داروخانه معنوی
#رمان #بانوی_پاک_من 🌹قسـمـت چهـل و ســوم وقتی از خواب بیدارشدم،مامانو دیدم که رو صندلی جلو میز لب
#رمان
#بانوی_پاک_من
🌹قسـمـت چهـل و چهـارم
"لیدا"
با اشک زل زدم به صفحه گوشیم که عکس کارن بی معرفت روش خودنمایی میکرد.
با خودش که نمیتونستم حرف بزنم برای همین حرفامو به عکساش میگفتم تا یکم آروم بشم.
_ای بی معرفت!دلمو به دلت پیوند زدی و رفتی.نگفتی بابا این دختره به من دل بسته،عاشقمه،همسرمه،زنمه..اصلا به این چیزا اهمیت ندادی.
گفتی من بی احساسم،گفتی طول میکشه تا جا بیفتم تو مفهوم خانواده،گفتی از من انتظار قربون صدقه و حرفای قشنگ نداشته باش..آره قبول همه اینا روگفتی..اما..اما نگفتی تنهام میزاری.
اینو که گفتم زدم زیر گریه.اما چون همه خواب بودن،بالش رو جلو دهنم گرفتم و اشک ریختم.
خیلی دلم شکسته بود.دلم از کسی گرفته بود که همه زندگیم بود.
کسی که حاضر بودم جونمم براش بدم.
اما اون مثل یک دستمال یک بار مصرفم که نه مثل یک چیز خیلی بی ارزش ولم کرد و رفت.
بخدا من زنتم.زن رسمی و شرعیتم چرا ازم دوری میکنی؟چه گناهی کردم که تقاصش اینه؟
دارم تاوان کدوم اشتباهمو میدم؟
اگه عاشق تو شدن گناهه من گناه کار عالمم.
از دوست داشتنت نمیتونم دست بکشم.
یکم که آروم تر شدم صدای تقه در اومد.
ترسیدم و تو خودم جمع شدم.
نکنه بابا و مامان باشن که توضیح دادن برای اونا مصیبته.
در بازشد و یک سایه اومد تو.
بابا که نبود سایه زن بود.مامانم نبود چون مامان هیکلش درشته.پس حتما زهراست.
هوف همینو کم داشتم واقعا تو این شرایط؟
نشست روبروم و با نگرانی گفت:چیشده محدثه؟گریه چرا؟؟
رومو برگردوندم و اشکامو آروم پاک کردم.
نباید بزارم کسی بفهمه این مشکلو.باید خودم حلش کنم.
_چیزی نیست.
_چرا هست خیلیم هست.این اشکا برای چیه؟
نمیدونم چیشد که یکهو خودمو انداختم تو بغل زهرا و همه چیو براش گفتم حتی آناهید و شرطمون.
وقتی همه رو تعریف کردم،اول یکم کمرمو نوازش کرد و بعد گفت:آبجی گلم خدا خیلی بزرگه.هیچوقت هیچکس روتنها نگذاشته.فقط شاید یکم دیر به دادش رسیده باشه.
اشکمو که روی گونه ام قل خورد،با انگشت گرفتم و گفتم:چرا؟
لبخند قشنگی زد وگفت:چون اولا اینکه خدا میخواد زیاد صداش کنی آخه صدای بنده هاشو خیلی دوست داره.دوم اینکه میخواد خوب با تجربه و پخته بشی.تو گرمای مشکلات میسوزونت تا دردو حس کنی و موقع شادی ناله نکنی.سومم اینکه خدا حتما برات چیزای بهتر درنظر گرفته که به موقعش بهت بده.
ناز آوردم وگفتم:نه من به موقع نمیخوام.همین الان میخوام.
سرمو گذاشت رو سینه اش و اروم و با اطمینان گفت:آبجی جونم خودت ازخدا بخواه که بهترینا رو بهت بده نه اونی که خودت میخوای.اصلا شاید همونا جزو آرزوهات باشن.
مثل یک بچه کوچیک شده بودم تو بغلش.اونم موهاموناز میکرد.ایندفعه دیگه حرفاش خسته کننده و نصیحت کننده نبود.
بیشتر آرومم میکرد.
_آروم باش و به چیزای خوب فکر کن.به شوهرت...
به بچه هایی که قراره بیارین..
به زندگی آیندتون...
کارنم اگه حرفی زده سر جوونی و خودخواهیشه.زیاد غصهنخور.
ادامه دارد...
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_شب 🌙🌔
♨️بهره مندی از حسنات بی شمار
💠امام صادق علیه السلام می فرماید:
🔸«مردی از امیرالمؤمنین علیه السلام از قیام شبانه برای تلاوت قرآن (و نماز شب و تهجد) سؤال کرد، حضرت فرمودند:
🔸 بشارت بده که اگر کسی 101 شب را برای خدا نماز بخواند، خداوند به ملائکه می فرماید:
🔸برای این بنده ام به اندازه آنچه از دانه و برگ و درخت که در شب می روید، همچنین به تعداد نی هایی که در نیزارها می روید و به تعداد برگ خرماها و چراگاه ها حسنات بنویسید.
📚 امالی صدوق، ص 175
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♡┅═════════════﷽══┅┅
□این خَبـــر رٰا بـــرســٰـانید ..
⇇بہ عُشـــٰــاق ِنَجـــف ؛
بـــــو؎ ِپیـــرٰاهن ِخـــونینِ
↶کـــَسے مےآیــَـد ..↷
#شهادت_امام_علی
#شب_قدر
#ماه_رمضان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
1.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خداوندا...🙏
در این شبهای معنوی✨
✍بنویس برای ما پاک شدن گناهان
و پوشش عیوب و نرمی قلوب
و بر طرف شدن غم ها و آسان شدن کارها را...🙏
خداوندا...🙏
ایام ما را، سرشار از 🌸
خیر و برکت🌸
بخشش و مغفرت🌸
توفیق و پیروزی🌸
استواری و استقامت 🌸
بر صراط بندگیات قرار بده...🙏
#شب_بخیر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛
﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند :
خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾
در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡
#سخن_بزرگان
#بین_الطلوعین
#زیارت_ال_یس
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
•~🌸🌿~•
وَلےبَچہ ھآ
اَزقَضآشُدڻ نَمآزصُبحتونْبِتَرسیدْ!
میڱنْخُدآ؛
أڱہ بِخوٰادخِیر؎رو؛
أزیِہ بَندها؎بڱیرھ۔۔۔۔!!! نَمآزصُبحِشْروقضٰامےڪُنِه!
#تلنگرانهـ 💥
#نمازصبح
@Manavi_2