#ماهور
- برای رسیدن به آرامش در زندگی چه کنیم؟
+ هرجا زورمان نرسید و به قدر کفایت تلاش کردیم و نشد، میگوییم "به درک" ، مسیرمان را کج میکنیم و به زندگیمان ادامه میدهیم.
واقعا اینهمه فکر کردن و اینهمه حرص خوردن و اینهمه دویدن و فراتر از مرز توان، جنگیدن چه فایده دارد وقتی خیالت تخت نیست و آرامش نداری؟ حالا گیریم که به هزار مصیبت و اصرار، رسیدی! تکلیف آنهمه لحظاتی که به اضطراب و اندوه گذشت چیست؟ وقتی میشد آرامتر قدم برداری و دیرتر برسی و تمام طول مسیر، حالت خوب باشد؟ وقتی میشد از تمام مسیر لذت ببری، نه فقط از مقصدی که احتمالا به آن میرسی و همه چیز را به خاطر آن به تعویق انداختهای!
ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
10.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
روزهایم عالی میشوند
وقتی تورادارم
تمام خیابانها را
بالبخند های ازته دلم چراغانی خواهم کرد
باتوهرلحظه،معجزه ای درحال وقوع است
بامن بمان
توکه باشی
همه چیزخوب است!
@ManYekZanam
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
10.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
دلم برای خانه ی پدری ام تنگ شده....
•جایی که شیطنت هایم خریدار دارد...
جایی که همه چیز برای حالِ خوب داشتن فراهم است..
•جایی که همیشه در آن بچه ام.. و بچگی کردن هایم جرم نیست،
و اگر ناز کنم، کسی چپ چپ نگاهم نمی کند..
•که پدر و مادرم در کمالِ صحت نفس می کشند... می خندند... و نوازشم می کنند...
•جایی که خوش طعم ترین غذاها وجود دارد...
و هرچه خواستی نمی گویند خودت آماده کن.....! همه چیز بدونِ هیچ منتی مهیاست...
•آنجا که حتی مزه ی نان و ماستش هزار بار از پیتزا پپرونیِ بالای شهرِ اینجا بهتر است..
•همان جایی که هرصبح، بوی عطر گلدان های مادر مشام را می نوازد و صدایِ غُل غلِ سماورش، حالِ آدم راجا می آورد...
•جایی که خواب های از سرِ صبح تا لنگ ظهر عجیب، در آن می چسبد...
•که اگر آدم از سردیِ اولِ صبح ها چنبره زد ، کسی هست که با تمام عشق، پتو رویش بیاندازد....
و خوابِ شبها، هیچ نگرانی و ترسی ندارد ...
•جایی که تماشای برنامه های کودک، آن هم از نوع نوستالژی اش، بیشتر از نوشیدنی های انرژی زا، به آدم انرژی می دهد...
•جایی که هیچ کس در آن، خسته از دنیا نیست...
•آنجا که جنسِ قربان صدقه هایش فرق دارد...!
من دلم همین گوشه از دنیا را تا ابد میخواهد...
کنار پدر و مادری که از لبخندشان تمام باورهایِ مرده ام جان بگیرند...!
@ManYekZanam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
#هیوا
وسط داد و بیداد و دعوا یهو گفت : " منم "
حواسم نبود اصلا بپرسم یعنی چی منم ؟!
منم چی ؟ فحشه ؟ بد و بیراهه ؟ چیه این منم ؟؟
اما وقتی یه بار دیگه گفت منم ،
دیگه سکوت نکرد . داد زد : " منم . منم . اینی که داری باهاش میجنگی منم !
دشمن نیست ، غریبه نیست ، رهگذر کوچه خیابونم نیست ، منم !!
نه شمشیر دستمه ، نه سنگر گرفتم جلوت نه قراره باهات بجنگم .
ببین دستام بالاست ، تسلیمم .
نه از ترس و نه بخاطر ناحق بودنم .
فقط به حرمت عشقی که گاهی تو از یاد میبریش .
یه وقتایی اگه سکوت میکنم در برابرت برای این نیست که حرفی برای گفتن ندارم یا نمی تونم جواب حرفاتو بدم .
فقط برای اینه که حالیمه قرار نیست خراب کنیم چیزیو !
اگه بحثی هم هست برای بهتر شدنمونه .
یادم نمیره اینی که جلوم وایساده « تویی » .
ولی تو انگار یادت میره اینی که داری زخم رو زخمش میزنی « منم » !
ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ