11.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سرباز_آقا
رهبر انقلاب: آقای قالیباف جز مدیران پرکار و لایق کشور هستند.
قالیباف: من همیشه خودم را سرباز آقا میدانم.
@Malakoot_1401
9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا چگونه زمان مرگمان را به ما خبر میدهد؟
🎙#استاد_پناهیان
💠 @Malakoot_1401🌋
12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 سخن خدا 🍃
💠 يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿۲۷﴾
اى نفس مطمئنه (۲۷)
💠 ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً ﴿۲۸﴾
خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد (۲۸)
💠 فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿۲۹﴾
و در ميان بندگان من درآى (۲۹)
💠 وَ ادْخُلِي جَنَّتِي ﴿۳۰﴾
و در بهشت من داخل شو (۳۰)
💠 @Malakoot_1401🌋
🚨 داستان عجیب کیسه برنجی که علامه نراقی از عالم برزخ برای افطار به منزل آورد!
عالم بزرگ ملامهدی نراقی در یک ماه رمضان، عيالش به او ميگويد: هيچ در منزل نيست، برو بيرون و چيزي تهيه كن. مرحوم نراقي که پولی نداشته از منزل بيرون ميآيد و به سمت واديالسلام میرود، در ميان قبرها قدري مينشيند و فاتحه ميخواند تا اينكه آفتاب غروب ميكند. در اينحال ميبيند عدهاي از اعراب جنازهاي را آوردند و قبري براي او کنده و جنازه را در ميان قبر گذاشتند، و به او گفتند: ما كاري داريم، عجله داريم، ميرويم به محل خود، شما بقيه تجهيزات اين جنازه را انجام دهيد و رفتند.
مرحوم نراقي ميگويد: من داخل قبر رفتم تا كفن را باز نموده و صورت او را به روي خاك بگذارم ناگهان دریچهای را ديدم، از آن دريچه داخل شدم ديدم باغ بزرگي است، دارای درختهاي سرسبز و ميوههاي متنوع. از دَرِ اين باغ يك راهي بسوي قصر مجللي بود بياختيار وارد شدم و بسوي آن قصر رفتم، قصر با شكوهي بود خشتهاي آن از جواهرات قيمتي بود؛ از پله بالا رفتم، در اطاقي بزرگ وارد شدم، ديدم شخصي در صدر اطاق نشسته و دور تا دور اين اطاق افرادي نشستهاند. سلام كردم و نشستم، جواب سلام مرا دادند. بعد ديدم افرادي كه در اطراف اطاق نشستهاند از آن شخص، پيوسته احوالپرسي ميكنند و از حالات اقوام و بستگان خودشان سؤال ميكنند و او پاسخ ميدهد. و آن مرد شاد و مسرور به يكايك سؤالات جواب ميگويد. کمی گذشت ناگهان ديدم ماري از در وارد شد و بسمت آن مرد رفت و نيشي زد و برگشت و از اطاق خارج شد. آن مرد از درد نيش مار، صورتش متغير شد. كم كم حالش عادي و بصورت اوليه برگشت. سپس باز شروع كردند با يكديگر سخن گفتن و احوالپرسي نمودن و از گزارشات دنيا از آن مرد پرسيدن. ساعتي گذشت ديدم باز، آن مار از در وارد شد و او را نيش زد و برگشت. آن مرد حالش مضطرب و رنگ چهرهاش دگرگون شد و سپس بهحالت عادي برگشت. از او سؤال كردم: آقا شما كيستيد؟ اينجا كجاست؟ اين قصر متعلق به كيست؟ اين مار چيست؟ چرا شما را نيش ميزند؟ گفت: من همين مُردهاي هستم كه هم اكنون شما در قبر گذاشتهاید و اين باغ، بهشت برزخي من است. اين قصر، اين درختان با شكوه و اين جواهرات و اين مكان كه مشاهده ميكنيد بهشت برزخي من است. اين افرادي كه در اطاق گرد آمدهاند اقوام و ارحام من هستند كه قبل از من رحلت کردهاند و اينك براي ديدن من آمدهاند و از بازماندگان خود در دنيا احوالپرسي نموده و جويا ميشوند، و من حالات آنان را براي اينان بازگو ميكنم.
گفتم اين مار چرا تو را ميزند؟ گفت: قضيه از اين قرار است كه من مردي مؤمن هستم. يك روز در هواي گرم تابستان ديدم صاحب دكاني با يك مشتري خود منازعه دارند؛ صاحب دكان ميگفت: شش شاهي از تو طلب دارم و مشتري ميگفت: من پنج شاهي بدهكارم. من قصد اصلاح به صاحب دكان گفتم: تو از نيم شاهي بگذر، و به مشتري گفتم: تو هم از نيم شاهي بگذر و به مقدار پنج شاهي و نيم به صاحب دكان بده.
صاحب دكان ساكت شد و چيزي نگفت؛ ولي چون حق با صاحب دكان بوده و من به قدر نيم شاهي به قضاوت خود كه صاحب دكان راضي بر آن نبود حق او را ضايع نمودم، لذا به كيفر اين عمل، خداوند اين مار را معين نموده كه هر يك ساعت مرا نيش زند، تا در روز محشر و به بركت شفاعت محمد و آل محمد عليهم السلام نجات پيدا كنم.
چون اين را شنيدم برخاستم و گفتم: عيال من در خانه منتظر است، من بايد بروم و براي آنان افطاري ببرم. آن مرد مرا بدرقه كرد، از در كه خواستم بيرون آيم يك كيسه کوچک برنج به من داد و گفت: اين برنج خوبي است، ببريد براي عيالاتتان. برنج را گرفته و خداحافظي كردم و آمدم بيرون باغ، از دريچهاي كه داخل شده بودم خارج شدم، ديدم داخل همان قبر هستم و مرده هم به روي زمين افتاده و دريچهاي نيست؛ از قبر بيرون آمدم و خشتها را گذاشته و روی آن خاك ریختم و به سوي منزل رهسپار شدم. مدتها گذشت و ما از آن برنج طبخ ميكرديم و تمام نميشد، چنان بوي خوشي از آن متصاعد ميشد كه محله را خوشبو ميكرد. همه ميگفتند: اين برنج را از كجا خريدهايد؟ بالاخره بعد از مدتها يك روز كه من در منزل نبودم، يك نفر به ميهماني آمده بود و چون عيال از آن برنج طبخ ميكند ميهمان ميپرسد: اين برنج از كجاست كه اینقدر خوشبو است؟ اهل منزل، مأخوذ به حيا شده و داستان را براي او تعريف ميكنند. پس از اين، آن برنج تمام ميشود.
💠 @Malakoot_1401🌋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌕 میت با دیدن این نور شگفتزده میشود!
🎙#استاد_انصاریان
💠 @Malakoot_1401🌋
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان عجیب شیطانکهایی که هنگام خواندن تلقین توسط آیتالله سید جمالالدین گلپایگانی برای یک جوان مذهبی بالای قبر میرقصیدند!😳
💠 @Malakoot_1401🌋
15.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهشت برزخی مومنین چگونه است؟
🎙 #استاد_محمدی
💠 @Malakoot_1401🌋
🔴 آثار وحشتناک یک بد حجابی و یک نگاه حرام، هم در دنیا هم در آخرت!
بعد خروج از بدنم، کمی از بیمارستان فاصله گرفتم. سر یک چهارراه یک ماشین پشت چراغ قرمز ایستاد. یک خانم جوان و فوق العاده بد حجاب با آرایش غلیظ از عرض خیابان و از مقابل این ماشین عبور کرد. من دیدم که راننده این ماشین محو چهره این خانم است. در حالی که همسرش کنار او نشسته بود و زیر چشمی شوهرش را نگاه میکرد. دختر آنها که ده دوازده سال بیشتر نداشت پشت سرشان در صندلی عقب ماشین نشسته بود. من وقتی این راننده را دیدم از ازل تا ابد او را فهمیدم. حتی خوب به یاد دارم که با یک نگاه متوجه شدم که نامش فرشید است و متولد کدام شهر است و مادر و پدرش چه کسانی هستند و حتی ویژگیهای او چگونه است! حتی فهیمدم که او در دلش در مورد این دختری که عبور کرد چه میگوید! او درباره اندامهای بدن این زن مطلبی را در ذهنش گذراند، بعد به همسر خودش که کمی چاق بود فکر کرد و در دلش گفت: این همه زن زیبا هست، ما هم رفتیم یک بشکه گرفتیم! حتی دیدم که همسر این مرد هم که متوجه رفتار شوهرش شده بود؛ در ذهن خود میگوید: من هم اگر این همه آرایش کنم و لباس تنگ بپوشم از این زن زیباتر می شوم. یکباره دیدم به خاطر این هرزگی و چشم چرانی های این راننده، زندگی آنها در سال بعد متلاشی خواهد شد. آنها از هم طلاق میگیرند و فرزند آنها دچار آسیبهای روحی فراوان خواهد شد. زندگی عادی دخترشان مختل شده و گرفتار مشکلات میگردد. من دیدم که آلودگی و گنه کاری این مرد در آیندگان و حتی هفت نسل بعدی او اثر گذار خواهد شد! حتی دیدم که بعد از طلاق، زن او هم به هرزگی دچار شد! اما وقتی به باطن اعمال آن خانم جوان بد حجاب که واقعاً با چهرهای زننده در خیابان ظاهر شده بود نگاه کردم، چیز عجیب تری دیدم؛ من دیدم که فقط در آن روز بیش از یکصد نامحرم او را نگاه کردند. برخی از آنان همسر داشتند که همسرشان به این زیبایی نبود، آنها در دل حسرت میکشیدند. برخی شرایط ازدواج نداشتند، آنها با دیدن این شخص آلوده به فساد می شدند... به من نشان داده شد که گناه تمام این افراد برای این خانم نوشته شد! به من نشان داده شد که به خاطر این همه فساد و آلودگی که این خانم به وجود آورد، از زندگی شخصی خودش هم لذتی نخواهد برد و گرفتار خواهد شد. من دیدم که در صحرای قیامت این خانم جوان هزار سال به دنبال این آقا فرشید و صدها نفر دیگر میگشت تا از آنها حلالیت بطلبد! چون او یکی از کسانی بود که باعث نابودی زندگی آقا فرشید و صدها فرشید دیگر شده بود. من دیدم که این آرایش و بدحجابی جدای از معصیت خداوند به نوعی حقالناس هم در پی دارد.
این افراد با این پوشش که در بیشتر مواقع کاذب و با انواع و اقسام وسایل آرایشی همراه میباشد خود را بسیار زیباتر از واقعیت نشان میدهند و همین عمل زندگی عادی مردم را به هم میریزد. البته خداوند باب توبه را برای تمام بندگان باز گذاشته اما اثر وضعی برخی گناهان با توبه هم پاک نمیشود. مانند کسی که به جسم خود آسیب برساند. این شخص اگر هم توبه کند اثر کاری که کرده بر بدنش باقی خواهد ماند.
📕کتاب شنود
💠 @Malakoot_1401🌋
14.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯 حقایقی در مورد اتفاقات عالم برزخ و چگونگی زندگی در آنجا...!
🎙استاد محمدی
💠 @Malakoot_1401🌋
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻فرق آدم با نماز و بی نماز...!
🎙استاد ماندگاری
💠 @Malakoot_1401🌋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥حسرت سوزاننده در روز قیامت...!
🎙استاد پناهیان
💠 @Malakoot_1401🌋
9.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من، محمد باقر قالیباف با اجرای این طرح ۵ فوریتی، آینده روشن ایران را تضمین میکنم.
۱- اعطای ۲۰۰ متر زمین رایگان به خانوادههای فاقد مسکن
۲- آزادسازی واردات خودرو
۳- تامین معیشت با واگذاری ۴۰ میلیون «رفاه کارت» جهت تامین اقلام اساسی زندگی
۴- احداث دیوار عظیم مرزی در شرق کشور و مقابله با آسیب ورود اتباع
۵- تاسیس پایتخت دوم کشور در آبهای دریای عمان و ایجاد قطب اقتصادی کشور
کارنامه من، ضمانت اجرای برنامههای من است.
💠 @Malakoot_1401🌋