#سلام_آمام_زمانم
﴿سَـــــلٰام آقآ؎ مِهربـــــونَم۔۔𔘓﴾!
سَلام مےڪُنم بِہ تــُᰔـــو۔۔۔
توئے کِہ نورِ دیده ا؎◇◇
توئے کِہ سٰالهـــــآ ز مَن،
بہ جُز بَد؎ نَدیده ا؎۔۔۔
«السّلٰام؏َـلیک یٰاأبٰاصٰالحَ الْمـَھـــــد؎ﷻ»
#امام_زمان ﷻ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
•~🌼🍃🌼~•
أگریک¹ روز۔۔
فِڪر«شھـآدت۔۔۔☫»؛
أزذِهنـتدورشُـد۔۔!
وَآنرافَـراموشڪَرد؎؛
﴿حَتمـاًفـردآ؎آنروزراروزِہ بِگیـر۔۔𔘓﴾'!
#شــهیـــدانــہ♥️
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#خانواده_آسمانی ۱۳ امیرالمؤمنین علیهالسلام از راز دیگری از نظام خلقت پرده برداشته، ✦ و برادر موم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانواده آسمانی ۱۴.mp3
13.8M
#خانواده_آسمانی ۱۴
💠 آرامش در زندگی شخصی ، مهربانی با دیگران، دوری از خشونت، در امان ماندن از آسیب های اجتماعی و...
تنها با پذیرفتن و باور یک حقیقت مسلم امکان پذیر می شود که؛
امام حسن مجتبی علیهالسلام آن را بر ما واجب دانسته اند!
- آن حقیقت چیست؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_عالی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه 🔰لاتقربوا الزنا! 🔹نقل است که روزی شیطان و زن بدکاره و زنازادهای به مصاف هم میروند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه 🔰لاتقربوا الزنا! 🔹نقل است که روزی شیطان و زن بدکاره و زنازادهای به مصاف هم میروند
﷽؛
#داستان_کوتاه
✅ ماجرای زنبدکارهای که به زندان امامکاظم علیهالسلام رفت
💎 مرحوم مجلسی نقل کرده است که :
هارون ، خلیفه مقتدر و بیحیای عبّاسی دستور داد کنیز زیبا صورتی را برای خدمت کردن به امام موسی بن جعفر علیهالسلام به زندان بردند و منظورش بدنام کردن حضرت بود .
💎 امام پیغام داد :
« بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ
#سورهنملآیه36
این شما هستید که با هدایای خود شادمان میشوید » ؛
من به کنیز و امثال آن نیازی ندارم .
💎 هارون از این پیام سخت خشمگین شد و گفت :
به او بگویید ما به رضای تو کنیز را به زندان ، نزد تو نفرستادیم ، و دستور داد که کنیز را نزد حضرت بگذارند و باز گردند .
💎 مدتی گذشت ، هارون خادمش را به زندان فرستاد تا خبری بگیرد .
💎 خادم به زندان رفت . با کمال تعجب دید آن کنیز به سجده رفته است و مرتب میگوید :
قُدّوس سُبحانکَ سُبحانکَ ،
جریان را به هارون گزارش داد .
💎 هارون گفت :
به خدا سوگند ! موسی بن جعفر او را سحر کرده است ، کنیز را بیاورید . کنیز را به حضور هارون آوردند ، نگاهش را به آسمان دوخت و ساکت ایستاد .
💎 هارون پرسید : تو را چه شده ؟
💎 گفت : خبر تازهای دارم ! وقتی مرا به زندان بردند دیدم این مرد مرتب نماز میخواند ، بعد از نماز مشغول تسبیح و تقدیس خداوند میشود .
💎 به او عرض کردم :
مولای من ! شما کاری ندارید برایتان انجام دهم ؟
💎 فرمود : با تو چه کار دارم ؟
💎 عرض کردم : مرا برای خدمت به شما آوردهاند .
💎 آن بزرگوار با دست اشاره کرد و فرمود :
پس اینها چه کارهاند ؟!
💎 نگاه کردم ، باغی دیدم بسیار وسیع و زیبا که اول و آخر آن ناپیدا بود ، فرشهای نفیس در آن گسترده بود و حوریههای بسیار زیبا با لباسهای آراسته در آن جا بودند که هرگز نظیر آنها را ندیده بودم .
💎 با مشاهده آنها در برابر خدای خود به سجده افتادم و در سجده بودم که خادم تو به سراغم آمد و مرا نزد تو آورد .
💎 هارون گفت : ای ناپاک ! شاید وقتی به سجده رفتی اینها را در خواب دیدی ؟
💎 گفت : نه ! به خدا سوگند ! این واقعیات را پیش از سجده دیدم و بعد از مشاهده آنها به سجده افتادم .
💎 هارون به فردی گفت : این ناپاک را بگیر و مراقب باش کسی این مطلب را از او نشنود ، اما کنیز بدون درنگ مشغول نماز شد .
💎 از او پرسیدند : چرا چنین میکنی ؟
💎 گفت : عبد صالح موسی بن جعفر علیه السلام را چنین یافتم … .
💎 راوی این داستان میگوید :
این کنیز زندگی خود را به همین منوال در بندگی خدا سپری کرد تا از دنیا رفت . این قضیه چند روز قبل از شهادت امام کاظم (علیهالسلام رخ داد .
📚بحارالانوارجلد48صفحه238
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه۳۷ ذكر فضائل خود 🎇🎇🎇#خطبه۳۷🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🌷ويژگيها و فضائل امام علي (ع) 🍃آنگاه كه همه از ترس سست ش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا