eitaa logo
داروخانه معنوی
8.5هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.8هزار ویدیو
225 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل وتبلیغ @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
داروخانه معنوی
حکمت ۱۸۳ باطل گرایی و اختلاف (اخلاقی،سیاسی) 🎇🎇#حکمت۱۸۳ 🎇🎇🎇 ✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَا اخْتَ
حکمت ۱۸۴ ویژگی های اعتقادی امام علیه السلام (اخلاقی) 🎇🎇 🎇🎇🎇 ✨وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُه ✅ُو درود خدا بر او فرمود: از روزي كه حق براي من نمايان شد، هرگز دچار ترديد نشدم. 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا نیـــست درد؎ کـــشنـــده‌تـــر ز فـــراق استخـــوان آب مےکـــند مـــرفـــاق غـــم دور؎ تـــو مصیبـــت شـــد شـــده‌ام بـــا هـــمہ بہ جـــز تـــو عیـــاق أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
@Maddahionlinمداحی آنلاین - آروم جونم میشه بدونم - جواد مقدم.mp3
زمان: حجم: 11.9M
آروم جونم میشه بدونم کی و کجا به سر میاد چشم انتظاری 🎙 💔 🔅 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
1612069240-107571-760 (1).mp3
زمان: حجم: 3.6M
🌺 🔈 صوت: علی فانی 🙏 التماس‌دعای فرج «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
@emame_zaman1_2567118524.mp3
زمان: حجم: 19.8M
🔵 زیارت آل یاسین 🎙با صداے : علی فانے ⬅️ متن زیارت آل یاسین 📖 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📙 #رمان #خالڪوبی_تا_شهـادت قسمت_دوم ✍مجید پسر شروشور محله است ڪه دوست دارد پلیس شو
📙 قسمت_ســوم ✍سربازی رفتنش هم مثل مدرسه رفتنش عجیب بود همه اهل خانه مجید را داداش صدا می‌کنند. پدر، مادر، خواهرها وقتی می‌خواهند از مجید بگویند پسوند «داداش» را با تمام حسرتشان به نام مجید می‌چسبانند و خاطراتش را مرور می‌کنند. خاطرات روزهایی که باید دفترچه سربازی را پر می‌کرد اما نمی‌خواست سربازی برود. مادر داداش مجید داستان جالبی از روزهای سربازی مجید دارد: «با بدبختی مجید را به سربازی فرستادیم. گفتم نمی‌شود که سربازی نرود. فرداکه خواست ازدواج کند، حداقل سربازی رفته باشد. وقتی دید دفترچه سربازی را گرفته‌ام. گفت برای خودت گرفته‌ای! من نمی‌روم. با یک مصیبتی اطلاعاتش را از زبانش بیرون کشیدیم و فرستادیم؛ اما مجید واقعاً خوش‌شانس بود. از شانس خوبش سربازی افتاد کهریزک که یڪی از آشناهایمان هم آنجا مسئول بود. مدرسه کم بود هرروز پادگان هم می‌رفتم. مجید که نبود ملاً بی‌قرار می‌شدم. من حتی برای تولد مجید کیک تولد پادگان بردم. انگار نه انگار که سربازی است. آموزشی که تمام شد دوباره نگران بودیم. دوباره از شانس خوبش «پرند» افتاد که به خانه نزدیک بود. مجید هر جا می‌رفت همه‌چیز را روی سرش می‌گذاشت. مهر تائید مرخصی آنجا را گیر آورده بود یک کپی از آن برای خودش گرفته بود پدرش هرروز که مجید را پادگان می‌رساند وقتی یک دور می‌زد وبرمی گشت خانه می‌دید که پوتین‌های مجید دم خانه است شاکی می‌شدکه من خودم تو را رساندم پادگان تو چطور زودتر برگشتی. مجید می‌خندید و می‌گفت: خب مرخصی رد ڪردم!» 👈شهید مجید قربانخانی 💐 ⏪ ادامہ_دارد... «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2