eitaa logo
🤶🏻مامانوئل🤶🏻
692 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
سلام دوست عزیزم🤶🏻 من مهلام مامان🤱🏻علی کوچولو(سوپراستار کانال😂) قراره بهترین کانال خرید جمعی باقیمت رقابتی رو بسازیم همچنین آموزش و هرچیز جذابی پیدا کنم میزارم تا از روزمرگی مون فاصله بگیریم😎 🎁همراهم باش تا با شگفتانه ها حالت خوب بشه🎁 @Mahlaershadi
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️تصویر قابل تأمل روی جلد مجله تحلیلی روتچیلدها: ❗️ایالات متفرقه http://eitaa.com/fatemiioon_news
10.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥| بدون تعارف با وزیری که در انفجار تروریستی کنار شهیدان رجایی و باهنر حضور داشت http://eitaa.com/fatemiioon_news
*عارف بالله حضرت (حافظه الله تعالی):* *تمام امید آقای خامنه‌ای، امام زمان (علیه السلام)است و از احدی پروا ندارد* *ایشان گرفتار خواصی است که نمی‌فهمند!* *و قدرایشان را نمی‌دانند!!!* *بنده معتقدم مقام رهبری تنهاست* *تمام گرفتاری‌ها بر قلب ایشان وارد می‌شود* *اما قلب شأن را امام زمان ( علیه السلام )نگه داشته است* *خدا می‌داند که ایشان ««موید من عندالله »»است* *ما موظفیم همانگونه که اسلام و قرآن را تبلیغ می‌کنیم را هم تبلیغ کنیم* *حضرت آیه الله ناصری:* *در آینده اتفاقاتی می‌افتد* *هر چیزی پیش آمد، هر صحبتی یا حرفی شد، شما تلاش کنید از رهبری جدا نشوید* *من بین خودم و خدای خودم برای این حجتی دارم* *از رهبری جدا نشوید http://eitaa.com/fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب، امروز: منشأ همه تبلیغات و ، عصبانیت از خنثی‌ شدن نقشه‌هایش توسط جمهوری اسلامی است http://eitaa.com/fatemiioon_news
15.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥وجه تشابه و شهید رئیسعلی دلواری، به مناسبت یکصدوهفتمین سالگرد http://eitaa.com/fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقای تحلیلگر این ویدئو را از آرشیو پیدا کرده‌ام، اگر می‌خواهید عمق فاجعه‌ی سعودی اینترنشنال را بفهمید این هفتاد و هفت ثانیه را ببینید http://eitaa.com/fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
●من می‌شوم ◆شهیدی که اهل بیت علیهم السلام شهادت نامه آن را امضا کردند.🕊 ◆دختری که شهادتش را از امام رضا علیه السلام گرفت.🥀 شهیده: نجمه قاسم پور محل شهادت: کانون رهپویان وصال تاریخ شهادت: بهار ۱۳۸۷ محل دفن: دارالرحمه شیراز از نامحرم فراری بود. هیچ وقت کسی او را بدون چادر ندید. روزی در دارالرحمه شیراز سر مزار بودیم به من گفت: آبجی زمانی که من را در قبر می‌گذارند، می خواهم نامحرمی بالای سرم نباشد! همه اقوام می‌گفتند: نجمه آخر شهید می‌شود. همیشه نماز شب می‌خواند. نه خودش غیبت می‌کرد نه کسی در حضور او غیبت می‌کرد. به درس خیلی اهمیت می‌داد و مهربان بود. بعضی اوقات در خانه می‌نشست و برای آن‌های که مومن نبودند دعا و گریه می‌کرد و از خدا می‌خواست که هدایت شوند. ابتدای اذان صبح یکی یکی همه را بیدار می‌کرد و می گفت نماز اول وقتش خوب است. اوایل سال ۸۷ با کاروان رهپویان عازم مشهد بودیم اتوبوس در  سربالایی خراب شد و داشت عقب عقب برمی‌گشت همه بچه‌ها ترسیده بودند. نجمه آرام بود و گفت بچه ها میشه در راه امام رضا علیه السلام شهید شویم؟ بچه‌ها خندیدند و گفتند: بابا کجا بود؟ دلت خوش است ها! گفت اگه خدا بخواهد می‌شود. مسئول انتظامات بود چند نفر از بچه‌ها برای خرید رفته بودند و دیر آمدند ایشان از آنها پرسید: چرا دیر آمدید؟ انها در جواب برخورد بدی کرند و قاسم پور سرش را پایین انداخت و ساکت شد. بعد از مدتی ایشان با خوش روی آمد و گفت بچه ها مرا حلال کنید. شما زائر آقا هستید یک وقت از من دلگیر نباشید من باید وظیفه ام را انجام می‌دادم. در رواق دارالهدایه‌ی بودیم. بعد از مراسم هر کس یه آرزوی کرد و نوبت به نجمه رسید و دعای کرد که آرزوی همیشی‌اش بود؛ شهادت در رکاب پسر فاطمه علیها سلام. خواهرش می‌گفت: مدتی قبل، خواب دیدم در حرم امام رضا علیه السلام هستم. شخصی به من و نجمه گفت: شما دو خواهر چهل روز دیگر از دنیا می روید! برای نجمه تعریف کردم. گفت: خدا نکند تو بمیری؛ تو سه تا بچه داری، من بمیرم. چند روز قبل پرسید: آبجی چهل روز تمام شد؟ گفتم: نه، هنوز ده روز دیگه مانده. روز شنبه بود. می‌گفت: خواب عجیبی دیدم. شهیدی به نام شکاری، اصرار داشت قبرش را برایش پیدا کنم! می‌خواهم بروم گلزار شهدای دارالرحمه بلکه قبرش را پیدا کنم. منافقین ضد بشریت که با رشد معنوی جوانان این کشور مخالف بودند، بار دیگر دست به کار شدند. حسینیه ی سید الشهدای شیراز یکی از پایگاه های معنوی برای جوانان مومن و انقلابی شده بود. گروهک تروریستی و سلطنت طلب تُندرو بهار ۸۷ را برای انجام کارهای تروریستی خود انتخاب کردند. فراموش نمی‌کنم جلوی درب دوم حسینیه دیدمش. دو شاخه گل رُز قرمز دستش بود! حالم را پرسید و گفت: این دو شاخه گل را به نیت بچه‌های کانون خریدم. این یکی مال تو. بعد گفت: حلالم کن دیگر نمی‌بینمت! ناراحت شدم و گفتم: یعنی چی؟ مگر کانون نمی‌آیی؟ گفت: چرا، اما به دلم افتاده دیگر بچه‌های کانون را نمی‌بینم. اما ما دیگر او را ندیدیم... انفجار مهیبی بود. ضربه‌ی شدیدی به سرش خورد. صورتش رو پر از خون کرده بود. وقتی احساس کرد دکتر بالا سرش اومده با عجله چادرش را روی بدنش کشید. و این اولین و آخرین حرکتش بعد از انفجار بود. و آن روز چهل روز از خواب خواهر گذشته بود. آخرین نوشته‌ی شهیده نجمه قاسم پور در دفتر یکی از بچه‌ها: دوست عزیزم! خوشبختی را نه بر تخت پادشاهی، بلکه در نمازهای عاشقانه و عارفانه باید جست و جو کرد.💚 منبع: کتاب کبوتران حرم🕊📚 http://eitaa.com/fatemiioon_news
✨مجلس دعای «بند ۵۹/جوشن کبیر/مفاتیح الجنان» را با زعفران در بشقاب چینی بنویسید وبشویید و سپس در شربت بریزید و در مجلس خواستگاری همگی بخورند تا کسی نتواند کند و اندازد. «بسم الله الرحمن الرحیم.یا حبیب من لا حبیب له...(تا)خلصنا من النار یارب» 📚گنجینه اسرار http://eitaa.com/fatemiioon_news
چهره و قامت ابراهیم بسیار جذاب‌ بود. هر روز در حالی که کت و شلوار زیبایی می‌پوشید به محل کار می‌آمد. محل کار او در شمال تهران بود. یک روز متوجه شدم خیلی گرفته و ناراحت است! کمتر حرف می‌زد، تو حال خودش بود. به سراغش رفتم و با تعجب گفتم: داش ابرام چیزی شده؟ گفت: نه، چیز مهمی نیست، اما مشخص بود که مشکلی پیش آمده. گفتم: اگه چیزی هست بگو، شاید بتونم کمکت کنم. کمی سکوت کرد: به آرامی گفت: «چند روزه که دختری بی حجاب، توی این محله به من گیر داده! گفته تا تو رو به دست نیارم ولت نمی‌کنم!» رفتم تو فکر، بعد یکدفعه خندیدم! ابراهیم با تعجب سرش را بلند کرد و پرسید: خنده داره؟ گفتم: داش ابرام ترسیدم فکر کردم چی شده؟! بعد نگاهی به قد و بالای کردم و گفتم: با این تیپ و قیافه که تو داری، این اتفاق خیلی عجیب نیست! گفت: یعنی چی؟ یعنی به خاطر تیپ و قیافه ام این حرف رو زده؟ لبخندی زدم و گفتم: شک نکن! روز بعد ابراهیم را دیدم خنده‌ام گرفت. با مو‌های تراشیده آمده بود محل کار، بدون کت و شلوار! فردای آن روز با پیراهن بلند به محل کار آمد! با چهر‌ه‌های ژولیده‌تر، حتی با شلوار کردی و دمپایی آمده بود. ابراهیم این کار را مدتی ادامه داد. بالاخره از آن وسوسه شیطانی رها شد... نمی‌خواست کسی بخاطر تیپ و قیافه‌اش به گناه بیافته... پ.ن: و خاک تو سر ما و برخی مسئولین... http://eitaa.com/fatemiioon_news