفتم:« خب بخشیدم ؛که چی؟!!!» چند لحظه ای ساکت بود ،سرانجام گفت :«من اون حرفها رو به خاطر خودتون زدم !» با عصبانیت فریاد زدم:« مگه من خودم عقل ندارم که شما به جای من تصمیم می گیرید!!» سری تکان داد و گفت:« منظوری نداشتم.... یعنی.... مشکل من با خودمه!!» گفتم:« چه مشکلی!؟» گفت :«شما ....شما مشکل من هستید!!» بغض کردم و گفتم:« من!!!!! من به شما چیکار دارم !!!!!» 🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻

🌸ـبِـ‌سمِـ‌الله‌الࢪحمــݩِ‌الࢪحیـمـ 🌸 حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها: الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ أقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّةَ همیشه در خدمت مادر و پای بند او باش، چون بهشت زیر پای مادران است و نتیجه آن نعمت‌های بهشتی خواهد بود. کنزل العمّال، ج۱۶،ص ۴۶۲ #محرم #اِلْتِمآسِ‌دُعآ #الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج

#السلام‌علیڪ‌یااباعبدالله❤️ رنگ رخُسار نشان اسٺ و گواه ڪه منم بنده عاصے ز گناه توبـہ ڪردم ،دلم آرام گرفٺ باسلامے بہ اباعبدالله #صبحتون_حسینی #محرم #اربعین #امام_حسین

[🖤❤️] #نوحہ_تایم اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین لا لنا الا حسین | #محمد‌حسین‌پویانفر #محرم #اربعین #امام_حسین