eitaa logo
605 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
@
مشاهده در ایتا
دانلود
4.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اینجوری_زن_بگیر_برا_فرزندت❗️ ماجرای زن گرفتن نصف شبی پسر ۱۵ساله !! #علامه_حلی 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
📣توجه توجه📣 طرح کمک به هیئت ماهانه(پنج تن): 🗣توضیح طرح: در این طرح هر نفر, پنج زیرمجموعه از بین دوستان و آشنایان خود که در خارج از هیئت هستند انتخاب میکند و یک گروه ۶ نفره تشکیل میدهند. هر نفر ماهانه پنج هزار تومان به هیئت کمک میکند که مجموع گروه میشود ۳۰ هزار تومان. این مبلغ را به صورت ماهانه در پنجم هر ماه و یا فصلی به شماره کارت زیر واریز میکنند. ۵۸۵۹۸۳۱۰۵۱۸۱۵۶۲۸ بانک تجارت, مریم درویش ☑️هدف طرح: هدف این طرح مشارکت همه مردم و برخورداری از اجر عظیم خدمت به اهل بیت علیهم السلام است تا ان شاالله این کمک ناچیز بهانه ای باشد برای پیوستن به کشتی نجات امام حسین علیه السلام. 💡ویژگی های طرح: ۱. ختم قرآن و صلوات ماهانه برای اعضای این طرح به صورت ویژه درنظر گرفته میشود. ۲. نماز قضا و ختم قرآن برای اموات: مشارکت کنندگان در این طرح به ازای هر ۵ نفری که عضو کنند میتوانند یک درخواست نماز قضا و ختم قرآن برای اموات خود داشته باشند. و به ازای هر پنج نفر اضافه یک درخواست به آن ها افزوده میشود. 🔸🔹🔸🔹🔸🔷🔶🔹🔸🔹🔸🔹 با معرفی این طرح به دوستان و آشنایان خود, آن‌ها را در ثواب این اجر عظیم شریک کنید. 💝هزینه کردن یک درهم در راه اهل بیت علیهم السلام با ارزش تر از دوهزار درهم در سایر خیرهاست. امام صادق علیه السلام یاعلی!... @fatemiioon110
...
📣توجه توجه📣 طرح کمک به هیئت ماهانه(پنج تن): 🗣توضیح طرح: در این طرح هر نفر, پنج ز
دوستانی که تمایل به ثبت نام در طرح را دارند, اسم و فامیل به همراه شماره تلفن همراه خود را به شماره روابط عمومی هیئت پیامک کنند. ۰۹۱۹۹۵۲۳۱۴۶ یاعلی!...
أین الفاطمیون؟!!! مراسم سالروز وفات ام الادب, مادر علمدار کربلا, حضرت ام البنین سلام الله علیها. سه شنبه ۳۰ بهمن, ساعت ۱۵ نشانی: حکیمیه, بلوار بهار, خیابان شهید لریجانی, شکوفه۲, کوچه پایداری, نبش شکوفه۱, پلاک پرچم فاطمیون یاعلی!...
هدایت شده از @AntiBBC
14.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر ایران محدود بود این همه طبل برای چیست؟یه اتفاقی افتاده! لجن پراکنیBBC علیه ایران صدای مهاجرانی وزیر دولت اصلاحات را هم درآورد! @AntiBBC
47.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری_ویژه📣📣 #وفات_خانم_ام‌البنین_سلام‌الله‌علیها کلیپ کامل 🔸 اگر می‌خوای طرفتو بشناسی، ببین مادرش کیه... 🔸 بانو ام‌البنین از خانواده‌ای ادیب و عاطفی اما قوی 🔸 حضرت عباس از مادر یاد گرفت ادب رو... یاعلی!... نشانی ما در نرم افزارهای ایرانی: @heiatclip1 اگر مایل به دریافت صوت کامل سخنرانی‌ها هستید به نشانی زیر مراجعه کنید: @fatemiioon110
در بخشی از کتاب «ماه به روایت آه» در وصف حضرت ام‌البنین(س) می‌خوانیم «مهربان‌تر از مادر، محرم‌تر از خواهر، مقاوم‌تر از کوه، زیباتر از حور و روح‌نوازتر از نسیم صبح... این صفات نادره، تنها چند شاخه گل از گلستان وجود مادر همسرم، فاطمه ام‌‌البنین است. آن قدر مؤدب و محجوب و آرام است که جز به وقت ضرورت سخن نمی‌گوید.» وصف حضرت ام‌البنین(س) از زبان همسر حضرت عباس(ع)به گزارش ایکنا از همدان، سیزدهم جمادی‌الثانی سالروز وفات مادری است که در خانه امیرالمؤمنین(ع) بیشتر از آنکه در حق فرزندان خود حق مادری را به‌جا آورد به دور فرزندان علی(ع) می‌گشت و برایشان مادری می‌کرد. ابوالفضل زرویی نصرآباد، نویسنده‌ای خوش‌ذوق در کتاب «ماه به روایت آه» ماجرای ازدواج امام علی(ع) و حضرت ام‌البنین(س) را از زبان لبابه، همسر حضرت ابوالفضل(ع) روایت می‌کند. «مهربان‌تر از مادر، محرم‌تر از خواهر، مقاوم‌تر از کوه، زیباتر از حور و روح‌نوازتر از نسیم صبح... این صفات نادره، تنها چند شاخه گل از گلستان وجود مادر همسرم، فاطمه ام‌‌البنین است. آن قدر مؤدب و محجوب و آرام است که جز به وقت ضرورت سخن نمی‌گوید و در عین هیمنه و شکوهمندی، چنان لطیف و نجیب است که بی‌ترس از ملامت و سرزنش، می‌توانی ساعت‌ها با او سخن بگویی و به تمام اشتباهات و خطاهایت اعتراف کنی. وقتی همسرم عباس، با لبخند از سخت‌گیری‌های مادرش در تربیت فرزندان می‌گفت و می‌گفت که مادرش نخستین مربی شمشیرزنی و تیراندازی او و برادرانش بوده، نمی‌توانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و این تندیس بی‌نقص لطافت و زنانگی، نسبتی با شمشیر و کمان داشته باشد. همواره صحبت‌هایی از این دست را ترفندی از جانب همسرم می‌دانستم که شاید می‌خواست میزان شناخت من از روحیه و عواطف مادرش را بسنجد. امروز در بازار مدینه، با دو زن مسافر از قبیله بنی‌کلاب ملاقات کردم. وقتی دانستند که من عروس فاطمه کلابیه‌ام، با خوشحالی مرا در آغوش گرفتند و بعد از پرسیدن حال و نشانی منزل او، اولین سؤالشان، مرا از فرط تعجب بر جا خشک کرد: هنوز هم شمشیر می‌بندد؟ - شمشیر؟! نه. - پس برادرش درست می‌گفت که از بعد ازدواج، تغییر کرده. - یعنی می‌گویید مادر همسرم جنگیدن می‌داند؟! از حیرت، سادگی و نوع پرسشم به خنده افتادند. یکی از آنها به عذرخواهی از خنده بی‌اختیار و بی‌مقدمه‌شان، روی مرا بوسید و گفت: شما دختران شهر چه قدر ساده‌اید. قبیله ما - بنی‌کلاب - به جنگاوری و دلیری میان قبایل مشهور و معروف است و تقریباً تمام زنان قبیله نیز کمابیش با شمشیرزنی، تیراندازی و نیزه‌داری آشنایند. اما فاطمه از نسل «ملاعب الاسنه» (به بازی گیرنده نیزه‌ها) است و خانواده‌اش نه فقط میان قبیله ما و کل اعراب، بلکه حتی در امپراتوری روم نیز معروف و مورد احترامند. فاطمه در شمشیرزنی و فنون جنگی به قدری ورزیده و آموزش دیده بود که حتی برادران و نزدیکانش تاب هماوردی و مقابله با او را نداشتند. بعد در حالی که می‌خندید، ادامه داد: هیچ مردی جرأت و جسارت خواستگاری از او را نداشت. به خواستگاران جسور و نام‌آور سایر قبایل هم جواب رد می‌داد. وقتی ما و خانواده‌اش از او می‌پرسیدیم که چرا ازدواج نمی‌کنی؟ می‌گفت: مردی نمی‌بینم. اگر مردی به خواستگاری‌ام بیاید، ازدواج می‌کنم. من که انگار افسانه‌ای شیرین می‌شنیدم، گویی یکباره از یاد بردم که این، بخش ناشنیده‌ای است از زندگی مادر همسرم. لذا با بی‌تابی پرسیدم: خوب، بگویید آخر چه شد؟! زن در حالی که از خنده ریسه می‌رفت، گفت: هیچ آن قدر منتظر ماند تا مویش همرنگ دندان‌هایش شد و ناکام از دنیا رفت! ... خوب، معلوم است که آخرش چه شد. وقتی عقیل به نمایندگی از طرف برادرش امیرالمؤمنین علی - که رحمت و درود خدا بر او - به خواستگاری فاطمه آمد، او از فرط شادمانی و رضایت، گریست و گفت: خدا را سپاس من به «مرد» راضی بودم ولی او «مرد مردان» را نصیب من کرد. زن دیگر با خنده میان حرف دوستش پرید: چرا جریان خواستگاری معاویه را نمی‌گویی؟ - آخ آخ راست می‌گویی ... اما این یکی را حتماً خودش شنیده ... . با تعجب و حیرت گفتم: خواستگاری معاویه؟! از ام‌البنین؟! شوخی می‌کنید؟! - یعنی نشنیده‌ای؟ تو چه عروسی هستی دختر؟ لااقل حکایت «میسون» را که می‌دانی ... . - «میسون»؟! نه ... چه حکایتی است؟ - پس از اول برایش تعریف کن خواهر گرچه، می‌ترسم اگر باد به گوش ام‌البنین(س) برساند که ما قصه زندگی‌اش را برای عروس چشم گوش بسته‌اش تعریف کرده‌ام، پوست از سرمان بکند. - به چشم، می‌گویم راستش قبل از آن که عقیل به نیابت از امیرمؤمنان علی(ع) به خواستگاری فاطمه بیاید، معاویه هم کسی را به خواستگاری فرستاده بود. لابد می‌دانی که معاویه پس از رحلت پیامبر و آغاز حکمرانی خلفا، والی شام شد و با حیف و میل بیت‌المال و خرج کردن از کیسه مردم، رفته رفته برای خود امپراتوری خودمختار ایجاد کرد. نه فقط الان که خود را ا
میر‌المؤمنین و خلیفه مسلمین می‌نامد و می‌داند، بلکه از همان آغاز ولایت بر شام، سعی داشت بهترین‌ها را برای خود دست‌چین کند؛ بهترین لباس‌ها، لذیذترین خوراکی‌ها، زیباترین غلامان و کنیزها، باشکوهترین تجملات و تجهیزات و لابد بهترین زنان آوازه زیبایی و شجاعت فاطمه کلابیه، باعث شد که معاویه یکی از نزدیکان مغرورش را با مبالغی چشمگیر از جواهر آلات و البسه و سایر هدایا به خواستگاری او بفرستد. فرستاده معاویه بعد از آن که با تبختر و فخرفروشی، طبق‌های هدایا را پیش فاطمه و خانواده‌اش به چشم کشید، با حالتی تحقیرآمیز و غیرمؤدبانه، کنار هدایا یله داد و از گشاده‌دستی و بنده‌نوازی اربابش گفت و چنان که گویی از پاسخ مثبت فاطمه و خانواده‌اش خبر داشت، فرمان داد که: «دختر تا فردا صبح آراسته و آماده حرکت به شام باشد تعجیل کنید». فاطمه با حجب و حیایی دخترانه به آرامی از پدرش پرسید: «پدر جان، آیا اجازه می‌دهید چند کلمه‌ای با فرستاده ارجمند والی بزرگ شام سخن بگویم؟» پدر که آتش پنهان در زیر این لحن را می‌شناخت و از بی‌ادبی فرستاده نیز به شدت خشمگین بود، ظاهراً از فرستاده کسب اجازه کرد فرستاده با تفرعن سری جنباند که یعنی بگوید. «حزام» به آتشفشان اجازه فوران داد: «بگو دخترم». فاطمه گفت: «جناب فرستاده، آیا من از هم اکنون می‌توانم مطمئن باشم که همسر والی مقتدر شام، امیر معاویه بن ابوسفیان هستم؟» فرستاده که تقریباً پشت به فاطمه و خانواده‌اش دراز کشیده بود، سر چرخاند و چنان که گویی بر آنان منت می‌گذارد، گفت: «بله، هستی». لحن آرام و شرم‌آگین فاطمه به یکباره تغییر کرد و با لحنی قاطع، بر سر مرد فریاد زد: «پس درست بنشین مردک!» فرستاده همچون کسی که به رعد و برق دچار شده باشد، به یکباره از جا جست و با چشمان گشاده از حیرت، مؤدب و دو زانو نشست. فاطمه ادامه داد: «آیا اربابت به تو حد و ادب میهمان و حق و حرمت میزبان را نیاموخته؟ چگونه والی مقتدری است معاویه که به نوکرانش اجازه می‌دهد با خانواده همسرش جسور بی‌ادب باشند؟ به خدا قسم اگر شومی خون میهمان و بیم غیرت‌ورزی عشیره نبود، این بی‌ادبی‌ات بی‌پاسخ نمی‌ماند.» فرستاده معاویه که از ترس جان، در همان حالت نشسته، عقب عقب رفته بود، تقریباً به آستانه در رسیده بود و با دست کشیدن بر زمین، کفشهایش را می‌جست. ام‌البنین دوباره غرید: «و اما این هدایا و جواهرات اگر فقط هدیه و پیش‌کش است، هدیه‌ای است بی‌دلیل، مشکوک و اسراف‌آمیز اما اگر قیمت و بهای من است. به اربابت بگو که مرا بسیار ارزان پنداشته ... های! کجا می‌گریزی؟ بیا خر مهره‌هایت را هم ببر و حمایل شتر صاحبت کن!» اما فرستاده معاویه این جملات را نشنید چون لحظاتی پیش از آن، پابرهنه از بیم جان گریخته بود و ساعتی بعد یکی از همسایگان، طبق‌های هدیه را به او رساند. معاویه هم البته از پا ننشست. برای آن که ثابت کند می‌تواند از بنی کلاب زن بگیرد، این بار فرستاده‌اش را به خواستگاری «میسون» دختر «بجدل» فرستاد و او را به زنی گرفت. «میسون» سوگلی معاویه شد و «یزید» را برای او به دنیا آورد. اما معاویه دست‌بردار نبود. یکی - دو سال بعد از آن ماجرا، یکی از صحابه معتبر پیامبر را واسطه خواستگاری از فاطمه کرد. فرستاده معاویه مشغول طرح مقدمات خواستگاری بود که عقیل از راه رسید. بعد از آن که عقیل، هدف از آمدنش را گفت و از فاطمه برای برادرش خواستگاری کرد، صحابی پیامبر که فرستاده معاویه بود نیز با شکفتگی و خوشحالی، خانواده حزام را به پذیرش خواست عقیل، تشویق و ترغیب کرد و وجوه افتراق و امتیاز پیشوایمان علی را به تفصیل برشمرد. معاویه نیز پس از شنیدن این ماجرا، کاردش می‌زدی خونش نمی‌آمد، خلاصه این که حسرت ازدواج با فاطمه ام‌البنین بر دل معاویه ماند. با این که دیروز با مادر همسرم ملاقات کرده بودم، با شنیدن روایت زندگی‌اش، مشتاق شدم تا به بهانه راهنمایی دوستان قدیمش، با آن دو همراه شوم و دوباره زیارتش کنم. در می‌زنیم و پس از چند لحظه، در گشوده می‌شود. قامت رعنا و چهره معصوم و مهربان مادر همسرم، در چارچوب در ظاهر می‌شود با همان لبخند محجوب و آرامش‌بخش همیشگی. من لبابه‌ام؛ خوشبخت‌ترین زن زمین، همسر عباس، عروس فاطمه کلابیه «ام‌البنین»، همسر علی امیر‌المؤمنین، کنیز مهربان کودکی‌ام، بالابلند بهشتی، سنگ صبور گره‌گشا، شیرزن، بانوی افسانه‌ای و ... زنی که هر روز کمتر می‌شناسمش.» @fatemiioon110
آدم(ع) و حوا به فرمان خداوند سبحان با هم ازدواج کرده دارای فرزند شدند و در تواریخ و اخبار عدد فرزندان آنها را چهل فرزند و در پاره ای از روایات صد و حتی بیشتر ذکر کرده اند، که از آن جمله است پسران: هابیل، قابیل و شیث، دختران: عناق، اقلیما و لوزا. در روایت دیگری از شیخ صدوق است که حوا پانصد شکم فرزند آورد و در هر شکم پسری و دختری که مجموعاً صاحب هزار اولاد گردید.(تاریخ انبیاء تألیف حسین عمادزاده، ج۱، ص۱۱۸) به عبارتی حوا در ابتدا هابیل و خواهرش اقلیما را زائید و در شکم دوم قابیل و خواهرش لوزا متولد شدند و به روایتی دیگر آدم(ع) پس از قتل هابیل مدتی گریست و به حوا نزدیک نشد تا پس از سالیان دراز شیث به تنهایی متولد گردید که او را هبه الله نامیدند. اما درباره کیفیت ازدواج فرزندان آدم(ع) و ازدیاد نسل آدم(ع) در زمین در روایات اختلاف است. قرآن در مورد ازدواج فرزندان آدم(ع) چیزی بیان نکرده و تنها روایات اسلامی است که ازدواج آنها را بطور کلی به دو گونه نقل کرده اند: صورت اول آنکه حوا در هر نوبت بارداری دو فرزند یکی پسر و یکی دختر به دنیا می آورد و وقتی که آنها به سن بلوغ رسیدند، پسری که از نوبت اول بود با دختری که از نوبت دوم بود و پسر نوبت دوم با دختر نوبت اول ازدواج کردند و این گروه در جواب حرمت ازدواج با محارم می گویند چون در آن زمان چاره ای نبود خداوند اینگونه ازدواج را بطور موقت اجازه داد و سپس برای همیشه ممنوع گردانید. همچنین بخوانید :ماجرای ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) و حوا (ع) صورت دوم آنکه خداوند برای پسران آدم(ع) همسرانی از حوریان و جنیان بصورت بشر فرستاد.(دوره کامل قصه های قرآن، تألیف سید محمد صحفی، ص۲۴) به نقلی دیگر خداوند برای هابیل همسری بصورت فرشته و برای قابیل زنی بصورت جن خلق کرد.(حیاه القلوب، تألیف علامه مجلسی، ج۱، ص۱۹۶) و نسل بعد که دخترها و پسرها عموزاده بودند، با یکدیگر ازدواج نمودند و بدین ترتیب نسل بشر در روی زمین فزونی گرفت. برای شیث نیز حوریه ای خلق شد مانند حوا که برای آدم(ع) خلق گردید و شیث از او صاحب دختری شد که نامش را حوره گذاردند.(بحارالانوار، تألیف علامه مجلسی، ج۱۱،ص۲۷۷و۲۸۸) عمر آدم و حوا و محل دفن آن دو پس از آنکه شیث بزرگ شد، به فرمان خداوند، آدم(ع) او را وصی خود گردانید و اسرار نبوت را به وی سپرد و مختصات نبوت را نزد او گذاشت و درباره دفن و کفن خود به او سفارش کرده گفت: چون من از دنیا رفتم، مرا غسل بده و کفن کن و بر من نماز بگزار و بدنم را در تابوتی بگذا و تو نیز هنگان مرگت آنچه به تو آموختم و نزدت گذارده ام به بهترین فرزندانت بسپار… پس از آنکه نهصد و سی سال از عمر آدم(ع) گذشت خدای تعالی او را از این جهان برد و عمر او به سر آمد.(ناسخ التواریخ، تألیف لسان الملک میرزا محمد تقی سپهر، ج۱، ص۱۰۳) البته عمر آدم(ع) را ، نهصد و سی،همینطور هزاو چهل سال هم ذکر کرده اند. پس از اینکه آدم(ع) از دنیا رفت، بدن او را در تابوتی گذارده درغار کوه ابوقبیس دفن کردند تا وقتی که حضرت نوح(ع) در زمان وقوع طوفان، آن تابوت را در کشتی نهاد و با خود به کوفه برد و د رغری که همان نجف کنونی است به خاک سپرد.(قصص قرآن یا تاریخ انبیاء، تألیف سید هاشم رسولی محلاتی،ج۱،ص۲۸و ۲۹) چنانچه در زیارت نامه امیر المؤمنین(ع) نیز آمده است: السّلامُ عَلَیکَ وَ عَلی ضَجیعکَ آدَمَ و نوحَ :یعنی سلام بر تو ای امیر مؤمنان و بر آدم و نوح که در کنار تو خفته و قبرشان در کنار قبر تو است. درباره حوا نیز نوشته اند که پس از وفات آدم(ع) یک سال بیشتر زنده نبود و پانزده روز بیمار شد و از دنیا رفت و در کنار جایگاه آدم(ع) او را به خاک سپردند، ولی آنچه معروف است اینکه حوا در جده مدفون می باشد و به همین جهت جده نام گرفته است. @fatemiioon110
اصل شبهه برخی بر اساس مبانی عقلی و نقلی شبهه ای را ذکر نموده اند که: از آدم و حوا دو فرزند به نام هابیل وقابیل به وجود آمدند و سلسله نسل از آنها پدید آمد، نسل آدم چگونه انتشار پیدا کرد؟ فرزندان حضرت آدم با چه کسانی ازدواج کرده اند؟ آیا آنان با خواهران خودشان ازدواج کرده اند؟ آیا آنان با همسرانی از جنس ملک یا جن ازدواج کرده اند؟ آیا آنان با انسان های دیگر ازدواج کرده اند؟ اگر با خواهران خود ازدواج کرده باشند با توجه به حرمت ازدواج برادر و خواهر در تمام ادیان و شرایع، چگونه این ازدواج قابل توجیه است؟ آنها می گویند در اسلام ازدواج با محارم حرام است بنابراین انسان چگونه پس از حضرت آدم تکثیر یافته است؟ آنها بیان می دارند که قرآن منحصر بودن نسل انسان در آدم و حوا، تنها با ازدواج فرزندان آنها با همدیگر را اثبات نموده است. اولین سؤالی که با این سخن پیش می آید، این است که این عمل در اسلام و بنا به آنچه که معروف است در سایر شرایع، حرام و ممنوع بوده است. اگر بگوییم بنا به مصلحتی بوده باز اشکال می شود که تجویز چنین ازدواجى (ازدواج خواهر و برادر) هم مخالف با فطرت بشر و همچنین، مخالف با شرایع انبیا است که آن نیز طبق فطرت است، هم چنان که خداى عز و جل فرموده: «فأقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم؛ پس روى خود را با گرايش تمام به حق به سوى اين دين كن با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است آفرينش خداى تغييرپذير نيست اين است همان دين پايدار ولى بيشتر مردم نمى دانند.» (روم/ 30) حاصل مفاد آیه این است که شرایع الهى همه مطابق با فطرت است و دین پایدار هم دینى است که چنین باشد. همچنین آنها شبهه وارد نموده اند که اینگونه ازدواج با قوانین طبیعى یعنى قوانینى که قبل از پیدایش مجتمع صالح در بشر به منظور سعادتش، در انسان ها جارى بوده نمى سازد، زیرا اختلاط و انسى که در بین افراد یک خانواده برقرار است غریزه شهوت و عشق ورزى و میل غریزى را در بین خواهران و برادران باطل مى کند، و به قولمونتسکیو حقوقدان معروف در کتابش روح القوانین: «علاقه خواهر برادرى غیر از علاقه شهوانى بین زن و مرد است.» او می گوید: «این عمل مخالف قوانین طبیعی است چرا که بر اساس قانون طبیعت، اجتماع انسانی برای سعادت او شکل گرفته است ولی آمیزش درون خانواده و منزل غریزه عشق و محبت بین خواهر و برادر را از بین می برد.» عناصر منطقی شبهه 1- طبق آیات قرآن نسل انسان در آدم و حوا، تنها با ازدواج فرزندان آنها با همدیگر منحصر بوده است. 2- در حالی که این موضوع اولا این عمل در اسلام و بنا به آنچه که معروف است در سایر شرایع، حرام و ممنوع بوده است و ثانیا بر خلاف فطرت انسانی و قوانین طبیعی است. 3- بنابراین اینکه قرآن فرموده نسل انسان در آدم و حوا، تنها با ازدواج فرزندان آنها با همدیگر منحصر بوده، درست نیست. پاسخ شبهه در کتابهای تاریخی در مورد چگونگی تولید مثل حضرت آدم و حوا (ع) نظرات مختلفی وجود دارد. تناسل طبقه اول انسان، یعنی آدم و همسرش از راه ازدواج بوده است که نتیجه اش متولد شدن پسران و دخترانی و به عبارت دیگر خواهران و برادرانی گردیده است و در این باره بحثی نیست، بحث در این است که طبقة دوم بشر یعنی همین خواهران و برادران چگونه و با چه کسانی ازدواج کرده اند؟ آیا ازدواج در بین خود آنان بوده و یا به طریقی دیگر صورت گرفته است؟ که در این رابطه با توجه به روایات و آراء دانشمندان سه نظریه مطرح می باشد. 1. ازدواج و تناسل فرزندان آدم (ع) به این نحو بوده است که خداوند برای هر یک از پسران و دختران، زوجی از فرشتگان و جنیان آفرید و اولاد آنها با یکدیگر به صورت پسرعمو و دخترعمو درآمدند و تکثیر نسل صورت گرفت. «زراره» به نقل از امام صادق (ع) در رد نظر اهل سنت پیرامون ازدواج برادران و خواهران با یکدیگر می گوید: «وای بر این گروه که نظرات آنها نه موافق نظرات فقهای حجاز است و نه مطابق آراء فقیهان عراق. خداوند دو هزار سال قبل از خلقت آدم امر فرمود تا بر لوح محفوظ نقش بندند که ازدواج برادر و خواهر با یکدیگر از محرمات است پس چگونه است اینگونه نظرات در حالی که ما هیچ اثری از حلیت این موضوع در کتب آسمانی مثل تورات وزبور و فرقان (قرآن) نمی یابیم به راستی که اینگونه برداشتها چیزی نیست مگر تقویت نظریه مجوسیان.» آنگاه حضرت پیرامون پیدایش نسل آدم و ذریه او اینگونه فرمودند: «آدم (ع) در هفتاد بار زایمان حوا (ع) صاحب یکصد و چهل دختر و پسر شد (حضرت حوا در هر حمل صاحب دو قلو، یکی پسر و دیگری دختر، می شدند) تا اینکه هابیل به دست برادرش کشته شد. در مرگ او آدم آنقدر بی تابی کرد که تصمیم گرفت پنجاه سال از نزدیکی با حوا دوری گزیند، بعد از این مدت طولانی خداوند بر آنها عطیه ای بهشتی مرحمت فرمود، عصر روز پنج شنبه حوریه ای سیه چشم به نام«نزلة» از بهشت فرود آمد و به امر خداوند ب
ا «شیث» ازدواج نمود و فردای آن روز به هنگام عصر دیگر کنیزکی بهشتی به نام «منزلة» به امر خداوند از بهشت پایین آمده و به ازدواج فرزند دیگر آدم یعنی «یافث» درآمد. از همسر شیث پسری به دنیا آمد و نیز از همسر یافث دختری، و آن هنگام که آندو به حد بلوغ رسیدند با یکدیگر ازدواج نمودند سلف صالح و برگزیدگان از پیامبران یکی پس از دیگری پا به عرصه وجود نهادند.» در حدیث دیگری علامه مجلسی به سند معتبر نقل می کند که امام باقر (ع) فرمودند: «از برای آدم چهار پسر متولد شد، پس خدا به ایشان چهار نفر از حورالعین فرستاد، پس هر یک از ایشان را به یکی از پسرهای خود داد، و چون فرزندان از ایشان به دنیا آمد خدا آن حوریان را به آسمان برد، و به این چهار نفر، چهار نفر از جن تزویج کرد و نسل از ایشان به هم رسید، پس هر حملی که در مردم هست از آدم هست، و هر حسن و جمالی که هست از حورالعین است، و هر بدصورتی و بدخلقی که هست از جن است.» در روایتی دیگر از امام صادق (ع) نقل شده است که: «هنگامی که قابیل به سن بلوغ رسید با دخترکی از جنس جنیان به نام«جهانه» ازدواج نمود، بعد از آن خداوند هابیل را به آدم بخشید و او با حوریه ای بهشتی به نام «نزله» وصلت نمود.» 2. آنها، فرزندان آدم (ع)، با نسل های باقیمانده از نسل های پیشین ازدواج کردند. چرا که آدم (ع) نخستین انسانی نبود که بر این پهنا گام نهاده، بلکه پیش از او انسانهایی در روی زمین زندگی می کرده اند و منقرض شده اند چیزی که هست بقایایی از آنها در روی زمین وجود داشت که به تکثیر نسل کمک می کرد. در کتاب «توحید» صدوق از امام صادق (ع) روایتی آورده شده که در ضمن آن به راوی فرموده: «شاید شما گمان کنید که خدای عز و جل غیر از شما هیچ بشر دیگری نیافریده، نه چنین نیست بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آدم از آدم ها هستید.» و از امام باقر (ع) وامام سجاد (ع) نیز حدیثی به این معنا نقل شده است. 3. نظریه سوم ناظر به این است که ازدواج آنها با خودشان انجام گرفته و مجوز آن، ضرورت آغاز آفرینش و نبودن همسری دیگر بوده است. از امام سجاد (ع) در گفتگویی که با مردی قرشی داشته، نقل شده است که «هابیل با «لودا» خواهر هم قولوی قابیل ازدواج کرد و «قابیل» با «اقلیما»، همزاد و هم قولوی هابیل.» مرد قرشی گفت «اینکه عمل مجوسیان امروز است.» حضرت فرمود: «مجوسیان اگر این کار را می کنند و ما آن را باطل می دانیم برای این است که بعد از تحریم خدا آن را انجام می دهند.» و به سند صحیح از امام رضا (ع) در جواب اینکه: «نسل آدم چگونه به هم رسید؟» نقل شده که فرمود: «حوا حامله شد به هابیل و خواهر او در یک شکم، و در شکم دوم به قابیل و خواهر او، پس هابیل را به خواهر قابیل و قابیل را به خواهر هابیل تزویج نمود، و بعد از آن نکاح خواهران حرام شد.» در جمع بندی اقوال باید بگوییم که علامه مجلسی طرفدار قول اول است و در رابطه با احادیثی که راجع به قول سوم نقل شده گفته است: «چون این احادیث موافق اهل سنت است، بر تقیه حمل کرده اند.» علامه طباطبائی در «المیزان» در تفسیر آیه شریفه «و بث منهما رجالا کثیرا و نساء؛ شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد.» (نساء/ 1) به شدت طرفدار قول سوم است. و می نویسد: «از ظاهر اطلاق آیه شریفه برمی آید که در انتشار نسل بشر غیر از آدم و همسرش هیچ کس دیگری دخالت نداشته، نه هیچ زنی از غیر بشر دخالت داشته، و نه هیچ مردی، چون قرآن کریم در انتشار این نسل تنها آدم و حوا را مبدأ دانسته و اگر غیر آدم و حوا مردی یا زنی از غیر بشر دخالت می داشت، می فرمود: «و بث منهما و من غیر هما» و یا عبارتی دیگر نظیر این را می آورد تا بفهماند که غیر از آدم و حوا موجودی دیگر نیز دخالت داشته است. چگونی انتشار نسل حضرت آدم از نظر روایات در کتاب خصال از امام باقر (ع) روایت کرده که فرمود: «خداى عز و جل در همین زمین از روزى که آن را آفریده، هفت عالم خلق کرده (و سپس برچیده) و هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبودند و خداى تعالى همه آنها را از پوسته روى زمین آفرید و نسلى را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و براى هر یک عالمى بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه اش را از او منشعب ساخت.» و در نهج البیان شیبانى ازعمرو بن ابى المقدام از پدرش ابى المقدام روایت آورده که گفت من از امام ابى جعفر (ع) پرسیدم: «خداى عز و جل حوا را از چه آفرید؟» فرمود: «این مردم در این باره چه مى گویند؟» عرضه داشتم: «مى گویند او را از دنده اى از دنده هاى آدم آفرید.» فرمود: «دروغ مى گویند، مگر خدا عاجز بود که او را از غیر دنده آدم خلق کند؟» عرضه داشتم: «فدایت شوم پس او را از چه آفرید؟» فرمود: «پدرم از پدران بزرگوارش نقل کرده که گفتندرسول خدا (ص) فرمود: خداى تبارک و تعالى قبضه اى (مشتى) از گل را قبضه کرد و آن را با دست
راست خود مخلوط نمود (که البته هر دو دست او راست است) و آن گاه آدم را از آن گل آفرید و مقدارى زیاد آمد حوا را از آن زیادى خلق کرد.» نظیر این روایت را مرحوم صدوق از عمرو نامبرده نقل کرده و در این میان روایاتى دیگر نیز هست که دلالت دارد بر اینکه حوا را از پشت آدم یعنى از کوتاهترین ضلع او (که سمت چپ او است) خلق کرده و همچنین در تورات در فصل دوم از سفر تکوین چنین آمده، لیکن هر چند چنین چیزى فى نفسه مستلزم محال عقلى نیست، اما آیات کریمه قرآن از چیزى که بر آن دلالت کند خالى است. و در احتجاج از امام سجاد (ع) آمده که در حدیثى و گفتگویى که با مردى قرشى داشته سخن بدینجا رسانده که: «هابیل، با "لوزا" خواهر همزاى قابیل ازدواج کرد و قابیل با "اقلیما"، همزاى هابیل.» راوى مى گوید مرد قرشى پرسید: «آیا هابیل و قابیل خواهران خود را حامله کردند؟» فرمود: «آرى.» مرد عرضه داشت: «اینکه عمل مجوسیان امروز است.» راوى مى گوید حضرت فرمود: «مجوسیان اگر این کار را مى کنند و ما آن را باطل مى دانیم براى این است که بعد از تحریم خدا آن را انجام مى دهند.» آن گاه اضافه نمود: «منکر این مطلب نباش براى اینکه درستى این عمل در آن روز و نادرستیش در امروز حکم خدا است که چنین جارى شده، مگر خداى تعالى همسر آدم را از خود او خلق نکرد؟ در عین حال مى بینیم که او را بر وى حلال نمود، پس این حکم شریعت آن روز فرزندان آدم و خاص آنان بوده و بعدها خداى تعالى حکم حرمتش را نازل فرمود.» مطلبى که در این حدیث آمده موافق با ظاهر قرآن کریم و هم موافق با اعتبار عقلى است، ولى در این میان روایات دیگرى است که معارض با آن است و دلالت دارد بر اینکه اولاد آدم با افرادى از جن و حور که برایشان نازل شدند ازدواج کردند، (و این روایات با اعتبار عقلى درست درنمى آید، زیرا خلقت جن و حوریان بهشتى مادى نیست و غیر مادى نمى تواند فرزند مادى بزاید) و خواننده محترم از آنچه گذشت حق مطلب را دریافت نمود. چگونی انتشار نسل حضرت آدم از نظر آیات از این که نسل حضرت آدم و حوا چگونه انتشار یافته است اقوال متعددی وجود دارند که شاخصه این اقوال آن است که با ظاهر قرآن کریم سازگار نیستند. قرآن کریم در سوره مبارکه نساء آیه اولمی فرماید: «یا أیها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء و اتقوا الله الذی تسائلون به و الأرحام إن الله کان علیکم رقیبا؛ اى مردم بترسید از پروردگار خود، آن خدایى که همه شما را از یک تن بیافرید و هم از آن جفت او را خلق کرد و از آن دو تن خلقى بسیار در اطراف عالم از مرد و زن بر انگیخت و بترسید از آن خدایى که به نام او از یکدیگر مسئلت و درخواست مى کنید (خدا را در نظر آرید) و درباره ارحام کوتاهى مکنید که همانا خدا مراقب اعمال شما است.» (نساء/ 1) می بینیم در این آیه جز حضرت آدم و حوا (همسر او) عنصر دیگری را در خلقت آدمیان دخالت نداده است و تأکید دارد که تنها از این دو زنان و مردان فراوانی را خلق کرده است و همینطور در آیه 27 سوره اعراف فرماید: «یا بنی آدم لا یفتننکم الشیطان کما أخرج أبویکم من؛ ای فرزندان آدمشیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد.» (ترجمه مکارم شیرازی) که باز می بینیم پدر و مادر تمام آدمیان را حضرت آدم و همسر او می داند و عنصر ثالثی را دخیل نمی داند. طبق آیه اول سوره نساء، خدا پرورش دهنده انسانهاست و هموست که انسانها را از نسل یک نفر به وجود آورده که منظور حضرت آدم است و همسر او حوا را هم از او آفرید و از این دو نفر مردان و زنان بسیارى پدید آورد. کیفیت خلقت نوع بشر و تکثیر ذریه آدم و پدید آمدن انسانها از پدران و مادران بهترین وضعیت و حالت در ایجاد نوع بشر است. خداوند با قرار دادن غریزه جنسى در نهاد آدمى و شدت علاقه اى که به او نسبت به جنس مخالف داده، کارى کرده است که به طور طبیعى و بدون احتیاج به امر تشریعى نسل بشر در روى زمین باقى مانده است هر چند که امر تشریعى به ازدواج نیز به صورت استحبابى وجود دارد ولى غریزه جنسى آنچنان نیرومند است که خود به خود و حتى در میان اقوام وحشى نیز تولید مثل و تکثیر نسل وجود دارد. با توجه به متن قرآن و ظواهر آیات، شکى وجود ندارد که از دیدگاه قرآن نسل کنونى بشر به یک فرد به نام آدم مى رسد که خدا او را از خاک آفرید و از روح خود بر او دمید و او نخستین انسان روى زمین است که بدون پدر و مادر آفریده شده است. مطلب دیگر اینکه طبق همین آیه، نسل بشر به یک تن مى رسد که همان آدم است و همسر آدم نیز از او به دنیا آمده. اکنون باید دید که منظور از این جمله چیست؟ و همسر آدم چگونه از خود آدم پدید آمده است؟ طبق بعضى از روایات، همسر آدم از دنده چپ آدم مخلوق شده و طبق بعضى از روایات دیگر، او پس از خلقت آدم از باقیمانده سرشت آدم آفریده شده است. البته در بعضى از آیات قرآنى هم آمده که خدا از خود شما همس