داروخانه معنوی
#رمان #بانوی_پاک_من قسمت_نود_و_یک ساعت۶ونیم صبح بود که اول محدثه رو حاضر کردم و بعدش کارن ر
#رمان
#بانوی_پاک_من
قسمت_نود_و_دو
مسلمون شدن کارن خیلی خوب و خوشحال کننده بود برام. خیلی خوشحال بودم که خدا دعوتش کرده و به جمع ما پیوسته.
خیلی خوشحال بودم که مرد زندگیم، واقعا مرده و دوسم داره.
با هم یک زیارت درست حسابی کردیم و رفتیم هتل.
خیلی اصرار داشت بریم رستوران شام بخوریم اما گفتم میخوام به مناسبت تولدت شام درست کنم.
یک کیک کوچیک گرفتم و رفتیم خونه یک جشن دونفره گرفتیم.
کلی دور هم خوش گذروندیم و شام هم قرمه سبزی درست کردم که خوردیم.
شب هر سه نفر پیش هم خوابیدیم .
صبح موقع نماز هر دو با هم قامت بستیم و من برای اولین بار کنار مرد زندگیم نماز خوندم.
صبح هم با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم.
_بله؟
_کوفت و بله. کدوم گوری تو؟
_سلام علیکم آتنا خانم عصبانی. چطوری؟
_سلامت بخوره تو سرت. بدون خبر پاشدی رفتی مشهد.
ایشالله که کوفتت بشه.
بلند بلند خندیدم که یکهو کارن بیدار شد.
_چه خبره زهرا جان اول صبحی؟
خندیدم و گفتم:هیچی عزیزم بخواب تو. آتنا دیوونه است.
رفتم بیرون تا باهاش راحت حرف بزنم.
_چته تو شوهرمو بیدار کردی؟!
_به منچه تو خندتو کنترل کن.
_چشم خانم. حالا خوب هستین؟
_نخیر دلم میخواد خفه ات کنم چرا نگفتی من و علیرضا هم بیایم باهاتون؟
_چون این اولین سفر متاهلیمونه و خیلی خاصه.
_ایش دختره لوس. خیلخب خسیس مزاحم نمیشم.
_مراحمی عشقم. دیگه چه خبر؟
_به من نگو عشقم. عشقت کارن جونته.
_آتنا کارن مسلمون شد..دیشب تو حرم.
لحظه ای سکوت کرد.
_الو آتی؟
_مسلمون شد؟ مگه نبود موقعی که باهات ازدواج کرد؟مگه شرط نذاشتی؟
_نه نشده بود. موقعی که من تو بیمارستان بودم نذر کرده بود اگر خوب بشم مسلمون و شیعه بشه که شد.
_وای چه عالی بهش تبریک بگو عزیزم.
_حتما آتی جون. شما هم سلام به اقاتون و خانوادت برسون.
_چشم حتما بزرگیتو میرسونم گلی. برو بهت خوش بگذره التماس دعای مخصوص. محدثه رو ببوس از طرفم عزیزم
_حتما چشم. فعلا خداحافظ.
_خدانگهدار دوست جونم.
تلفن رو که قطع کردم دیدم کارن اومده بیرون و محدثه هم گیج تو بغلشه.
خنده ام گرفت هر دوتاشون خنده دار و بامزه شده بودن.
_چرا گیج میزنین جفتتون؟
کارن سرشو خاروند و گفت:هـــوم؟
بازم خندیدم که گفت:از دست شما خانم پر سر و صدا. کله صبحی ما رو بیدار کردی. دخملمم بیدار شد.
_برین دست و صورتتون رو بشورین بیاین صبحانه.
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماز_شب 🌙🌔
#دستورالعمل_محرمانه
نماز_شب بخون حتی با یک کلمه‼️
آیت الله استاد فاطمی نیا رحمت الله
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
4.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨پروردگارا
🌸در شب زیبا بهاری
✨به خواب عزیزانم آرامش
🌸به بیداریشان آسایش
✨به زندگیشان عافیت
🌸به مهرشان وفا
✨به وجودشان صحت
🌸و فردایشان را پر برکت گردان🙏
آمیــن یا رَبَّ 🙏
✨بہ آسمان بنگر
🌙و ماہ آرزوهایت را
✨درمیان ستارہ هاے استجاب
🌙نظارہ گر باش
✨مطمئن باش فردا از آن توست
🌙شبے سراسر آرامش
✨و فردایی سراسر خیر و برکت
🌙براتون آرزومندم
✨شبــــتون خوش
#شب_بخیر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛
﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند :
خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾
در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡
#سخن_بزرگان
#بین_الطلوعین
#زیارت_ال_یس
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
•~🌸🌿~•
وَلےبَچہ ھآ
اَزقَضآشُدڻ نَمآزصُبحتونْبِتَرسیدْ!
میڱنْخُدآ؛
أڱہ بِخوٰادخِیر؎رو؛
أزیِہ بَندها؎بڱیرھ۔۔۔۔!!! نَمآزصُبحِشْروقضٰامےڪُنِه!
#تلنگرانهـ 💥
#نمازصبح
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
داروخانه معنوی
فردا دوشنبه ختم انعام داریم هر کس مایله شرکت کنه وارد لینک زیر بشه .هم میتونید سوره رو کامل بخونید ه
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا