7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 مهربانتر از مادر
🔸روایتی از رنجهای امام زمان ارواحنا فداه به خاطر شیعیان💔
#امام_زمان
#کلیپ_مهدوی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#سلام_امام_زمانم❣
"سَـــــلآم آقـــــآ؎جَـهآن"۔۔۔؛
_﴿مَهــﷻـــد؎ جـــــآن۔۔۔𔘓﴾
سـَــــلآم بَـــــر ↫مهربـــــآنے بےنَهآیتت
سَـــــلآم بَـــــر↫ لَبخَـــــند زیـــــبآیت
سَـــــلٰام بَـــــر↫ صَبـــــر بــُـــزرگت
سَـــــلٰام بـَــــر↫ قَلـــᰔــب رَئوفَت
سَـــــلٰام بـــَــر↫ دُ؏ــآ؎ شَبانگٰاهَت
سَـــــلٰام بــَـــر↫ اِنـــــتظٰار دیرپـــــآیَت
«سَلٰام بر تــُـــو و بَر هَمہ؎فَضـــــآئلتْ۔۔»
❍↲الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
#امام_زمان ﷻ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
_﴿خـــــٰواهـــــرآن۔۔۔𑁍﴾،
حــجٰابتـآن رٰا۔۔۔
مِثلحــجـآب↫حــَـــضرتزَهراۜ ♡↬
ر؏ــآیتڪُنید!
نَہ مِثـــــل«حـجآبهآ؎»اِمـــــروز۔۔۔!
چُوناینحــجـآبهــــــآ؛
بو؎ِ↶﴿حَضـــــرتِزَهـراۜ۔۔۔𔘓﴾نِمےدَهد.
❍↲' شَھیـــــدمُحمّد هآد؎ذُوالفقآر؎'
#حجاب
#چادرانه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
جـــᰔــآنم گرفت ،
حَســـــرت ديــــ✤ـدٰار دیگرشْ...!
بٰا مـــٰــا هر آنچه یـــ𑁍ٰــار نڪرد،
اِنتـــــظٰار ڪَرد....💔!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج ✨
#امام_زمان ﷻ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#خانواده_آسمانی ۷ ـ داستان آفرینش از کجا آغاز شد؟ ـ اولین مخلوق خدا چه بود؟ ـ روح چیست؟ ـ خلقت ان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانواده آسمانی ۸.mp3
11.74M
#خانواده_آسمانی ۸
🔅 آدمها چشم از اینجا که فرو میبندند؛
آمادهی ملاقات خدایند!
ـ اما به بعضی نامهای از خداوند میرسد، که با سلام خداوند آغاز میشود 💫
ـ بعضی، حتی خداوند نگاهشان هم نمیکند 💥
و قرآن این لحظه را با کلمهی" إخسئوا " تعریف میکند .. یعنی (از من دور شو)
ـ داستان این دو گروه چگونه است؟
#استاد_شجاعی 🎤
#حجهالاسلام_فرحزاد
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه 🔸️گویند: لیلی برای رسیدن به مجنون نذر کرده بود و شبی همهٔ مردم فقیر را طعام میداد. م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه 🔸️گویند: لیلی برای رسیدن به مجنون نذر کرده بود و شبی همهٔ مردم فقیر را طعام میداد. م
✨﷽✨
#داستان_کوتاه
🔴 دنبال تکیهگاهی برای دعاهایت باش
✍دو دوست با هم برای سفری مهیا شدند. روز نخست سفر، شب را برای استراحت و در امان ماندن از گزند درندگان و حیوانات در کاروانسرایی اتراق کردند.
🔸در کنج کاروانسرا مرد جوان معلولی را یافتند که گرسنه بود. یکی از آنان طعام خود با آن جوان تقسیم کرد.
🔹دیگری همه طعامش را خورد و گفت:
تو دیوانهای که در این سفر طعام خود به کسی میدهی و نمیدانی در این بیابان از گرسنگی تلف میشوی و از طیِ طریق باز میمانی و کسی نیست به تو رحم کند و طعامی به تو دهد.
🔸چون صبح شد به راه خود ادامه دادند. نزدیک ظهر بود که متوجه شدند مشک آب خود در کاروانسرا جای گذاشتهاند که نه توانِ برگشت به آنجا داشتند و نه توانِ طی طریق برای یافتن آبی در بیابان برای زندهماندن!
🔹هر دو از مرکب پایین آمدند و به سجده رفتند و از خدا طلبِ نشاندادن آبی در بیابان کردند.
🔸رفیق بخیل چون دقت کرد دید رفیق صاحب سخاوتش در سجده گریه میکند.
🔹چون از سجده برخاستند پرسید:
من هرچه کردم مرا اشکی نیامد، تو به چه فکر کردی و خدا را چگونه خواندی که گریه کردی؟!
🔸رفیق مؤمن گفت:
من زمانی که سجده رفتم و خود را نیازمند خدا یافتم، یادم آمد شب طعام خود با بندهای تقسیم کردهام پس جرئت یافتم تا از خدا طلب حاجتی کنم.
🔹به خدا گفتم:
خدایا! تو را به عزتت سوگند بهخاطر آن که بر من رحم نمودی و عنایتی کردی که طعامی از خویش بخشیدم، بر من رحم فرما و در این بیابان آبی بر ما بنمای.
🔸تو هم از خدا این را بخواه و بگو:
خدایا! شب من طعام خود سیر خوردم و به کسی ندادم، به حرمت آن شکمی که شب سیر کردم و خوابیدم دعای مرا اجابت فرما و مرا آبی نشان ده!
🔹رفیق از این کلام دوست خود احساس تمسخر شدن کرد و گفت:
مرا مسخره کردهای؟ این چه دعایی است که مرا به آن سفارش میکنی؟
🔸رفیق مؤمن گفت:
دوست من! بدان ما در سختیهای زندگی به خوردهها و خوابیدهها و لذتهایی که از زندگی بردهایم نزد خدا تکیه نمیکنیم تا حاجتی از او بخواهیم؛ بلکه به سختیهایی که در راه او کشیدهایم در خود احساسِ طلب از رحمت او کرده و در زمان دعا به آن تکیه میکنیم.
🔹پس باید سعی کنیم در دنیا، کاری برای رضای خدا کنیم تا در زمان سختی، تکیهگاهی برای دعا و خواستن از خدا داشته باشیم.
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2