eitaa logo
داروخانه معنوی
8.5هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.8هزار ویدیو
228 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل وتبلیغ @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴿مـــــآدر۔۔𑁍﴾ ڪہ نباشد! خـــــآنہ ؛ بہ هَم مےریزَد۔۔ ؏َـــﷺــلے دَر« نَجـــــف»۔! حَســﷺـــن دَر «بَقـــــیع»۔! حُسیــﷺـــن دَر «ڪَربـــــلٰا»۔! زِینــۜـــب دَر «دَمشـــــقْ»۔!!! 💔 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴿امـــــآم خٰامنہ ا؎۔۔𔘓﴾: رِژیـــــم صَهیونیستے، دَر« طـــــوفآن الْأقصٰے۔۔𑁍» ضَــــربہ فَـــنــے شـُـد۔۔👌🏻 🌻|↫‌ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
Nashre Hadi Ba Hamkarie Madrese Taali Taghdim Mikonad10 Mostanade Soti Shonood (1).mp3
زمان: حجم: 17.3M
مستند صوتی شنود قسمت0⃣1⃣ 🔉 📣 جلسه دهم * واقعه ششم * ماجرای فرشید و بلایی که سرش آمد * حقیقتی که در دنیا دیدم * شیطانکی که با همسر فرشید صحبت می کرد * گناهانی که به پای سمیرا نوشته می شد. * به هر کس نگاه می کردم تا برزخ او را می فهمیدم. * بی حجابی حق الناس است. * با این روایت تنم لرزید. * مدلی از تجربیات نزدیک به مرگ * آهی که باعث می شود، مسلمان نمیری * حق الناس عنوان قصدیه ندارد * اعمالی که فکر می کنیم برای رضای خداست. * هر عملی که از انسان سر می زند، باید پیوست الهی داشته باشد. * برای هر کاری،باید حجت داشته باشیم. * افرادی که سروکار با مردم دارند،گوش کنند. * کار سخت قضاوت * ریز به ریز حساب کتاب را دیدم * عاقبت مال حرام * رزق انسان، ثابت است. * حمله به آرزوها، کار شیطان * شک آری، تمسخر نه * تعبیر قرآنی تمسخر * عامل باز دارنده از گناه * معنای عام رسول ⏰ مدت زمان: ۴۱:۴۷ ﷻ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه 🔹روزی حضرت رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه می‌گذشتند. پیرزنی بر س
*گویند سالیان قبل مردی در شهر مسجدسلیمان بود که به او "بهزاد گرجیان" می‌گفتند.* *او شیرین‌‌عقل بود و گاهی سخنان حکیمانه‌ی عجیبی می‌گفت.* *روزی از او پرسیدند : «مصدق خوب است یا شاه؟ بگو تا برای تو شامی بخریم.» گرجیان گفت: «از دو تومنی که برای شام من خواهی داد، دو ریال کنار بگذار و قفلی بخر بر لبت بزن تا سخن خطرناک نزنی!»* *پدرم نقل می‌کرد، در سال ۱۳۴۵ برای آزمون استخدامی معلمی از مسجدسلیمان قصد سفر به ایذه را داشتم.* *ساعت ده صبح گاراژ گیتیِ مسجدسلیمان رفتم و بلیط گرفتم. از پشت اتوبوسی دود سیگاری دیدم، نزدیک رفتم دیدم گرجیان زیرش کارتُنی گذاشته و سیگاری دود می‌کند. یک اسکناس پنج تومانی نیت کردم به او بدهم. او از کسی بدون دلیل پول نمی‌گرفت. باید دنبال دلیلی می‌گشتم تا این پول را از من بگیرد.* *گفتم: «گرجیان، این پنج تومان را بگیر به حساب من ناهاری بخور و دعا کن من در آزمون استخدامی قبول شوم.»* *گرجیان پرسید: «الان ساعت چند است؟»* *گفتم: «نزدیک ده»* *گفت: «ببر نیازی نیست!»* *خیلی تعجب کردم که این سؤال چه ربطی به پیشنهاد من داشت؟* *پرسیدم: «گرجیان، مگر ناهار دعوتی؟»* *گفت: «نه! و پول ناهارم را نزدیک ظهر می‌گیرم. الان تازه صبحانه خورده‌ام. اگر الان این پول را از تو بگیرم یا گم می‌کنم یا خرج کرده و ناهار گرسنه می‌مانم. من بارها خودم را آزموده‌ام؛ خداوند پول ناهار مرا بعد اذان ظهر می‌دهد!»* *واقعا متحیر شدم. رفتم و عصر برگشتم و گرجیان را پیدا کردم.* *پرسیدم: «ناهار کجا خوردی؟»* *گفت: «بعد از اذان ظهر اتوبوس تهران رسید. جوانی از من آتش خواست سیگاری روشن کند. روشن کردم مهرم به دلش نشست و خندید، خندیدم و با هم دوست شدیم و مرا برای ناهار به آبگوشتی دعوت کرد...»* 🤔 *گرجیان دیوانه، برای پول ناهارش نمی‌ترسید، اما بسیاری از ما چنان از آینده می‌ترسیم و وحشت داریم که انگار در آینده دنیا نابود خواهد شد؛ جمع کردن مال زیاد و آرزوهای طولانی و دراز داریم.* *از آنچه که داری، فقط آنچه که می‌خوری مال توست، سرنوشتِ بقیه‌ی اموالِ تو، معلوم نیست.* «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
نَہ مـَــــن رُوضہ خٰوانم! نَہ مَح‌ـفِـــــل، مَح‌ــفِـــــل رُوضـــــہ خٰوانے... فَقط یک¹ سئوٰال!!! چِطور شُد ڪِہ شهـــــآدت مـــــآدَر؎، چِهل⁴⁰ مُتَّهـــــم دٰارد۔۔؟؟!💔💔 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2