eitaa logo
فرزندان حآج قٵسِـــم
477 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
49 فایل
▒هَݩــۉز هـــم بــڑﭑے شـــهـید شڍݩ ڢْࢪصت هسـت▒ 🌱ڍڷ ࢪﭑ بآیـــڍ صـﭑڢْ ڪࢪڍ🌱 به یاد سࢪدار دلــ♥️ــها•| **تبادل ادمینی نداریم** کپی آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی وتعجیل در فرج مولا
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ امیر پیاهو مربی تیم ملی دوومیدانی جانبازان و معلولین با پیراهن منقش به عکس شهدا و جانبازان اغتشاشات اخیر آرمان علی وردی و آرتین سرایداران در مسابقات دوومیدانی قهرمانی آسیا و اقیانوسیه به میزبانی استرالیا،موفق به کسب چهار مدال طلا، دو نقره و دو برنز شد.
حسن تهرانی مقدم متولد ۶ آبان ۱۳۳۸ تهران است که در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۹۰ در ملارد به شهادت رسید. او از فرماندهان سپاه پاسداران در جنگ ایران و عراق بشمار می‌آمد. آخرین سمت وی، ریاست سازمان جهاد خودکفایی سپاه پاسداران بود. شهید تهرانی مقدم به عنوان یکی از پایه‌گذاران برنامه موشکی در سپاه پاسداران شناخته می‌شود. وی را پدرموشکی ایران نامیده اند . او در سال ۱۳۹۰ در پی حادثه انفجار زاغه مهمات واقع در پادگان مدرس، به همراه۱۶ نفردیگربه شهادت رسید. بارالها مارا باشهیدان محشوربفرما! 🌷  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥انتقام در کالیفرنیا؟ آمریکا برای جلوگیری از حمله‌ی ایران، به شدت در حال حفاظت از آرامکو بود که یهو خبر رسید پالایشگاه کالیفرنیا خودسوزی کرده!😁
🖼افتادن عمامه‌ها 🔹سال گذشته یکی از طلاب حوزه علمیه اصفهان در مواجهه با سقوط یک کوهنورد از کوه با انداختن عمامه خود او را نجات داد.
🍃🍄✨🍃🍄✨🍃🍄✨ ✨🍄🍃✨🍄🍃 🍃🍄✨ محمد بازم یک تیپ خفن زده بودم و داشتم جلوی آینه به خودم میگفتم:«نترس آقا محمد ،توکل کن! خدا خودش هواتو داره.» سرمو بلند کردم و گفتم:« خدایا خودت حواست هست دیگه آره ؛بهم رحم کن خدا!! بعد یه عمری این دل ما عاشق شده خودت کارهامو جفت و جور کن .» دلم رو به توکل به خدا قرص کردم و راهی خونه ی حاجی شدم. حاجی و دایی مثل همیشه با روی باز ازم استقبال کردن و با حرفهاشون این دل یخ زدم دلگرم شد. نگاهم دست خودم نبود و داشت به همه جای خونه سرک میکشید... دنبال کسی بودم که احتمالا دنبال من نبود. در دل زمزمه کردم سوجان خانم دلتنگم .. اگر بدونی این دلم ؛ چه قدر دلتنگته ! اگر بدونی ؛ چه قدر دوستت دارم ! اگر بدونی ؛ دلم برای لبخندت ، برای شنیدنِ صدات چی به روزم آورده ! اگر بدونی ؛  این دلم جز طُ , کسی را نمی خواد ! اگر ... اگر... اگر بدونی.... ولی میدونم که نمیدونی ؛والا نگاهم این طور خشک نمیشد به در... اما افسوس که هیچی نمیدونی و این دل دیوونه م در انتظار دیدنت دیوانه تر نشه خوبه... همینطور داشتم تو دلم برا خودم با سوجان حرف میزدم که صدای حاجی افکارمو پاره کرد... :«خب آقا محمد تصمیمت برای آینده چیه؟!» با حرف حاجی فکرم و جمع جور کردم ؛حالا مگه میشد تمرکز کنم کاش حداقل سوجان میومد یه سلامی میکرد... با لکنت گفتم:«ب...بِ...به امید خدا برگشتم سرکار قبلیم و الان تو تعمیرگاه کار میکنم .» حاجی سری تکون داد و گفت:«خب الحمدالله، ان شاالله روزی پربرکتی داشته باشی. آقا محمد حقیقتش خواستم که این محرمیت...» اسم محرمیت که اومد؛ واااای قلبم!!! حاجی انگار خبر نداره از این دلم، امشب سکته نکنم خوبه... دیگه حرفهای حاجی رو نمیشنیدم .مثل اینکه اخر خط بود. باید بهش حق میدادم سوجان روز اول جواب منفی رو بهم داده بود. این من بودم که تو این مدت با خیالات پوچ و خام خودم دلباخته شدم... «موافقی باباجون ؟» باز با صدای حاجی به خودم اومدم و گفتم:«بله؛ ببخشید چی فرمودید؟!» حاجی خندید و گفت:«خداخیرت بده مؤمن؛ هوش و هواست کجاست؟!» سرم و پایین انداختم و گفتم:«ببخشید این چند روز هی هواسم پرت میشه... متوجه نشدم شما چی گفتید!» حاجی لبخندی زد و گفت:«بابا جان؛حرفم اینه حالا که همه چیز به خیر و خوشی تموم شده مدت محرمیت رو هم ببخشی تا هر کدومتون بتونید برای زندگیتون تصمیم بگیرید. آقا محمد نظرشما چیه ؟!» دلم میخواست بدون خجالت داد بزنم ایهاالناس به کی بگم دلم پیش دختر حاجی گیر کرده! چطور بگم حاجی جون قربونت برم منم پدر ندارم خودت برام پدری کن، یه کاری کن دل دخترت به دلم گره بخوره، نه الان از همون روزای اول ؛ ناخواسته و بی صدا ؛ بدون اینکه بدونم بخواهم و فکر کنم عاشق شدم.... ولی هیچی نگفتم فقط سرم رو پایین انداختم و بعد مدتی که همه سکوت کرده بودند و منتظر من بودند آروم گفتم :«باشه حاجی هر چی شما بگید فقط کمی بهم فرصت بدید...» وبدون معطلی بلند شدم و بعد از خداحافظی آرومی که کردم از خونه زدم بیرون. بی معرفت حتی از اتاقش بیرون نیومد تا حداقل ببینمش... تا دلگرم بشم و تلاش کننم تا بتونم نگهش دارم، تا بتونم حرف دلمو به حاجی بگم... که حاجی به مولا علی بدجور خاطرخواه شدم لعنت... لعنت لعنت به دلی که بی موقع بلرزه دلی که حد خودش رو ندونه میشه این !! ای خدا خوب حالمو گرفتی.. 🍃🍄✨🍃🍄✨🍃🍄✨
شهادت یک پاسدار مدافع امنیت در شمالغرب 🔹پاسدار مدافع حریم ولایت وجیه الله آذرنگ از رزمندگان لشکر ویژه عملیاتی ۲۵ کربلا بعد از ظهر امروز شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱ در حین پاسداری از مرز‌های جمهوری اسلامی ایران و نیز در راه دفاع از آسایش و امنیت مردم، در منطقه شمالغرب کشور به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
. نازِ چَشمانِ تو را شِعر ڪُنم در دلِ شَب تا ڪه مهتاب نَنازد به جمالَش هر شَب 🍁🧡
༺🍂༻ •آرام جـانمـ♡• °° همه‌ۍ دل خوشی‌ام آخر شب ها این اسٺــ، دو سه خط.... با تــو سخن گفتن و آرام شدن °° با امام زمان(عج)حرف بزنید💚🌱✋🏻
🌸🍃وخداگفت: ‌شب‌ را آفریدم‌تا از‌بی‌قراری هایت ‌برایم‌بگویی... آنقدر که خدا بی تاب من و توست ماهم مشتاق او هستیم؟؟!!!!🌸🍃🌿 فرصت های زود گذر دنیا را قدر بدانیم. نماز شب خون بشیم... 🦋 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸ـبِـ‌سمِـ‌الله‌الࢪحمــݩِ‌الࢪحیـمـ🌸🍃 خداوند بهشت را بر هر فحاش بد زبان بی شرمی که باکی ندارد چه کوید و چه شنود،حرام کرده است. 📚کافی جلد ۲