⭕️فریب‌های انتخاباتی در نزدیکی یکی از سخت‌ترین #انتخابات تاریخ هستیم. اصلاحات به شدت داره کار می‌کنه تا به هر نحوی مقبولیتش رو به دست بیاره و نذاره تا افراد کار بلد وارد صحنه بشن. اما کور خوندن. ما شهروندا دیگه همو پیدا کردیم و برای اینکه ایرانی آباد داشته باشیم هم تو انتخابات شرکت می‌کنیم و هم به #اصلاحات رای نمی‌دیم و گول فریب‌های انتخاباتیشون رو نمی‌خوریم. #أین_عمار @fatemiioon_news

⛔مثبت 18 : احتمالا شما #آدم_خواری و #زامبی‌ها رو فقط توی فیلم‌ها دیده باشین : می‌دونستی 100 سال قبل توی ایران خودمون آدم خواری بود؟ حالا دلیلش چی بود؟ : داستان از اونجایی شروع می‌شه که کشور ما توسط سربازان بیگانه اشغال می‌شه و غذا به مردم نمی‌رسه و همه به خوردن گوشت انسان ها رو میارن خلاصه توی اون اوضاع رضاه شاه به امید بهتر کردن اوضاع به سلطنت میرسه و بعد از چند وقت بازهم ناامیدی برمیگرده حالا ما وارد قرن جدید شدیم اما با قرن قبلی تفاوت داریم... ما #امید داریم... . . . #انتخابات۱۴۰۰ #امید_به_زندگی @fatemiioon_news

⚫️ تزریق #واکسن آسترازنکای #انگلستان به مردم بیچاره و باز هم تکرار #نسل_کشی ‼️آیا این کار مخالفت صریح با حکم حکومتی #رهبر_انقلاب نیست؟!!! @fatemiioon_news

#جلیقه_زردها هنوز اعتراض می‌کنن و پلیس #فرانسه هنوز سرکوب می‌کنه و اما هنوز هم هستن در ایران کسانی که می‌گن در غرب هیچ مشکل اقتصادی نیست! همه پولدار! در رفاه و آرامش هستن! سرکوبی هم نیست @fatemiioon_news

📲 #استوری صفحه دفتر #مقام_معظم_رهبری در اینستاگرام برای اولین بار درج تایمر برای یک سخنرانی!! پ.ن. به نظر می‌رسه #سخنرانی ایشان خیلی مهم تر از اون چیزی باشه که فکرش رو می‌کردیم... @fatemiioon_news

🔴روایت #حاج_قاسم از لحظه ضربت خوردن #امیرالمومنین علی علیه‌السلام @fatemiioon_news

#خودتان را اصلاح کنید #امام_زمان_علیه_السلام @fatemiioon_news

🌹‍ خوابی که سردار شهید سلیمانی پس از شهادت سردار مهدی زین‌الدین دید: ✍هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی سردشت...» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن.» عجله داشت. می‌خواست برود. یك بار دیگر چهره‌ی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگه‌‌ی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.». بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» اینجا بهم مقام سیادت دادن. از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم» 📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران" روایتی از #حاج_قاسم_سلیمانی درباره #شهید_مهدی_زین‌الدین... @fatemiioon_news

📝حضرت امیر علیه السلام فرمود که شب قبل از جنگ بدر، من خضر را در خواب دیدم از خضر خواستم یک دعایی به من یاد بدهد که تو جنگ از آن دعا استفاده کنم ؛ خضر یک جمله به من تعلیم داد: یاهو، یا من لا هو الّا هو، ای او! (او اشاره به پروردگار عالم)ای کسی که هویی نیست جز خودش. این را خضر به من یاد داد. صبح خواب را به پیغمبر نقل کردم فرمودند که #علی جان اسم اعظم را یاد گرفتی. #امیرالمومنین می‌گوید این جمله تو جنگ بدر دائما رو زبانم جاری بود و موفق هم بودم. آن لفظ از یک روح پاکی در می آید که به منطقه ی اسما رسیده آن وقت دیگر لفظش لفظ نیست. استاد عالی @fatemiioon_news