داروخانه معنوی
بسم_رب_العشق ❤️ #رمان #قسمت_صدوهفتادوهشتم #جانمــ_مےرود #فاطمه_امیری مهیا دوباره روی اسم شهاب را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم_رب_العشق ❤️
#رمان
#قسمت_صدوهفتادونه
#جانمــ_مےرود
#فاطمه_امیری
ــ آروم خانمی الان همه بیدار میشن
ــ وای شهاب باورم نمیشه همچین آدمی باشه
ــ ولی مهران اعتراف کرد و گفت که زهرا اولین بارشه و به اصرار اونا اومده و خبری از موضوع پارتی نداشته
ــ مهران گفت؟؟
ــ آره
ــ خدای من اصلا باورم نمیشه همچین اتفاقی افتاده ،اصلا تو این پارتی های شیطان پرستی چیکار میکنن مگه؟؟
شهاب ضربه ای به بینی مهیا زد و گفت:
ــ زیاد فضول نکن
ــ اِ شهاب بگو دوست دارم بدونم
ــ نمیشه تا اینجا هم زیادی بهت گفتم ،الان که تخلیه اطلاعاتیم کردی اجازه میدی برم بخوابم خستم بانو
مهیا نگاهی به چشمان سرخ شهاب انداخت و گفت :
ــ شانس اوردی خودمم خوابم میاد والا عمرا میزاشتمت بخوابی
شهاب خندید و چشمان مهیا را بوسید
ــ اینقدر گریه نکن دختر
مهیا لبخندی زد و گفت
ــ فردا کی میری
ــ ظهر ساعت۱
ــ پس برو درست استراحت کن که فردا صبح از ساعت7 میام خونتون
ــ جان من ۱۲ بیا
مهیا پایش را روی زمین کوبید و اعتراض گونه گفت:
ــ اِ شهاب
شهاب خندید و گفت :
ــ شوخی کردم عزیز دلم تو اصلا بعد نمازصبح بیا باهم کله پاچه بزنیم خوبه؟؟
مهیا صورتش را جمع کرد و "ایشی گفت
که دوباره خنده شهاب در گوشش پیچید
ادامه دارد..
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
بسم_رب_العشق ❤️
#رمان
#قسمت_صدوهشتاد
#جانمــ_مےرود
#فاطمه_امیری
مهیا روبه روی شهابی که مشغول کار با لب تاپ بود روی تخت خیره به او نشسته بود،اما شهاب تندتند مشغول تایپ
کردن بود مهیا که از بی توجهی های شهاب حرصی شده بود لب تاپ را از دست شهاب کشید و با اخم به شهاب که
با تعجب به اونگاه می کرد خیره شد؛
ــ شهاب دوساعت نشستم روبه روت و تو سرت تو این لب تاپه
شهاب خندید و لب تاپ را از از دست مهیا گرفت و گفت:
ــ شرمنده خانومی ،کار مهمی بود الان دیگه تموم میشه دربست در خدمتم
مهیا شروع کرد به غر زدن شهاب ریز خندید و سریع مشغول کار شد.
بالاخره بعد از ربع ساعت کارش تمام شد لب تاپ را بست وکنار گذاشت و به سمت مهیا چرخید:
ــ بفرمایید در خدمتم
ــ شما که همه وقت در خدمت کارت بودی
ــ مهم الانه که درخدمت شما هستم
مهیا به طرف شهاب چرخید و با چشمانی که نم اشک در آن ها موج می زد و دل شهاب را به لرزه در می آورد به
شهاب خیره شد و گفت:
ــ قول میدی زود برگردی؟؟
شهاب چشمانش را آرام به علامت مثبت روی هم فشرد
ــ قول میدم،زود برگردم ،تو هم قول بده
مهیا با چانه ی لرزانی گفت:
چی؟
ــ مواظب دستت باشی زود باز نکنی گچ دستتو،بی قراری نکنی من همیشه سعی میکنم ـزود به زود زنگ بزم اما
اگه زنگ نزدم نگران نباش چون بعضی وقتا آنتن نمیده و یک چیز دیگه
مهیا منتظر نگاهش کرد؛
ــزنگ زدم جواب بدی
مهیا با یادآوری کار بچه گانه اش شرمنده سرش را پایین انداخت که شهاب با دست چانه ی آن را گرفت سرش را
بالا آورد:
ــ مهیا جواب منو بده
قول میدم
شهاب لبخندی زد وادامه داد:
ــ مهیا قسمت میدم به همه ی مقدساتی که می پرستی نگرانم نکن،نمیدونی دوری از تو چقدربرای من
سخته،همش به این فکرم که نکنه اتفاقی برای توبیفته و من کنارت نباشم ،مهیا حواست به خودت باشه بزار اونجا
روی کارم تسلط داشته باشم
مهیا چشمانش را روی هم فشرد که اشک هایش روز گونه های سردش سرازیر شدند که شهاب بی قرار اعتراض کرد:
ــ مهیا من تازه چی گفتم ؟گریه نکن عزیز دلم نمیدونی با این اشکات داغونم میکنی..
ادامه دارد...
@Manavi_2
@Manavi_3
@Manavi_4
#شب_قدر
امشب ان شاءالله با کمک شما سروران گرامی نفری پنج سوره قدر بخوانیم و ارسال کنیم به گروههایمان تا تعداد سوره قدر به هزارتا برسه
به نیابت از حضرت علی علیه السلام برای سلامتی و ظهور آقا جانمون حضرت مهدی
یاعلی
#نشر_حداکثری
زیارت امام حسین (ع) در شب قدر👇
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الصِّدِّیقَهِ الطَّاهِرَهِ فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاَهَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاهَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ
وَ تَلَوْتَ الْکِتَابَ حَقَّ تِلاَوَتِهِ وَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى فِی جَنْبِهِ مُحْتَسِباً حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِینَ خَالَفُوکَ وَ حَارَبُوکَ وَ الَّذِینَ خَذَلُوکَ وَ الَّذِینَ قَتَلُوکَ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِ وَ قَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى لَعَنَ اللَّهُ الظَّالِمِینَ لَکُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ ضَاعَفَ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ الْأَلِیمَ أَتَیْتُکَ یَا مَوْلاَیَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّکَ مُوَالِیاً لِأَوْلِیَائِکَ مُعَادِیاً لِأَعْدَائِکَ مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَى الَّذِی أَنْتَ عَلَیْهِ عَارِفاً بِضَلاَلَهِ مَنْ خَالَفَکَ فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّکَ پس بچسبان خود را بر قبر و روى خود را بر آن گذار پس مى روى به جانب سر مقدس و مى گویى
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رُوحِکَ الطَّیِّبِ وَ جَسَدِکَ الطَّاهِرِ وَ عَلَیْکَ السَّلاَمُ یَا مَوْلاَیَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ وَ ابْنَ مَوْلاَیَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ ضَاعَفَ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ الْأَلِیمَ السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الصِّدِّیقُونَ السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الشُّهَدَاءُ الصَّابِرُونَ أَشْهَدُ أَنَّکُمْ جَاهَدْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ صَبَرْتُمْ عَلَى الْأَذَى فِی جَنْبِ اللَّهِ وَ نَصَحْتُمْ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ أَشْهَدُ أَنَّکُمْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّکُمْ تُرْزَقُونَ فَجَزَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الْإِسْلاَمِ وَ أَهْلِهِ أَفْضَلَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِینَ وَ جَمَعَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ فِی مَحَلِّ النَّعِیمِ
پس مى روى به زیارت عباس بن امیر المؤمنین (ع) همینکه رسیدى آنجا و ایستادى نزد آن جناب بگو
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ (جَاهَدْتَ وَ) نَصَحْتَ وَ صَبَرْتَ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ
لَعَنَ اللَّهُ الظَّالِمِینَ لَکُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ أَلْحَقَهُمْ بِدَرْکِ الْجَحِیمِ
#زیارت_امام_حسین
#شب_قدر
@Manavi_2
💠 دعای پیامبر (ص) در شب و روز نوزدهم ماه رمضان
🔹 سُبْحَانَ مَنْ لَا يَمُوتُ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَزُولُ مُلْكُهُ سُبْحَانَ مَنْ لَا تَخْفَى عَلَيْهِ خَافِيَةٌ سُبْحَانَ مَنْ لَا تَسْقُطُ وَرَقَةٌ (إِلَّا يَعْلَمُها [بِعِلْمِهِ] وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ) [يَعْلَمُهُ وَ قَدَّرَهُ] إِلَّا بِعِلْمِهِ وَ بِقُدْرَتِهِ فَسُبْحَانَهُ سُبْحَانَهُ سُبْحَانَهُ سُبْحَانَهُ سُبْحَانَهُ سُبْحَانَهُ سُبْحَانَهُ مَا أَعْظَمَ شَأْنَهُ وَ أَجَلَّ سُلْطَانَهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [وَ اجْعَلْنَا مِنْ عُتَقَائِكَ وَ سُعَدَاءِ خَلْقِكَ بِمَغْفِرَتِكَ إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ]
🔸 پاكا خدايى كه نمىميرد، پاكا خدايى كه سلطنتش پايدار است، پاكا خدايى كه هيچچيز بر او پنهان نمىماند، پاكا خدايى كه هيچ برگ درختى جز به آگاهى او به زمين نمىافتد و هيچ دانه در تاريكىهاى زمين و هيچ تر و خشكى نيست جز آنكه به علم و قدرت او در كتاب آشكار او است. پس پاكا پاكا پاكا پاكا پاكا پاكا خدا كه چقدر مقام او بزرگ و تسلّط او والا است. خداوندا، بر محمّد و خاندان او درود فرست و به آمرزش خود ما را از آزادشدگان و آفريدههاى نيكبخت بگردان، به راستى كه تو بسيار آمرزنده و مهربانى.
📚 اقبال الاعمال
💠 نماز شب نوزدهم ماه رمضان
◽️ پنجاه ركعت با حمد و پنجاه مرتبه سوره زلزله و گويا مراد آن باشد كه در هر ركعت يك مرتبه بخواند زيرا كه مشكل است در يك شب دو هزار و پانصد مرتبه سوره زلزله خواندن
🔻از امام علی علیه السلام روایت شده است:
🔹 مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- خَمْسِينَ رَكْعَةً يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ إِذَا زُلْزِلَتْ خَمْسِينَ مَرَّةً لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَمَنْ حَجَّ مِائَةَ حَجَّةٍ وَ اعْتَمَرَ مِائَةَ عُمْرَةٍ وَ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ سَائِرَ عَمَلِه
🔸 هر کس در شب نوزدهم ماه رمضان پنجاه رکعت نماز بخواند در هر رکعت حمد یک بار و سوره زلزله پنجاه بار، خداوند عز و جل با او ملاقات می کند همانند کسی که حج او معادل صد حج، و عمره اش، معادل صد عمره و بقیه اعمال او نزد خداوند متعال مورد قبول واقع شده باشد.
📚 مفاتیح الجنان - وسائل الشیعه
#نماز_شبهای_ماه_رمضان
@Manavi_2