داروخانه معنوی
حکمت ۱۰۱ 🔻روش برطرف کردن نیازهای مردم (اخلاقی،اجتماعی) 🎇🎇🎇#حکمت۱۰۱ 🎇🎇🎇 ✨ وَ قَالَ ( عليه السل
حکمت ۱۰۲
🔻آینده و مسخ ارزشها
(سیاسی،علمی،تاریخی)
🎇🎇🎇#حکمت۱۰۲ 🎇🎇🎇
✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : يَأْتِي عَلَي النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُقَرَّبُ فِيهِ إِلَّا الْمَاحِلُ وَ لَا يُظَرَّفُ فِيهِ إِلَّا الْفَاجِرُ وَ لَا يُضَعَّفُ فِيهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِيهِ غُرْماً وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَي النَّاسِ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ وَ إِمَارَةِ الصِّبْيَانِ وَ تَدْبِيرِ الْخِصْيَانِ .
✅ و درود خدا بر او فرمود: روزگاري بر مردم خواهد آمد كه محترم نشمارند جز سخن چين را، و خوششان نيايد جز از بدكار هرزه، و ناتوان نگردد جز عادل، در آن روزگار كمك به نيازمندان خسارت، و پيوند با خويشاوندان منت گذاري، و عبادت نوعي برتري طلبي بر مردم است، در آن زمان حكومت با مشورت زنان، و فرماندهي خردسالان، و تدبير خواجگان اداره مي گردد.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا
□چـــیـــز؎ نمےشَـــود کہ،
⇇میـــٰان قُـــــنـــوت خـُـــــود..
⇦⇦یـــک¹ ذرّه هَـــم
« بـــرا؎ظـُــهـــورت دعــــــٰا کُـــنے»➩
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#امام_زمان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
🌷🕊🕊🌷🇮🇷🌷🕊🕊🌷 💚 #رمان عاشقانه، جذاب، آموزنده و شهدایی 🤍#از_روزی_که_رفتی ❤️ قسمت ۱۰۳ و ۱۰۴ دم رفتن
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
💟رمان شماره👈 هفتـــاد و پــنـــج🥰
💚اسم رمان؛ #شکسته_هایم_بعد_تو
جلد اول این رمان؛ «از روزی که رفتی»
🤍نویسنده؛ سَنیه منصوری
❤️چند قسمت؛ ۹۶
با ما همـــراه باشیـــــد😍👇
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
🥀❤️🩹🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷❤️🩹🥀
🥀 #رمان عاشقانه شهدایی
❤️🩹جلد دوم؛ #شکسته_هایم_بعد_تو
🥀جلد اول این رمان؛ «از روزی که رفتی»
🇮🇷قسمت ۱ و ۲
✍مقدمه رمان؛
"تقدیم به اسوهی صبر و مقاومت بیبی جانم حضرت زینب(س)؛ باشد که مورد عنایت ایشان باشند تمام پاسداران سرزمین عزیزم ایران_اسلامی "
بسم الله الرحمن الرحیم
در حریم حرم دل جایی برای بیگانه نیست. این عرش الهی را پاسداری از جنس آسمانیانی است که عفت و حیا در ساحت قدس چون لؤلؤ و مرجان در صدف نهان مینمایاند. آیههای زندگی در حیات خویش
همواره از چنین پاسدارانی بهرهمند هستند که فرمان از ملکوت میبرند و چون سربدارنی از جنس «حججی»، حج خدا را بر "حج بیت" نه با سر بر تن
که با سر بی تن میروند؛ و هرگاه در مشق زندگی میانه عقل و قلب ما تازند عاقلانه عشق میورزند و عاشقانه میاندیشند .
و حرمت حریم عقیله بنی هاشم را با عشق پاس میدارند و سر در این راه میبازند و سربازان ارتش عشق عقیله میشوند و زندگی را در برزخ فلق صبحگاهی معنایی
دیگر میبخشند و در جادوی انوار و الوان آن ترقصکنان به سوی معشوق میشتابند تا در حریم حرمها هیچ بیگانه طواف نکند و در کمین ننشینید و خود در "لبا المرصاد" شیاطین کفر و تکفیر را به " ارمیایی" از "ما رمیت اذ رمیت" به تیر غیب به سزای تجاوز به حریم مجازات نمایند،
هماره فرشتگانی از جنس " ابوالفضل" ها دور خیام حریم حرم ها بیدار و هوشیار به پاسداری در طواف هستند تا دخترکان معبد عشق آرام بخوابند.
خلیل رضا المنصوری 7/ اردیبهشت/ 98
**************
بسم الله الرحمن الرحیم
از قدیم گفتهاند کلاهت را سفت بچسب که باد نبرد...حرف دیگری دارم!
چادرت را سفت بچسب بانو که اگر چادرت را باد ببرد، ایمان بسیاری را باد میبرد...
روی زمین نشسته و خیره به آلبوم عکس مقابلش بود. گاه آهی کشیده و دستی به روی عکس میکشید، گاه لبخند میزد و عکسی را میبوسید.
در اتاق گشوده شد:
_آیه... آیه جان! نمیخوای بیای؟ همه منتظر توئی ما! دیر میشه، منتظرمونن!
آیه دستی به پلاک درون گردنش کشید و آن را از زیر لباسش بیرون کشیده و به عادت این سالها، آن را بوسید.
یک پلاک که فقط نامی بود و شمارهای روی آن... جزء بازماندههای شهیدش بود... بازمانده از مرد زندگیاش...
_الان میام رها؛ لباسای زینب رو پوشوندی؟
+آره، خیلی ذوق داره؛ اون برعکس توئه!
آیه لبخندی تلخ بر لبانش نشست:
_همهش به خاطر زینبه... به خاطر لبخندش... به خاطر شادیش!
از زمین بلند شد و آلبوم عکس را همانجا رها کرد. از اتاق که بیرون آمد، همه با ترس و تردید او را نگاه میکردند.
حاج علی و زهرا خانم دست زینب را در دست داشتند. صدرا، مهدی کوچکش را در آغوش گرفته و کنار مادرش محبوبه خانم ایستاده بود. لبخندش که مهربانتر شد،همه نفس گرفتند:
_من آمادهام، بریم!
زینب دست پدربزرگ و مادربزرگش را رها کرد و به سمت مادرش رفت. با آن لباس عروس کوچک که بر تن داشت،
دل آیه هم برایش ضعف میرفت و هم بغض بدی در گلویش جا خوش کرد.
"چرا با من این کار را کردی مهدی؟ چرا دخترکت را به جانم انداختی؟ چرا مرا دیت مرد
دیگری سپردی؟ آخر چرا مرد؟ تو که عاشقم بودی؟ این بود رسم عاشقی؟ این بود رسم سالها بیقراری و در کنار هم بودنمان؟ تو که به دنیا دلبستگی نداشتی و پرهایت را گشودی و از دنیای نامردیها رها شدی، چرا با من این کار را میکنی و پایبند َمردی میکنی که هیچ سنخیّتی
با من ندارد؟ چرا با من این کار را میکنی مرد من؟ چرا دردهایم را نمیبینی؟ چرا همه موافق او شدهاند؟ چرا همه مرا نادیده گرفتهاند؛کسی غم چشمانم را نمیبیند! کسی بغض گلویم را حس نمیکند! کسی لرزش صدایم را نمیشنود! تو که مرا از حفظ بودی! تو که عاشقم بودی! تو که مرا بهتر از همه میشناسی! تو چطور تصور کردی که مردی جز تو
میتواند قلب مرا تسخیر کند؟ چطور تصور کردی عشق کودکیهایم را میتوانم کنار گذاشته و به مردی جز تو نگاه کنم؟اصلا او چه دارد که همه را بسیج کردهای برایش؟ چرا من خوبیهایش را نمیبینم؟ چرا همه مرا به سوی او میخوانند؟ چرا کسی تفاوتهای ما را نمیبیند؟ آخر مرد من... ندیدی که آیهات دل به کسی نمیسپارد؟ حالا دخترکت را مقابلم میگذاری؟ دخترک را به جان بیجان شدهام میاندازی که تسلیم شوم؟ تسلیم این نامردی دنیا؟ باشد مرد من! باشد! قبول! هرچه تو بگویی!
هرچه تو بخواهی! ببینم مرا به کجا میخواهی ببری!"
حاج علی که ماشین را متوقف کرد به سمت آیه برگشت:
_عزیز بابا... دخترکم! آمادهای بابا؟
آیه نگاهش را به پدرش دوخت:
_نه بابا، آماده نیستم! من هیچوقت آمادهی این کار نمیشم!
زهرا خانم هم به سمت آیه برگشت:
_روزی که با رها اومدید و گفتید که باید ازدواج کنم،.....
🥀ادامه دارد....
❤️🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_شب 🌙🌔
🪧گفتیم توصیهای به ما کن. بیدرنگ گفت:
اول اینکه حواستان به حق_الناس باشد، یکی از دوستان که شهید شده بود، به خواب رفیقش آمده
و گفته بود به من اجازهی ورود به بهشت نمیدهند، چون حقالناس گردنم هست، لطفا برو از طرف من آن را ادا کن❗️
یعنی حتی اگر شهید هم بشوید اما حق الناس گردنتان باشد، اهل بهشت نخواهید شد.
دوم هم اینکه #نماز_شب بخوانید. ✨
بدون نماز شب به جایی نخواهید رسید.»
شهیدجانباز علی خوشلفظ🌹
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
□ربیــّـع الثـــٰانے بـــا قُـــدوم مبـــــٰـارک
⇇ امـــٰامے بهــٰـار؎ شـــده أســـت کہ،
روز؎ بہ دَســـت فَـــرزنـــدش ..
↶تمـــٰام فصلهــــــآ؎ جهـــٰان
◇◇ بـــهـٰــار خـــواهـَــد شُـــد.↷
میـــلاد امـــام حســـن عســـکر؎ﷺ بـــر شمـــا مبـــارک.
#میلاد_امام_حسن_عسکری
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
224.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤍💫امشب شب خیلی عزیزیه
💚💫شب میلاد پدر گرامی صاحب الزمان
🤍💫امشب را "دعا" کن
💚💫برای همه اونایی که
🤍💫یه درد گوشه قلبشون پنهونه
💚💫برای ناگفته هایی که کسی جز "خدا"
🤍💫محرمش نیست
💚💫برای دلهای شکسته... 💔
🤍💫برای طاقت هایی که کم شده...
💚💫برای تمام مریض ها که رو تخت بیمارستانن....
🤍💫برای کسانی که مشکلات خستشون کرده...
💚💫برای همه آدم ها...
🤍💫ان شاء الله ظــهــور نـزدیـکـه
💚💫الـــتــــمــــاس دعــــای فــــرج
#میلاد_امام_حسن_عسکری
#شب_بخیر
#امام_زمان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2