eitaa logo
گروه فرهنگی مَـــلِـــکـــا'
591 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
374 ویدیو
38 فایل
دور هم جمع شده ایم🧕🏻 برای دمیدن روحِ امید🌬️ در کالبدِ شهر...🌃 🔸شروع فعالیت: تابستان 1395 🔹شماره اعتبارنامه: 4448 شما بفرمایید ما میخونیم👇😉 https://daigo.ir/secret/7180774622
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 ملکا این بار گلهای متبرک حرم را به اصفهان آورد! https://esfahanzibaonline.ir/newspaper/31-%d8%a7%d8%b1%d8%af%db%8c%d8%a8%d9%87%d8%b4%d8%aa-1403 🗞️ صفحه 10 روزنامه اصفهان زیبا 📆 31 اردیبهشت 1403 ______🇮🇷🧕🏻______ 🆔https://eitaa.com/joinchat/988151828C7b4620445c
اما خودمونیم هیچ جا دبیرستان نمیشه خصوصا با بچه های پرانرژی و شیطون اش و برق تو چشم هاشون✨🤗 ✍🏻 رفتیم تو کلاس با بچه ها درباره سیره بانوان الگوی دین مون و حضرت معصومه حرف زدیم، مدیر مدرسه وارد شد، یکی از بچه ها گفت :خانم کی می‌برید ما رو اردو قم؟😍 ... بعد از اتمام کارمون مدیر مدرسه موقع خداحافظی گفت: من تاحالا کربلا نرفتم دعا کنید به همین روز قشنگ کربلا برم! گفتیم چشم و منم همونجا برای بچه ها قول اردو قم شون تو تابستان رو گرفتم 😎😅 با این حساب اعضا ملکا و بانی هاش هم تو کربلا، هم قم ان شاء الله نائب الزیاره دارند!💚 1403 📍دبیرستان های ناحیه 2 و 4 آموزش پرورش اصفهان ______🇮🇷🧕🏻______ 🆔https://eitaa.com/joinchat/988151828C7b4620445c
18.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این ها فقط بخشی از مکان های پخش هدایای متبرک روز دختر است! 1403 ______🇮🇷🧕🏻______ 🆔https://eitaa.com/joinchat/988151828C7b4620445c
مگه میشه ملکا حواسش به تقارن های تقویم نباشه⁉️ از همزمانی و کنکور سراسری در سال گذشته... 😇 تا امسال و نمایشگاه بین المللی کتاب📚 پس چندتا از بسته های گل های متبرک هم در مصلی تهران بین دختران کتاب خوان پخش شد...! 🤓✌🏻 1403 ______🇮🇷🧕🏻______ 🆔https://eitaa.com/joinchat/988151828C7b4620445c
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مــلـکـا به گِــرد شــهـر 🪐🌪️💫 ✌🏻 1403 📍جای جای شهر! ______🇮🇷🧕🏻______ 🆔https://eitaa.com/joinchat/988151828C7b4620445c
29.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙️ شما صدای حضرت معصومه سلام الله علیها را می‌شنوید❗ 🔸 این بار دختران دبیرستانی مخاطب ملکا از پیام همراه با 1403 هدیه متبرک روایت می‌کنند... 😌🌱 عطر گلهای ضریح حرم حضرت معصومه سلام الله علیها و '' نامه '' حضرت، در نهمین سال فعالیت به مناسبت در شهر اصفهان پیچید! 📌اردی‌بهشت 1403 | اصفهان ______🇮🇷🧕🏻______ 🆔https://eitaa.com/joinchat/988151828C7b4620445c
وقتی برکات برنامه هنوز ادامه داره! این سه تا تبرکی امروز از حرم خانوم رسید برای سه تا بانی بزرگ برنامه امسال مون😍✌🏻 ______🇮🇷🧕🏻______ 🆔https://eitaa.com/joinchat/988151828C7b4620445c
اینبار از عضو جدید گروه☺️ روزها و هفته های بعد از ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها امسال سرشار بود از خبرهای اینچنینی که هر بار ناگهان اشک رو از چشم ها و الحمدلله رو به لب هامون جاری می‌کرد🥺 هر هفته یک خبر خوب داشتیم از رفقایی که باهم سر سفره روز دختر نشسته بودیم🤍 به لطف اهل بیت و خصوصا حضرت معصومه سلام الله علیها: هفته اول یه رابطه خانوادگی قفل قهرش شکسته شد هفته دوم از یه تصادف شدید راننده سالم موند هفته سوم یه زائر اولی رفت کربلا هفته چهارم یکی از بچه هامون نشست سر سفره عقد هفته پنجم یه نفر گره کارش باز شد هفته ششم یه بیمار شفا گرفت هفته هفتم خواب یکی از اعضا تعبیر شد و گروهی طلبیده شدیم مشهد و... 💔✨🌱 ''عمری ست میهمان خوان کرم و لطف شماییم" 1403 ______🇮🇷🧕🏻______ 🆔https://eitaa.com/joinchat/988151828C7b4620445c
✍🏻👩🏻‍🎓 آنتراکِ یک و نیم میلیونی! روزهای آخر منتهی به بود، از قضا سر کلاس بودجه نشسته بودم و داشتم فکر میکردم که اگر تا یک ساعت دیگر پول خرید جعبه ها را واریز نکنم سفارش را لغو می‌کند و کار میخوابد! استاد ده دقیقه استراحت داد و رفت بیرون نگرانیم از نگاهم پیدا بود ک یکی از رفقا پرسید: چِته اول صبحی؟! گفتم مبلغ یکی از سفارش هامون بالاست، یعنی دقیقا به اندازه موجودی حساب و باید الان پرداخت کنم _خب پرداخت کن! +موجودی کارت گروه صفر میشه تا چند دقیقه دیگه و باید ی مبلغی برای هزینه های پیش‌بینی نشده بمونه تو حساب، نگرانم کم بیاریم و گیر کنیم... می‌دانستم خیلی اهل این جور چیزها نیست اما به شوخی گفتم تو حاجت و نذر نداری برای حضرت معصومه؟!👀 تیکه هایش را که انداخت و خوب خندید، گفت شماره حساب بده. جدی نگرفتم، زیر لب گفتم تو کانال پین شده! یک دقیقه نگذشت ک پیامک واریز روی گوشی ام نشست! با تعجب پرسیدم سمانه تو بودی؟؟! _دیگه ببخشید فقط 500 تومن تو کارتم داشتم و جمع کرده بودم آخر ماه عطر بخرم😊 حس بُهت و تعجب و خوشحالی و ناراحتی ام توامان شده بود! اما به اینجا بسنده نکرد و یکی از همکلاسی های دیگر را وسط کلاس صدا کرد و بلند گفت: شما نمی‌خواهید به برنامه برای روز دختر کمک کنید؟! 🤔 (زدم به بازویش و گفتم هیس زشته! گفت تو کارِت نباشه) +چه کمکی؟ سمانه شد مُبَلِغ ملکا و برایش توضیح داد، چند دقیقه بعد پیامک دوم واریز به صدا در آمد، یک میلیون! ... ______🇮🇷🧕🏻______ 🆔https://eitaa.com/joinchat/988151828C7b4620445c
گروه فرهنگی مَـــلِـــکـــا'
✍🏻👩🏻‍🎓 #خاطره_نگاری #روز_دانشجو آنتراکِ یک و نیم میلیونی! روزهای آخر منتهی به #روز_دختر بود، از قض
✍🏻👩🏻‍🎓 ... از آن طرف کلاس بچه هایی که تیپ شان به ما نمی‌خورد، با نگاه های پرسشگرانه مکالمات ما را زیر نظر گرفته بودند و پرسیدند: جریان روز دختر چیه؟! برنامه تون کجاست؟! میشه ماهم بیایم؟! آن روز در آنتراک کلاس بودجه برای به صورت خودجوش و برنامه ریزی نشده دانشجوها یک و نیم میلیون به برنامه ولادت حضرت معصومه ملکا کمک کردند... فرقی نمی‌کند دهه 60 باشد و جنگ نظامی یا سال 1403 و جنگ فرهنگی، هنوز هم به قول شهید بهشتی مؤذن جامعه است و نسبت به اتفاقات پیرامون اش باید واکنش سازنده و اثرگذار بدهد، یک روز جانی و یک روز هم مالی... 1403 ______🇮🇷🧕🏻______ 🆔https://eitaa.com/joinchat/988151828C7b4620445c
اگر منجر به حل یک مسئله از جامعه مسلمین نشود، هیچ ارزشی ندارد! 1403 ______🇮🇷🧕🏻______ 🆔https://eitaa.com/joinchat/988151828C7b4620445c
✍🏻 شب جمعه بود،مصادف شده بود با دومین روز آماده سازی هدایا ظهر حین انجام کارها پیشنهاد شد حتی شده 50 تا از بسته های تبرکی را امشب برای پخش گلستان شهدا ببریم هنوز مانده بود تا واین حرف خلاف برنامه های قبلی بود اما موافقت شد! از ظهر هر چه تلفنی و حضوری اقدام برای تهیه کم و کسری ها کردم که روزهای آینده به مشکل نخوریم با یک مانع روبرو میشدم! خیلی عجیب، هیچ کدام از تلاش ها نتیجه نداد و مکرر به در بسته خوردم! شب از خود بازار که فروشنده یکهو مقدار عمده خرید را گفت نمیفروشم تا خود چادر را روی صورتم کشیدم و اشک ریختم، جوری که راننده که یکی از بچه ها بود اصلا متوجه نشود. مسئول بودن این سختی ها را دارد دیگر، باید پنهانی ناراحت باشی و مشکلات را حل کنی؛ انگار یک دنیا بار روی شانه هایت سنگینی می‌کند و در عین حال باید به فکر کارهای فردا و پاسخگویی به مخاطبان و مهمتر از همه روحیه اعضای تیم ات باشی که نگاه شان به توست و اگر کمی بلغزی آن هم سر بزنگاه و در اوج کار، تیم فرومیریزد! وقتی رسیدیم منتظر پارک کردن ماشین نشدم و زودتر پیاده شدم، مستقیم رفتم سر مزار علی آقا نشستم. در آن لحظه هیچ چیز برایم مهم نبود! اینکه شلوغ است و مردم دارند نگاه می‌کنند یا حتی اینکه چادرم به خاطر فیلمبرداری فردا نباید خاکی شود یا اینکه هوا سرد است و روی سنگ نشستن سرماخوردنم را تضمین می‌کند و... چون این بار فرق می‌کرد پای تبرکی های حرم وسط بود، پای آبرو، پای این همه آدمی که با جون و دل آمده اند برای کمک و آن همه آدمی که رزق و نشانه زندگی شان قرار بود به واسطه ما به دست شان برسد...