eitaa logo
600 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
@
مشاهده در ایتا
دانلود
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فضای مجازی باید گسترش پیدا کنه @fatemiioon_news
11.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(مدظله العالی ) چرا بنده انقدر اصرار دارم که ارتباط با آمریکا نباید برقرار بشه @fatemiioon_news
🔴 پیرزنی که ، ، را با خاک یکسان کرد 📚از کتاب میثاق‌ داران صبح اَروی دختر حارث بن عبدالمطلب در حالی که بسیار پیر شده بود بر معاویه وارد شد. معاویه چون او را دید گفت: «خوش آمدی! پس از به قدرت رسیدن من حالت چطور است»؟ اروی گفت: «خوبم. حال تو چطور است؟ کفران نعمت کردی و با خوب رفتار نکردی و نام دیگری بر خود نهادی و حقی را که از آن تو نبود گرفتی، در حالی که فضل و کمالی از خود یا پدرت در دنیا دیده نشده بود و سابقه ای در اسلام نداشتید، بلکه به آنچه محمد آورده بود، کفر ورزیدید. پس خداوند بهره‌های شما را نابود ساخت و چهره‌تان را خوار کرد و حق را به اهلش بازگرداند و سخن ما برتر شد و پیامبر ما بر آنان که با او دشمنی کردند پیروز شد، اگر چه مشرکان را خوش نیامد. شما پس از او بر ما جستيد و بر بقیه عرب به نزدیکی به رسول الله احتجاج کردید، در حالی که ما به او از رگ گردن نزدیک‌تر و به کار خلافت بر شما سزاوارتر بودیم. پس ما در میان شما همچون قوم بنی اسرائیل در میان فرعونیان بودیم و اقای ما از پیامبرمان جایگاهش هم چون جایگاه هارون نسبت به موسی بود، و پایان کار ما بهشت است و پایان کار شما دوزخ» 🔻عمرو بن عاص گفت: « بس است پیرزن! نگاهت را فروبیفکن و سخنان ناپسند بر زبان نیاور. این کسی که با او این چنین سخن می‌گویی است» زن گفت: «ساکت باش، پسر زن عصبی! به خدا سوگند مادرت را به خاطر دارم که در خانه‌های مکه به خاطر گناهش از دست هر بنده زناکار ما می‌گریست، و درباره تو پنج نفر از قریش با هم مشاجره کردند که هر یک مدعی بود پدر توست و سرانجام قصاب قریش بر بقیه غلبه کرد» 🔻پس سعید بن عاص به او گفت: «ای پیرزن گمراه! سخن را کوتاه کن که عقلت زائل شده است و شهادت دادنت به تنهایی کافی نیست» زن گفت: «تو پسر زن زناکار سخن می گویی؟ مادرت مشهورترین زن زناکار بود و پدرت با او رابطه برقرار کرد و مدعی پدری تو شد 🔻پس مروان‌ بن‌ حکم به او گفت: «کافی است ای زن به همان کاری مشغول شو که برایش به اینجا آمدی»، زن به او گفت: «تو ای پسر زن چشم آبی سخن می‌گویی؟ به خدا سوگند تو به پسر مولای حارث بن کلده شبیه تری تا به حَکَم بن ابی العاص، من حَكم را دیده بودم که موهایی نرم و صاف و قدی بلند داشت. همانا شباهت میان شما دو تن به اندازه شباهت یک اسب لاغر با ماچه خری است که هنگام زاییدنش نزدیک شده است، پس درباره آنچه به تو گفتم از مادرت بپرس؛ که به تو از این ماجرا خبر خواهد داد. 🔻آن گاه رو به معاویه کرد و گفت: هیچ کس اینها را در مقابل من جرات و رو نداده است مگر تویی که مادرت هند جگرخوار که روز شهادت حمزه گفت: «ما شما مسلمانان را به تلافی جنگ بدر مجازات کردیم و جنگ پس از جنگ آتشی گیرا دارد. صبری برای من در برابر مصيبت عتبه باقی نمانده، همین گونه برای مصیبت برادرم و عمویم و دامادم که همگی در بدر کشته شدند وحشی آتش دل مرا خنک گرداندی، اندوهم را کاستی و دلم را تشفی دادی. پس سپاسگزاری از وحشی در همه عمر بر من واجب است تا زمانی که استخوانهایم در گور نهان شود» پس دختر عمویم پاسخ مادرت را چنین داد: «ای دختر زن غیبت کن، تو در جنگ بدر و غیر آن کفر عظیم جزا داده شدی. خداوند صبح روز قربان شما را با هاشمیانی بلند قد و زیبارو مواجه می کند. توسط شمشیرهایی بران و تيز که می‌درند. حمزه شیر من است و علی باز شکاری. تو به وحشی آنچه را که در درون سینه ات بود عطا کردی و وحشی حجاب تو را بردريد. بنابراین برای زناکاران پس از آن فخری نیست» پس معاویه به سوی عمرو بن عاص و مروان نگریست و گفت: ادامه دارد...👇 @fatemiioon_news
🔻پس معاویه به سوی عمرو بن عاص و مروان نگریست و گفت: «این شخص را کسی جز شما دو تن بر من برنینگیخت و این سخنان را کسی جز شما دو تن باعث نشدند. ننگ بر شما باد. سپس معاویه به اروی گفت: «ای خاله، فدایت شوم! برای حاجتت به من توجه کن و داستان ها را رها کن» زن گفت: «به من سه تا دو هزار دینار بده. معاویه پرسید: «می‌‌خواهی با دو هزار دینار اول چه کنی»؟ زن گفت: «با آن چشمهای پر آب در زمینی صاف برای فقراء خاندان حارث بن عبدالمطلب خواهم خرید» معاویه گفت: «آن را به تو بخشیدم. با دو هزار دینار بعدی چه خواهی کرد»؟ زن گفت: برای فقیران خاندان حارث بن عبدالمطلب همسرانی خواهم یافت. معاویه گفت: «آن هم مال تو. با دو هزار دینار دیگر می خواهی چه کنی»؟ زن گفت: «سختی های روزگار را از سر می گذرانم و به حج میروم» معاویه گفت: «ای خاله! دستور می دهم که آن را نیز به تو بدهند». 🔻 سپس معاویه گفت: «به خدا سوگند اگر على زنده بود این پول ها را به تو نمی‌داد». زن گفت: «خدا دهانت را بشکند و بلایت را سنگین سازد! آیا نام را می بری»؟ آنگاه صدایش را بلند کرد و سخت گریست و چنین سرود: ای چشم! وای بر تو، ما را خوشبخت ساز و بر گریه کن در سوگ بهترین کسی نشسته‌ایم که بر پشت شتر می‌نشست و آنها را برای جنگ وقف کرده بود و بهترین کسی که کفش پوشید و آن کس که قرآن خواند. هان، به معاویه بن حرب این خبر را برسان و چشم های بدگویان روشن مباد آیا در ماه رمضان ما را به مصیبت بهترین تمام مردم دچار ساختید؟ و آن کس که پس از پیامبر بود، که جانم فدایش باد، ابوالحسن که بهترین صالحان بود. گویا مردم آن گاه که را از دست دادند، همچون شتر مرغانی بودند که در زمینی بی آب و علف در پی غذا سرگردان اند. قطعا قریش همیشه میدانست که تو ای علی بهترین مردم از لحاظ حسب و دین هستی. هنگامی که با پدر حسنین (عليهما السلام) روبرو میشدی، ماه درخشانی را می دیدی که دیدگان ناظران را خیره می کرد. نه، به خدا سوگند هرگز و آن نماز زیبایش را که در میان نمازگزاران می خواند فراموش نخواهم کرد» 🔻 پس معاویه نیز گریست و گفت: «به خدا سوگند چنان بود که گفتی و برتر از آن بوده و دستور داد آنچه را خواسته بود بدو دهند. سپس زن از جای خود برخاست و بازگشت 📚 کتاب میثاق‌ داران صبح مدافعان علوی در بارگاه اموی ص ۵۷ @fatemiioon_news
3.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسعود مردانی مسئول هراسی بدون ماسک...😳 @fatemiioon_news
8.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میگن تو خارج همه انسانیته... @fatemiioon_news
🔅عوارض جانبی جدید مربوط به استفاده از ... @fatemiioon_news
🔴 پیرزنی که ، ، را با خاک یکسان کرد 📚از کتاب میثاق‌ داران صبح اَروی دختر حارث بن عبدالمطلب در حالی که بسیار پیر شده بود بر معاویه وارد شد. معاویه چون او را دید گفت: «خوش آمدی! پس از به قدرت رسیدن من حالت چطور است»؟ اروی گفت: «خوبم. حال تو چطور است؟ کفران نعمت کردی و با خوب رفتار نکردی و نام دیگری بر خود نهادی و حقی را که از آن تو نبود گرفتی، در حالی که فضل و کمالی از خود یا پدرت در دنیا دیده نشده بود و سابقه ای در اسلام نداشتید، بلکه به آنچه محمد آورده بود، کفر ورزیدید. پس خداوند بهره‌های شما را نابود ساخت و چهره‌تان را خوار کرد و حق را به اهلش بازگرداند و سخن ما برتر شد و پیامبر ما بر آنان که با او دشمنی کردند پیروز شد، اگر چه مشرکان را خوش نیامد. شما پس از او بر ما جستيد و بر بقیه عرب به نزدیکی به رسول الله احتجاج کردید، در حالی که ما به او از رگ گردن نزدیک‌تر و به کار خلافت بر شما سزاوارتر بودیم. پس ما در میان شما همچون قوم بنی اسرائیل در میان فرعونیان بودیم و اقای ما از پیامبرمان جایگاهش هم چون جایگاه هارون نسبت به موسی بود، و پایان کار ما بهشت است و پایان کار شما دوزخ» 🔻عمرو بن عاص گفت: « بس است پیرزن! نگاهت را فروبیفکن و سخنان ناپسند بر زبان نیاور. این کسی که با او این چنین سخن می‌گویی است» زن گفت: «ساکت باش، پسر زن عصبی! به خدا سوگند مادرت را به خاطر دارم که در خانه‌های مکه به خاطر گناهش از دست هر بنده زناکار ما می‌گریست، و درباره تو پنج نفر از قریش با هم مشاجره کردند که هر یک مدعی بود پدر توست و سرانجام قصاب قریش بر بقیه غلبه کرد» 🔻پس سعید بن عاص به او گفت: «ای پیرزن گمراه! سخن را کوتاه کن که عقلت زائل شده است و شهادت دادنت به تنهایی کافی نیست» زن گفت: «تو پسر زن زناکار سخن می گویی؟ مادرت مشهورترین زن زناکار بود و پدرت با او رابطه برقرار کرد و مدعی پدری تو شد 🔻پس مروان‌ بن‌ حکم به او گفت: «کافی است ای زن به همان کاری مشغول شو که برایش به اینجا آمدی»، زن به او گفت: «تو ای پسر زن چشم آبی سخن می‌گویی؟ به خدا سوگند تو به پسر مولای حارث بن کلده شبیه تری تا به حَکَم بن ابی العاص، من حَكم را دیده بودم که موهایی نرم و صاف و قدی بلند داشت. همانا شباهت میان شما دو تن به اندازه شباهت یک اسب لاغر با ماچه خری است که هنگام زاییدنش نزدیک شده است، پس درباره آنچه به تو گفتم از مادرت بپرس؛ که به تو از این ماجرا خبر خواهد داد. 🔻آن گاه رو به معاویه کرد و گفت: هیچ کس اینها را در مقابل من جرات و رو نداده است مگر تویی که مادرت هند جگرخوار که روز شهادت حمزه گفت: «ما شما مسلمانان را به تلافی جنگ بدر مجازات کردیم و جنگ پس از جنگ آتشی گیرا دارد. صبری برای من در برابر مصيبت عتبه باقی نمانده، همین گونه برای مصیبت برادرم و عمویم و دامادم که همگی در بدر کشته شدند وحشی آتش دل مرا خنک گرداندی، اندوهم را کاستی و دلم را تشفی دادی. پس سپاسگزاری از وحشی در همه عمر بر من واجب است تا زمانی که استخوانهایم در گور نهان شود» پس دختر عمویم پاسخ مادرت را چنین داد: «ای دختر زن غیبت کن، تو در جنگ بدر و غیر آن کفر عظیم جزا داده شدی. خداوند صبح روز قربان شما را با هاشمیانی بلند قد و زیبارو مواجه می کند. توسط شمشیرهایی بران و تيز که می‌درند. حمزه شیر من است و علی باز شکاری. تو به وحشی آنچه را که در درون سینه ات بود عطا کردی و وحشی حجاب تو را بردريد. بنابراین برای زناکاران پس از آن فخری نیست» پس معاویه به سوی عمرو بن عاص و مروان نگریست و گفت: ادامه دارد...👇 @fatemiioon_news
💎 و 20 💎 امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: کسی که با ما دشمنی کند با ما دشمنی کرده است و کسی که با آنها دوستی کند با ما دوستی کرده است، زیرا آنها از ما هستند، از گِل ما خلق شده‌اند. کسی که آنها را دوست بدارد از ماست و کسی که بغض آنها را داشته باشد از ما نیست، کسی که بر آنها ایراد بگیرد بر خدا ایراد گرفته است و کسی که به آنها طعنه بزند بر خدا طعنه زده است به خاطر اینکه به خدا قسم آنها بندگان واقعی خدا و دوستان حقیقی او هستند و یکی از آنها جمعیّت بسیار زیادی را شفاعت می‌کند و خدا هم شفاعت او را قبول می‌کند به خاطر کرامتی که بر خدا دارند قَالَ أَبُوالْحَسَنِ علیه السلام: مَنْ عَادَى شِيعَتَنَا فَقَدْ عَادَانَا وَ مَنْ وَالاهُمْ فَقَدْ وَالانَا لِأَنَّهُمْ مِنَّا خُلِقُوا مِنْ طِينَتِنَا مَنْ أَحَبَّهُمْ فَهُوَ مِنَّا وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ فَلَيْسَ مِنَّا إِلَى أَنْ قَالَ مَنْ رَدَّ عَلَيْهِمْ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ وَ مَنْ طَعَنَ عَلَيْهِمْ فَقَدْ طَعَنَ عَلَى اللَّهِ لِأَنَّهُمْ عِبَادُ اللَّهِ حَقّاً وَ أَوْلِيَاؤُهُ صِدْقاً وَ اللَّهِ وَ إِنَّ أَحَدَهُمْ لَيَشْفَعُ فِي مِثْلِ رَبِيعَةَ وَ مُضَرَ فَيُشَفِّعُهُ اللَّهُ فِيهِمْ لِكَرَامَتِهِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. (صفات الشّیعه ج5، فضائل الأشهر الثّلاث ص 105، وسائل الشيعة ؛ ج‏16 ؛ ص179) ✅راه دوستی و دشمنی با امام @fatemiioon_news
را در وقت خودش به جای آر، نه اینکه در بیکاری زودتر از وقتش بخوانی، و به هنگام درگیری و کار آن را تاخیر بیندازی، و بدان که تمام کردار خوبت در گرو نماز است. 📚 نامه ۲۷ بند ۴ @fatemiioon_news