eitaa logo
داروخانه معنوی
6.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4.7هزار ویدیو
128 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
داروخانه معنوی
آر؎ بِہ روزگـٰــــارٰان ↡↡ ⇇بُـــــغضے نِشـــــستہ دَر دِل۔۔۔ بیـــــرون نمےتـــــَوٰان کــَـــرد، ╰─┈➤ □□« حتّٰے بہ روزگـٰــــارٰان💔⇉» «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس #داستان_واقعی قسمت_چهل و هشتم ✍ بخش پنجم 🌸کنار خیابون وایسادم و تاکسی
" "بر اساس قسمت_چهل و نهم ✍ بخش اول 🌸شهره یک دفعه پرید به ایرج که اصلا خوب کردم… خیلی ام خوب کردم…. دلم خواست ….. اون همه محبت بهتون کردم باهام چیکار کردین؟ یک چشمم اشک بود یکی خون ..(بعد رو کرد به من )مگه وقتی زمین خوردی من نبودم که با تو اومدم دکتر؟ مگه زبون روزه نیومدم عیادتت ؟… با بهترین دوست خودت چیکار کردی ؟ رفتی هی از من بدگویی کردی همه رو انداختی به جون من …اونوقت تو کار بدی کردی یا من ؟…. 🌸حالا من بده شدم؟ این مارمولک خودشو می زنه به مظلومی …من خودم با چشم خودم می دیدم که با دکتر خلوت می کنه ، حرفشو باور نکنین …. سر همتون کلاه گذاشته… تازه من فکر کردم کار خوبی می کنم که اونا رو بهم برسونم داشت آبروتونو تو دانشگاه می برد ……. دکتر که عصبانی شده بود گفت : تا ندادمت دست انضباطات بیا معذرت بخواه ، برای چی حرف مفت می زنی ؟… .از همین چرند ها که میگی معلوم میشه که گناه کاری …. 🌸خانم سرمدی هیچوقت این کاری رو که تو میگی نکرده بعدم به شما چه مربوط که کسی رو با دورغ بهم برسونی مگه من بچه بودم حالا با خانم سرمدی دوست بودی با من که نبودی غلط کردی با زندگی مردم بازی می کردی خانم مثلا تو دانشجو هستی…. آبروی منو و خودتو بردی .. می دونی چند نفر رو تو ایام عیدی بهم ریختی و اعصاب همه رو خورد کردی؟ یک فاجعه درست کردی حالا حرف زیادی هم می زنی … اگر کسی باور می کرد می دونی چی می شد تو چطوری می تونی الان تو چشم ما نگاه کنی و سه قورت و نیمت هم باقی باشه … 🌸من تمام عید رو عذاب کشیدم والله ما آدمای خوبی هستیم که الان فقط داریم باهات حرف می زنیم …. خوب خانم خجالت بکش دیگه … حداقل می تونی شرمنده باشی و عذر خواهی کنی … تازه طلب کارم هستی ؟…….داشتم از عصبانیت منفجر می شدم … 🌸می خواستم برم بزنمش ایرج منو گرفت و گفتم : تو این کارو کردی ؟ احمق چرا مگه من با تو چیکار کرده بودم من اصلا تو رو آدم حساب نمی کنم که بخوام در مورد تو حرف بزنم بعدم برای کی باید از تو می گفتم مگه تو مهم بودی ؟ کی تو رو می شناخت که من برم حرف بزنم یک بار اومدی منو تهدید کردی من همون روز هم .. تو رو جدی نگرفتم تو همین قدر می ارزی که رفتار می کنی …… یک دفعه شروع کرد به داد و هوار کردن و خودش زدن که وای ولم کنین جواب کی رو بدم ده نفر ریختین سر منه بیچاره ، که منظور بدی نداشتم ای خدا یکی بدادم برسه … من ازتون شکایت می کنم …پدر تونو در میارم …. و خودشو از کتابخونه انداخت بیرون و پا به فرار گذاشت ……من هاج و واج مونده بودم عمه گفت من همون اول که چشمم بهش افتاد ازش بدم اومد ایرج گفت : دیگه چاره نبود باید جلوشو می گرفتیم … 🌸دکتر پرسید بگم براتون چای بیارن ؟ ایرج جواب داد نه ما دیگه باید بریم اگر اجازه بدین امروز رویا رو با خودمون ببریم …..دکتر گفت : البته حتما …. خانم سرمدی خیلی از شما معذرت می خوام در واقع من با این سن و سالم نباید خودمو دست این دختر بچه می دادم …. ولی باور کنین شرایط عجیبی پیش اومد که باعث شد این طوری بشه ….انشالله یک روز برای شما و آقای تجلی تعریف می کنم …… ادامه_دارد «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس #داستان_واقعی قسمت_چهل و نهم ✍ بخش اول 🌸شهره یک دفعه پرید به ایرج که ا
" "بر اساس قسمت_چهل و نهم ✍ بخش دوم 🌸از دانشگاه که اومدیم بیرون ایرج گفت بیا عزیزم ماشین اونجاس و همین طور دست من تو دستش بود و هنوز رها نکرده بود انگار می خواست همه ی دلتنگی ها شو این طوری تلافی کنه . گفتم به شرط این سوار میشم که بعد بزاری برم جایی که برای خودم گرفتم ….عمه گفت : وا هرگز نمی زارم حالا پیدات کردم آدم از خونه ی خودش نمیره که مادر دیگه حرفشو نزن ….. گفتم عمه جون آدم رو از خونه ی خودش بیرون نمی کنن من دیگه پامو تو اون خونه نمی زارم …… ( نمی خواستم جلوی ایرج بگم که هنوز صدای فحش های علیرضا خان تو گوشمه و هیچوقت هم فراموش نمی کنم ) عمه گفت : مادر نکن همه رو ناراحت می کنی علیرضا هم خودش ناراحته …خودش دنبال تو می گشت و پیدات نمی کرد اون همین جوریه دیگه مگه با من و بچه هاش این کارا رو نمی کنه ؟ ولی مثل طوفانه یک دفعه میاد و بعد آروم میشه همیشه هم از کارش پشیمونه … 🌸ایرج دیگه بدون خجالت از عمه گفت : قربونت برم دیگه من هستم نمی زارم ناراحت بشی …> گفتم خیلی خوشحال شدم که اومدی اگر این باعث شده تو بیای من راضیم …ولی تو رو خدا بهم اصرار نکنین من روی اومدن به اون خونه رو ندارم ، واقعا جام خوبه بیاین خودتون ببینین بهتون میگم کجام ولی دیگه بر نمی گردم تو اون خونه ……. ایرج گفت خوب حالا بیا سوار شو صحبت می کنیم …. گفتم … ایرج حرفمو عوض نکن لطفا؛ دیگه تو اون خونه نمیام….. خواهش می کنم عمه شما که همه چیز رو می دونین نزارین بگم تو رو خدا فقط باید قول بدین که منو در مقابل کار انجام شده ای قرار ندین …. 🌸ایرج درو باز کرد و عمه نشست جلو و منم عقب راه افتادیم ….. ایرج رفته بود توهم … به عمه گفت : ببین باهاش چیکار کرده که با وجودی که من اومدم نمی خواد بیاد خونه …. همین طور که رانندگی می کر د ..از آیینه منو نگاه کرد و گفت : من که ولت نمی کنم بری جای دیگه هر جا بری منم میام همون جا ….با اشاره بهش گفتم جلوی عمه اینطوری نگو …. و اونم بلند گفت : دیگه فقط خواجه حافظ شیرازی نمی دونه که من هلاک توام بزار مامانم بدونه چقدر دختر برادرشو دوست دارم …. گفتم تورج چی ؟ گفت: بَه ، اون بهم خبر داده رویا باور کن نمی دونی چجوری بهم خبر داد حالا مونده بودم بخندم یا گریه کنم ….گفت داداش زود خودتو برسون چشم تو رو دور دیدن نامزدتو زدن و از خونه بیرون کردن الان مفقود شده …. گفتم چی داری میگی شوخی نکن تورج ؟ گفت : نه به خدا خودت که بهتر می دونی ما منتطر فرصتیم یکی رو بزنیم تو که رفتی دیدیم بهترین فرصت برای این کاره… الانم گمشده خودتو برسون …. 🌸گفتم تو رو خدا تورج راست بگو …گفت به همون خدا راست میگم هر چی زود تر بیا …..تو نمی دونی رویا ، هم دستپاچه شده بودم هم نگران و هم اینکه نمی دونستم داره راست میگه یا شوخی می کنه …. ادامه دارد... «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙🌓 دعای میلیاردی در نماز 🤲 🎙 حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ♨️آقا نماز شب مي‌خواند مي‌گويد: «اللهم اغفر لسيد حسن نصر الله» يک کلمه اضافه بگو: «و من احبّه» 🍃 وقتي گفتي: «من احبِّه» صدها ميليون اضافه شد. «اللهم اغفر لفلاني و من احبّه» خدايا ايشان را بيامرز و هرکس هم ايشان را دوست دارد بيامرز. طرفدارانش هم بيامرز. 🔹در نماز هم همينطور است، شما نمي‌گويي: «السلام علينا و علي ايراني‌ها» عباد الله الصالحين! محدوديت ندارد. «سمع الله لحمدي» تو يک نفر هستي حمد خدا را مي‌کني. بگو: «سمع الله لمن حمده»، «من حمده» ميلياردي شد. چند ميليارد فرشته و جن و انس حمد خدا را مي‌کنند؟ بگو: «سمع الله لمن حمده» 💢 نگو: «اياک اعبد، اياک نعبد» اعبد يکي و نعبد... ما در نيت محدوديت نداريم. 🔹 الآن درس که مي‌خوانيم، من درس مي‌خوانم براي نجات بشريت، نه اينکه مدرک بگيرم و شغلي انتخاب کنم و تشکيل زندگي بدهم. تشکيل زندگي يک نفر هستي ولي نجات بشر، نيت ميلياردي است. ⬅️ ما در نيت سرمان کلاه مي‌رود، خيلي وقت‌ها نيت‌هاي ميلياردي مي‌توانيم بکنيم اما غافل هستيم. «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡💫نیایش شبانه با حضرت عشق ❤️❤️ 🧡💫خــــــدایـــــا 🤲 ⚪️💫امشب را مهمان  قلبم باش 🧡💫امشب پای سفره ی درد دلهایم باش ⚪️💫میدانم  که فردا و فردا هایم 🧡💫مرا مهمان لطف و رحمت  خود خواهی کرد ⚪️💫آمـــیــــن یــــا رَبَّ 🙏 🧡💫بعد از هر ظلمت و تاریکی ⚪️💫یه روشـنـایـی هـسـت 🧡💫بعد از هـر نـا امـیـدی ⚪️💫امید و رحمتی هست 🧡💫بعد از هر دعایی🤲 ⚪️💫اجــابــتـی هــســت 🧡💫ای گشاینده  گره های ناگشودنی ⚪️💫گره های زندگی ما را بگشای🤲 🧡💫شـبـتـون پـر از اسـتـجـابـت دعـا «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛ ﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند : خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾ در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡ @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا