داروخانه معنوی
#قلب سالم ۱۴ قسمت چهاردهم🌱 🌾 کانون شادی ✨ #استاد حاجیه خانم رستمی فر ☀️ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قلب سالم ۱۵_1.m4a
11.96M
_کَعبہگہمــــــٰآ..
↶أز روز أزل..﴿کَربُبـــــلـٰا...𔘓﴾بـــــود!
◇_سَرچِشمہزَجرشیعیــــــٰان⇩⇩⇩
«کَربُبـــــلـٰابـــــود...✿»
#امام_حسین_قلبم
#کربلا
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
◇_چٰارههـــــآرَفت!
⇦زِدستِدِلبیچـــٰــارهمَن۔۔۔
↶تُوبیـــٰــاچـــٰــارهٔمنشُـــــوکِہ↓↓↓
تـــᰔــویےچــــٰـارهمَن𔘓➛
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
#امام_زمان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
۶۹روز انتظار تا عید بزرگ غدیر خم هر روز یک فضیلت ، فضیلت شماره : ۲۲ ------------------------------ #
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
۶۹روز انتظار تا عید بزرگ غدیر خم هر روز یک فضیلت ، فضیلت شماره : ۲۲ ------------------------------ #
۶۸ روز انتظار تا عید بزرگ غدیر خم
هر روز یک فضیلت ،
فضیلت شماره : ۲۳
------------------------------
#عید_غدیر
#امیرالمومنین
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
ادامه خطبه ۱۰۹ قسمت دوم ✨ توانايي خداوند 🎇🎇🎇#خطبه۱۰۹🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🌸وصف فرشتگان شگفت آور است آفرينش فر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
ادامه خطبه ۱۰۹ قسمت دوم ✨ توانايي خداوند 🎇🎇🎇#خطبه۱۰۹🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🌸وصف فرشتگان شگفت آور است آفرينش فر
خطبه ۱۰۹
قسمت سوم
توانايي خداوند
🎇🎇🎇#خطبه۱۰۹🎇🎇🎇🎇🎇🎇
✅وصف چگونگي مرگ و مردن
🍂 سختي جان كندن و حسرت از دست دادن دنيا به دنياپرستان هجوم آورد، بدنها در سختي جان كندن سست شده و رنگ باختند، مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز مي دارد، و او در ميان خانواده اش افتاده با چشم خود مي بيند و با گوش مي شنود و با عقل درست مي انديشد كه عمرش را در پي چه كارهايي تباه كرده؟ و روزگارش را چگونه سپري نمود؟ به ياد ثروتهايي كه جمع كرده مي افتد، همان ثروتهايي كه در جمع آوري آنها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبهه ناك گرد آورده و اكنون گناه جمع آوري آن همه بر دوش اوست كه هنگام جدايي با آنها فرا رسيد، و براي وارثان باقيمانده است تا از آن بهره مند گردند، و روزگار خود گذرانند، راحتي و خوشي آن براي ديگري و كيفر آن بر دوش اوست، و او در گرو اين اموال است كه دست خود را از پشيماني مي گزد. به خاطر واقعيتهايي كه هنگام مرگ مشاهده كرده است. در اين حالت از آنچه كه در زندگي دنيا به آن علاقمند بود بي اعتناشده آرزو مي كند، اي كاش آن كسي كه در گذشته بر ثروت او رشك مي برد، اين اموال را جمع كرده بود، اما مرگ همچنان بر اعضا بدن او چيره مي شود، تا آنكه گوش او
مانند زبانش از كار مي افتد، پس در ميان خانواده اش افتاده نه مي تواند با زبان سخن بگويد و نه با گوش بشنود، پيوسته به صورت آنان نگاه مي كند، و حركات زبانشان را مي نگرد اما صداي كلمات آنان را نمي شنود، سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا مي گيرد، و چشم او نيز مانند گوشش از كار مي افتد، و روح از بدن او خارج مي شود، و چون مرداري در بين خانواده خويش بر زمين مي ماند كه از نشستن در كنار او وحشت دارند، و از او دور مي شوند. نه سوگواران را ياري مي كند و نه خواننده اي را پاسخ مي دهد، سپس او را به سوي منزلگاهش در درون زمين مي برند، و به دست عملش مي سپارند و براي هميشه از ديدارش چشم مي پوشند.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
💕_بـــــٰا عـَــــلّےﷺ أز⇆ یــــٰـاعَـــــلّے
↫ یِک¹ نُـــــقطہ کَم دٰارد وَلے۔۔۔ ⇩⇩⇩
⇦یــــٰـاعـَــــلّے گفتَن کُجـــٰــا و
«بـــٰــاعَـــــلّےﷺ بـــــودَن کُجـــٰــا۔۔۔»:)
#امیرالمومنین
#امام_علی
#نجف
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
داروخانه معنوی
داستانعاشقانهواقعی #رمان #دومدافع #قسمت_سی_وهفتم _بعد هم آهے کشید و گفت انشااللہ اربعیـݧ باهم م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
داستانعاشقانهواقعی #رمان #دومدافع #قسمت_سی_وهفتم _بعد هم آهے کشید و گفت انشااللہ اربعیـݧ باهم م
داستانعاشقانهواقعی
#رمان
#دومدافع
#قسمتسیوهشتم
.هرچقدراصرار کردم قبول نکردکه بمونہ ورفتیم خونہ ما...
جاشوتواتاق انداختم.هنوزحالش بد بودو زود خوابش برد
بالاسرش نشستہ بودم وبہ حرفایے کہ زده بود راجب مصطفے فکر میکردم
بیچاره زنش چے میکشہ هییییی خیلے سختہ خدایاخودت بهش صبر بده ...
دستموگذاشتم روسرش، بازهم تب کرده بود دستمال وخیس کردم وگذاشتم روسرش
دیگہ داشت گریم میگرفت تبش نمیومد پاییـݧ
بالاخره گریم گرفت وهمونطور کہ داشتم اشک میریختم پاشویش کردم
بهترشد وتبش اومد پاییـݧ .
اذاݧ صبح و دادݧ .
یہ بغضے داشتم چادرنمازمو برداشتم و رفتم اتاق اردلاݧ
بغضم بیشتر شد یہ ماهے بود رفتہ بود
سجادمو پهـݧ کردم و نمازصبح وخوندم .
بعد از نمازتسبیح وبرداشتم وشروع کردم بہ ذکر گفتـݧ
دلم آشوب بود ،یہ غمے تو دلم بود کہ نمیدونستم چیہ
بغضم ترکید،چشمام پر از اشک شدو صورتمو خیس کرد
با چادرم صورتم و پاک کردم و رفتم سمت پنجره پرده رو زدم کنار
تو کوچہ رو نگاه کردم حجلہ ے یہ جوونے رو گذاشتہ بودݧ و کلے پلاکارد ترحیم عجیب بود اومدنے ندیده بودم یاد حرفے کہ اردلاݧ قبل رفتـݧ زد افتادم
"شهید نشیم میمیریم"
قلبم بہ تپش افتاد اصلا آروم و قرار نداشتم
رفتم اتاق خودم علے با اوݧ حالش بلند شده بودو داشت نماز میخوند
بہ چهارچوب در تکیہ دادم و تماشاش میکردم
نمازش کہ تموم شد برگشت کہ بره بخوابہ چشمش افتاد بہ مـݧ
باصدایے گرفتہ گفت :إ اونجایے اسماء
آره تو چرا بلند شدے از جات ؟؟؟
خوب معلومہ دیگہ واسہ نماز
خیلہ خوب برو بخواب ،حالت بهتره؟؟؟؟؟
لبخند کمرنگے زدو گفت مگہ میشہ پرستارے مثل توداشتہ باشم و خوب نباشم؟؟عالیم
خیلہ خوب صبر کـݧ داروهاتو بدم بهت بعد بخواب
داروهاشو دادم ،پتو رو کشیدم روشو با اخم گفتم بخواب وگرنہ آمپول و میارمااااا
خندیدو گفت چشم تو هم بخواب چشمات قرمز شده خانم
سرمو بہ نشونہ تایید تکوݧ دادم .
خیلے خستہ بودم تا سرمو گذاشتم رو بالش خوابم برد
ساعت نزدیک ۱۲ظهر بود کہ با تکوݧ هاے ماماݧ بیدار شدم
ماماݧ اسماء بیدار شو ظهر شد..
بہ سختے چشمامو باز کردم و ب جاے خالے علے نگاه کردم
بلند شدم و نگراݧ از ماماݧ پرسیدم .
علے کو؟؟؟؟؟
علیک سلام .دو ساعت پیش رفت بیروݧ
کجا؟؟؟؟؟
نمیدونم مادر ،نزاشت بیدارت کنم گفت خستہ اے بیدارت نکنم
گوشے و برداشتم و شمارشو گرفتم
مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد
چند بار پشت سر هم شمارشو گرفتم اما در دسترس نبود
اعصابم خورد شد گوشے و پرت کردم رو تخت و زیر لب غر میزدم
معلوم نیست با اوݧ حالش کجا رفتہ اه
ماماݧ همینطور با تعجب داشت نگاهم میکرد
سریع لباسامو پوشیدم ،چادرمو سر کردم و رفتم سمت در
ماماݧ دنبالم اومد وصدام کرد
کجامیرے دختر ؟؟دست وصورتت و بشور صبحونہ بخور بعد
ݧ ماماݧ عجلہ دارم
امروزمیخوام برم خونہ اردلاݧ پیش زهرا تو نمیاے؟؟؟
ݧ ماماݧ شما برو اگہ وقت کردم منم میام
دروبستم وتندتند پلہ هارو رفتم پاییـݧ وارد کوچہ شدم اما اصلا نمیدونستم کجا باید برم
گوشیمو ازکیفم برداشتمو دوباره شماره ے علے وگرفتم
ایندفعہ دیگہ بوق خورداما جواب نمیداد
تاسرخیابوݧ رفتم وهمینطور شمارشو میگرفتم
دیگہ ناامید شده بودم ،بہ دیوار تکیہ دادم وآهے کشیدم هنوزخستگے دیشب توتنم بود
چند دیقہ بعدگوشیم زنگ خورد
صفحہ ے گوشے ونگاه کردم علے بود سریع جواب دادم
الوعلے معلوم هست کجایے؟؟
علیک سلام اسماء خانم .مـݧ تو راهم دارم میام پیش شما
کجارفتہ بودے با اوݧ حالت؟؟؟
خونہ ے مصطفے اینا .بعدشم حالم خوبہ خانوم جاݧ
خیلہ خب کجایےدقیقا؟؟
دارم میرسم سرخیابونتوݧ
مـݧ سرخیابونمونم اهاݧ دیدمت دستموبردم بالا وتکوݧ دادم تامنو ببینہ
سوارماشیـݧ شدم و یہ نفس راحت کشیدم
نگاهم کردوگفت :کجا داشتے میرفتے؟؟
اخم کردم وگفتم دنبال جنابعالے
مگہ میدونستے مــݧ کجام؟؟؟
ݧ ولے نمیتونستم خونہ بمونم نگراݧ بودم
ببخشیدعزیزم کہ نگرانت کردم ،خواب بودے دلم نیومد بیدارت کنم رفتم خونہ لباسامو عوض کردم ورفتم خونہ مصطفے اینا ببینم چیزے نمیخواݧ مشکلے ندارݧ؟
خب چیشد ؟؟؟
خداروشکرحالشوݧ بهتر بود
علے کاش منو هم میبردے میرفتم پیش خانم رفیقت
بعدازظهر میبرمت
دستم وگذاشتم روسرش .ݧ مثل ایـݧ کہ خوبے خداروشکرتبت قطع شده بریم خونہ ما برات سوپ درست کنم
إ مگہ بلدے؟؟؟؟
اے یہ چیزایے
باشہ پس بریم
بعد ازظهر آماده شدم کہ بریم پیش خانم مصطفے
روسرے مشکیمو سرکردم کہ علےگفت :
اسماء مشکے سرنکـݧ ناراحت میشـݧ خودشوݧ هم مشکے نپوشیدݧ
روسرے مشکیمو در آوردمو و سرمہ اے سر کردم کہ هم مشکے نباشہ هم اینکہ رنگ روشـݧ نباشہ..
جلوے درشوݧ بودیم علے صدام کردو گفت :اسماء رفتیم تو ،تو برو پیش خانم مصطفے پیش مـݧ واینسا رفتنے هم مـݧ میام بیروݧ چنددیقہ بعد پیام میدم توهم بیا
باتعجب نگاهش کردم و گفتم:چراااا؟؟
سرشوانداخت پاییـݧ وگفت نمیخوام ماروباهم ببینه...
ادامه دارد...
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_شب 🌙🌓
♨️پیشگیری و پاکسازی از گناه با نمازشب
🔸یکی از عباداتی که هم در جهت پیشگیری و هم در جهت پاکسازی از گناه کارساز است، نماز شب است.
🔸رسول خدا صلیالله علیه و آله در این باره میفرمایند: «عَلَیْکُمْ بِقِیَامِ اللَّیْلِ فَإِنَّهَا مَنْهَاةٌ عَنِ الْإِثْمِ»؛ بر شما باد به نماز شب؛ زیرا نماز شب انسان را از گناه باز مىدارد.*۱
علاوه بر آن نماز حسنهای است که در دلهای مؤمنین وارد شده و آثار معصیت و تیرگیهایی که دلهایشان از ناحیه سیئات کسب کرده از بین میبرد.
🔸 امام صادق علیهالسلام در تفسیر آیه «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»*۲ میفرمایند:
صَلَاةُ الْمُؤْمِنِ بِاللَّیْلِ تَذْهَبُ بِمَا عَمِلَ مِنْ ذَنْبٍ بِالنَّهَارِ؛ نماز شب گناهانی که مؤمن در طول روز مرتکب شده است را از بین میبرد.*۳
📚۱.مستدرک الوسائل ، ج۶، ص ۳۳۷.
۲.هود/۱۱۴
۳.الکافی، ج۳، ص ۲۶۶
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
شَبزیٰارتےأبےعَبداللّہ
دَر⇦ شَب جُمعہ
هَمہ خُرمـــــٰا؎ خِیرٰاتے دَهند..
مَن بَرٰا؎ شٰاد؎ أمـــــوٰات
مےگویم:
╰➤
﴿ حُسیــﷺـــن﴾
#السلام_علیک_یااباعبدلله ❥
#شب_جمعه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚💫امـــشــب
🤍✨از خـدایـی که از هـمـیـشـه
💚✨نـزدیـکــتـر اسـت بــرایـتـان
💚✨عـــاشــقـــانـــهتـــریـــن
🤍✨لـحـظـات را مـیـطــلــبــم
💚✨زیــبــاتــریــن لــبـخـنــدهـا
💚✨را روی لــبـــهـــایـــتــان و
🤍✨آرام تـــریـــن لـحـظــات را
💚✨بـرای هـر روز و هـر شـبـتـان
💚✨شــــبـــهـــا...
🤍✨تـــا دســت خــدا هـســت
💚✨تـــا مـهـربـانـیـش بی انـتـهـاسـت ....
🤍✨راحــــت و آرام بـــــاش...
💚✨شــبــتــون زیـــبـــا و پــرســتــاره
#شب_بخیر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛
﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند :
خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾
در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡
#سخن_بزرگان
#بین_الطلوعین
#زیارت_ال_یس
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
•~🌸🌿~•
وَلےبَچہ ھآ
اَزقَضآشُدڻ نَمآزصُبحتونْبِتَرسیدْ!
میڱنْخُدآ؛
أڱہ بِخوٰادخِیر؎رو؛
أزیِہ بَندها؎بڱیرھ۔۔۔۔!!! نَمآزصُبحِشْروقضٰامےڪُنِه!
#تلنگرانهـ 💥
#نمازصبح
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی