داروخانه معنوی
خطبه ۲۱۶ فراز ۱ خطبه اي در صفين 🎇🎇🎇#خطبه۲۱۶🎇🎇🎇 🌹حقوق اجتماعي (پس از ستايش پروردگار!) خداوند س
خطبه ۲۱۶
فراز۲
خطبه اي در صفين
🎇🎇🎇#خطبه۲۱۶🎇🎇🎇
🍃حقوق متقابل رهبري و مردم
پس خداي سبحان! برخي از حقوق خود را براي بعضي از مردم واجب كرد، و آن حقوق را در برابر هم گذاشت، كه برخي از حقوق برخي ديگر را واجب گرداند، و حقي بر كسي واجب نمي شود مگر همانند آن را انجام دهد. و در ميان حقوق الهي بزرگترين حق، حق رهبر بر مردم، و حق مردم بر رهبر است، حق واجبي كه خداي سبحان، بر هر
دو گروه لازم شمرد، و آن را عامل پايداري پيوند ملت و رهبر، و عزت دين قرار داد. پس رعيت اصلاح نمي شود جز آنكه زمامداران اصلاح گردند، و زمامداران اصلاح نمي شوند جز با درستكاري رعيت. و آنگاه كه مردم حق رهبري را ادا كنند، و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت يابد، و راههاي دين پايدار، و نشانه هاي عدالت برقرار، و سنت پيامبر (ص) پايدار گردد، پس روزگار اصلاح شود، و مردم در تداوم حكومت اميدوار، و دشمن در آرزوهايش مايوس مي شود. اما اگر مردم بر حكومت چيره شوند، يا زمامدار بر رعيت ستم كند، وحدت كلمه از بين مي رود، نشانه هاي ستم آشكار، و نيرنگبازي در دين فراوان مي گردد. و راه گسترده سنت پيامبر (ص) متروك، هواپرستي فراوان، احكام دين تعطيل، و بيماريهاي دل فراوان گردد، مردم از اينكه حق بزرگي فراموش مي شود، يا باطل خطرناكي در جامعه رواج مي يابد، احساس نگراني نمي كنند، پس در آن زمان نيكان خوار، و بدان قدرتمند مي شوند، و كيفر الهي بر بندگان بزرگ و دردناك خواهد بود. پس بر شماست كه يكديگر را نصيحت كنيد، و نيكو همكاري نماييد. درست است كه هيچ كس نمي تواند حق اطاعت خداوندي را چنانكه بايد بگذارد، هر چند در به دست آوردن رضاي خدا حريص باشد، و در كار بندگي تلاش فراوان نمايد، لكن بايد به مقدار توان، حقوق الهي را رعايت كند كه يكي از واجبات الهي، يكديگر را به اندازه توان نصيحت كردن، و برپا داشتن حق، و ياري دادن به يكديگر است. هيچ كس هر چند قدر او در حق بزرگ، و ارزش او در دين بيشتر باشد، بي نياز نيست كه او را در انجام حق ياري رسانند، و هيچ كس گرچه مردم او را خوار شمارند، و در ديده ها بي ارزش باشد، كوچكتر از آن نيست كه كسي را در انجام حق ياري كند يا ديگري به ياري او برخيزد. (پس يكي از ياران بپا خواست و با سخني طولاني امام را ستود، حرف شنوايي و اطاعت از امام را اعلام داشت آنگاه امام فرمود:)
كسي كه عظمت خدا در جانش بزرگ، و منزلت او در قلبش والاست، سزاوار است كه هر چه جز خدا را كوچك شمارد، و از او سزاوارتر كسي كه نعمتهاي خدا را فراوان در اختيار دارد، و بر خان احسان خدا نشسته است، زيرا نعمت خدا بر كسي بسيار نگردد جز آنكه حقوق الهي بر او فراوان باشد
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه ۲۱۶ فراز۲ خطبه اي در صفين 🎇🎇🎇#خطبه۲۱۶🎇🎇🎇 🍃حقوق متقابل رهبري و مردم پس خداي سبحان! برخي از
خطبه ۲۱۶
فراز آخر
خطبه اي در صفين
🎇🎇🎇#خطبه۲۱۶🎇🎇🎇
🌸 روابط سالم و متقابل رهبر و مردم
مردم! از پست ترين حالات زمامداران در نزد صالحان اين است كه گمان برند آنها دوستدار ستايش باشند، و كشورداري آنان بر كبر و خودپسندي استوار باشد، و خوش ندارم، در خاطر شما بگذرد كه من ستايش را دوست دارم، و خواهان شنيدن آن مي باشم، سپاس خدا را كه چنين نبودم، و اگر ستايش را دوست مي داشتم، آن را رها مي كردم به خاطر فروتني در پيشگاه خداي سبحان، و بزرگي و بزرگواري كه تنها خدا سزاوار آن است. گاهي مردم، ستودن افرادي را براي كار و تلاش روا مي دانند. اما من از شما مي خواهم كه مرا با سخنان زيباي خود مستاييد، تا نفس خود را به وظائفي كه نسبت به خدا و شما دارم خارج سازم، و حقوقي كه مانده است بپردازم، و واجباتي كه بر عهده من است و بايد انجام گيرد اداء كنم، پس با من چنانكه با پادشاهان سركش سخن مي گويند، حرف نزنيد، و چنانكه از آدمهاي خشمگين كناره مي گيرند دوري نجوييد، و با ظاهرسازي با من رفتار نكنيد، و گمان مبريد اگر حقي به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد، يا در پي بزرگ نشان دادن خويشم. زيرا كسي كه شنيدن حق، يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن دشوارتر خواهد بود. پس، از گفتن حق، يا مشورت در عدالت خودداري نكنيد، زيرا خود را برتر از آنكه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمي دانم، مگر آنكه خداوند مرا حفظ فرمايد، پس همانا من و شما بندگان و مملوك پروردگاريم كه جز او پروردگاري نيست، او مالك ما، و ما را بر نفس خود اختياري نيست، ما را در آنچه بوديم خارج و بدانچه صلاح ما بود درآورد، به جاي گمراهي هدايت، و بجاي كوري بينايي به ما عطا فرمود.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه ۲۱۶ فراز آخر خطبه اي در صفين 🎇🎇🎇#خطبه۲۱۶🎇🎇🎇 🌸 روابط سالم و متقابل رهبر و مردم مردم! از پس
خطبه ۲۱۶
فراز آخر
خطبه اي در صفين
🎇🎇🎇#خطبه۲۱۶🎇🎇🎇
🌸 روابط سالم و متقابل رهبر و مردم
مردم! از پست ترين حالات زمامداران در نزد صالحان اين است كه گمان برند آنها دوستدار ستايش باشند، و كشورداري آنان بر كبر و خودپسندي استوار باشد، و خوش ندارم، در خاطر شما بگذرد كه من ستايش را دوست دارم، و خواهان شنيدن آن مي باشم، سپاس خدا را كه چنين نبودم، و اگر ستايش را دوست مي داشتم، آن را رها مي كردم به خاطر فروتني در پيشگاه خداي سبحان، و بزرگي و بزرگواري كه تنها خدا سزاوار آن است. گاهي مردم، ستودن افرادي را براي كار و تلاش روا مي دانند. اما من از شما مي خواهم كه مرا با سخنان زيباي خود مستاييد، تا نفس خود را به وظائفي كه نسبت به خدا و شما دارم خارج سازم، و حقوقي كه مانده است بپردازم، و واجباتي كه بر عهده من است و بايد انجام گيرد اداء كنم، پس با من چنانكه با پادشاهان سركش سخن مي گويند، حرف نزنيد، و چنانكه از آدمهاي خشمگين كناره مي گيرند دوري نجوييد، و با ظاهرسازي با من رفتار نكنيد، و گمان مبريد اگر حقي به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد، يا در پي بزرگ نشان دادن خويشم. زيرا كسي كه شنيدن حق، يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن دشوارتر خواهد بود. پس، از گفتن حق، يا مشورت در عدالت خودداري نكنيد، زيرا خود را برتر از آنكه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمي دانم، مگر آنكه خداوند مرا حفظ فرمايد، پس همانا من و شما بندگان و مملوك پروردگاريم كه جز او پروردگاري نيست، او مالك ما، و ما را بر نفس خود اختياري نيست، ما را در آنچه بوديم خارج و بدانچه صلاح ما بود درآورد، به جاي گمراهي هدايت، و بجاي كوري بينايي به ما عطا فرمود.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه ۲۱۶ فراز آخر خطبه اي در صفين 🎇🎇🎇#خطبه۲۱۶🎇🎇🎇 🌸 روابط سالم و متقابل رهبر و مردم مردم! از پس
خطبه ۲۱۷
گله از قريش
🎇🎇🎇#خطبه۲۱۷🎇🎇🎇
🍂شكوه از قريش
خدايا من بر ضد قريش، و يارانشان از تو كمك مي خواهم، كه پيوند خويشاوندي مرا بريدند، و كار مرا دگرگون كردند، و همگي براي مبارزه با من در حقي كه از همه آنان سزاوارترم، متحد گرديدند. و گفتند: (حق را اگر تواني بگير، و يا تو را از حق محروم دارند، پس يا با غم و اندوه صبر كن، يا با حسرت بمير.) به اطرافم نگريستم ديدم كه نه ياوري دارم، و نه كسي از من دفاع و حمايت مي كند، جز خانواده ام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد، پس خار در چشم فرو رفته، ديده برهم نهادم، و با گلوي استخوان در آن گير كرده، جام تلخ را جرعه جرعه نوشيدم، و در فرو خوردن خشم در امري كه تلخ تر از گياه حنظل، و دردناك تر از فرو رفتن تيزي شمشير در دل بود.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه ۲۱۷ گله از قريش 🎇🎇🎇#خطبه۲۱۷🎇🎇🎇 🍂شكوه از قريش خدايا من بر ضد قريش، و يارانشان از تو كمك مي
خطبه ۲۱۸
كساني براي جنگ با حضرت به بصره رفتند
🎇🎇🎇#خطبه۲۱۸🎇🎇🎇
🔻افشاي خيانت ناكثان
بر كار گذاران و خزانه داران بيت المال مسلمانان كه در فرمان من بودند، و بر مردم شهري كه تمامي آنها بر اطاعت من، و وفاداري در بيعت با من وحدت داشتند، هجوم آوردند، آنان را از هم پراكندند، و به زبان من در ميانشان اختلاف افكندند، و بر شيعيان من تاختند، گروهي را با نيرنگ كشتند، و گروهي دست بر شمشير فشرده با دشمن جنگيدند تا صادقانه خدا را ملاقات كردند.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه ۲۱۸ كساني براي جنگ با حضرت به بصره رفتند 🎇🎇🎇#خطبه۲۱۸🎇🎇🎇 🔻افشاي خيانت ناكثان بر كار گذارا
خطبه ۲۱۹
عبور از كشته شدگان جمل
🎇🎇🎇#خطبه۲۱۹🎇🎇🎇
(در ميدان نبرد جمل در سال ۳۶ هجري وقتي به جنازه طلحه و عبد الرحمن بن عتاب رسيد فرمود)
🍂تاسف بر كشتگان جمل
ابومحمد (طلحه) در اين مكان، غريب مانده است، بخدا سوگند خوش نداشتم قريش را زير تابش ستارگان كشته و افتاده بينم، به خونخواهي بر فرزندان (عبدمناف) دست يافتم، ولي سركردگان (بني جمح) از دستم گريختند، آنان براي كاري كه در شان آنها نبود سر برافراشتند، و پيش از رسيدن به آن سركوب شدند.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه ۲۱۹ عبور از كشته شدگان جمل 🎇🎇🎇#خطبه۲۱۹🎇🎇🎇 (در ميدان نبرد جمل در سال ۳۶ هجري وقتي به جنازه
خطبه ۲۲۰
در وصف سالكان
🎇🎇🎇#خطبه۲٢٠🎇🎇🎇
💥پوينده راه خدا
عقلش را زنده، و نفس خويش را كشته است، تا آنكه جسمش لاغر، و خشونت اخلاقش به نرمي گراييد، برقي پرنور براي او درخشيد، و راه را براي او درخشيد، و راه را براي او روشن كرد، و در راه راست او را كشاند، و از دري به در ديگر برد تا به در سلامت، و سراي جاودانه رساند، كه دو پاي او در قرارگاه امن با آرامش تن، استوار شد، پاداش آن بود كه دل را درست بكار گرفت، و پروردگار خويش را راضي كرد.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه ۲۲۰ در وصف سالكان 🎇🎇🎇#خطبه۲٢٠🎇🎇🎇 💥پوينده راه خدا عقلش را زنده، و نفس خويش را كشته است، تا
خطبه ۲۲۱
تلاوت الهيكم التكاثر
(پس از خواندن آيه ۱ سوره تكاثر: افزون طلبي شما را به خود مشغول داشته تا آنجا كه به ديدار قبرها رفتيد. فرمود)
/فراز ۱
🎇🎇🎇#خطبه۲٢۱🎇🎇🎇
🔻 هشدار از غفلت زدگي ها
شگفتا چه مقصد بسيار دوري، و چه زيارت كنندگان بيخبري! و چه كار دشوار و مرگباري! پنداشتند كه جاي مردگان خالي است، آنها كه سخت مايه عبرتند، و از دور با ياد گذشتگان، فخر مي فروشند، آيا به گورهاي پدران خويش مي نازند؟ و يا به تعداد فراواني كه در كام مرگ فرو رفته اند؟ آيا خواهان بازگشت اجسادي هستند كه پوسيده شد؟ و حركاتشان به سكون تبديل گشت؟ آنها مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر! اگر با مشاهده وضع آنان به فروتني روي آورند عاقلانه تر است تا آنان را وسيله فخرفروشي قرار دهند. اما بدنها با ديده هاي كم سو نگريستند، و با كوته بيني در امواج ناداني فرو رفته اند، اگر حال آنان را از وراي خانه هاي ويران، و سرزمينهاي خالي از زندگان مي پرسيدند، هرآينه مي گفتند: (آنان با گمراهي در زمين فرو خفتند، و شما ناآگاهانه دنباله روي آنان شديد.) بر روي كاسه هاي سر آنها راه مي رويد. و بر روي جسدهايشان زراعت مي كنيد؟ و آنچه بجا گذاشته اند مي خوريد، و در خانه هاي ويران آنها مسكن گرفتيد، و روزگاري كه ميان آنها و شماست بر شما زاري مي كند، آنها پيش از شما بكام مرگ فرو رفتند، و زودتر از شما به آبشخورتان رسیدند.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه ۲۲۱ تلاوت الهيكم التكاثر (پس از خواندن آيه ۱ سوره تكاثر: افزون طلبي شما را به خود مشغول داشته
خطبه ۲۲۱
فراز ۲
تلاوت الهيكم التكاثر
🎇🎇🎇#خطبه۲٢۱🎇🎇🎇
⬜️ شرححالرفتگان
آنها داراي عزت پايدار، و درجات والاي افتخار، پادشاهان حاكم، يا رعيت سرفراز بودند كه سرانجام راه به ژرفاي برزخ پيمودند، و زمين آنها را در خود گرفت، و از گوشت بدنهاي آنان خورد، و از خون آنان نوشيد. پس در شكاف گورها بي جان و بدون رشد پنهان مانده اند. نه از دگرگونيها اندوهناك، و نه از زلزله ها ترسناك، و نه از فريادهاي سخت هراسناكند، غائب شدگاني كه كسي انتظار آنان را نمي كشد، و حاضراني كه حضور نمي يابند، اجتماعي داشتند و پراكنده شدند، با يكديگر الفتي داشتند و جدا گرديدند. اگر يادشان فراموش شد، يا ديارشان ساكت شد، براي درازي زمان و دوري مكان نيست، بلكه كاسه مرگ نوشيدند، گويا بودند و گنگ شدند، شنوا بودند و كر گشتند، و حركاتشان به سكون تبديل شد، چنان آرميدند كه گويا بيهوش بر خاك افتاده و در خواب فرو رفته اند.
همسايگاني كه با يكديگر انس نمي گيرند، دوستاني كه به ديدار يكديگر نمي روند، پيوندهاي شناسايي در ميانشان پوسيده، و اسباب برادري قطع گرديده است، با اينكه در يك جا گرد آمدند تنهايند، رفيقان يكديگرند و از هم دورند، نه براي شب صبحگاهي مي شناسند، و نه براي روز شامگاهي، شب، يا روزي كه به سفر مرگ رفته اند براي آنها جاويدان است. خطرات آن جهان را وحشتناك تر از آنچه مي ترسيدند يافتند، و نشانه هاي آن را بزرگ تر از آن چه مي پنداشتند مشاهده كردند، و براي رسيدن به بهشت يا جهنم تا قرارگاه اصلي شان مهلت داده شدند، و جهاني از بيم و اميد برايشان فراهم آمد، اگر مي خواستند آنچه را كه ديدند توصيف كنند، زبانشان عاجز مي شد. حال اگر آثارشان نابود شد، و اخبارشان فراموش، اما چشمهاي عبرت بين، آنها را مي نگرد، و گوش جان اخبارشان را مي شنود، كه با زبان ديگري با ما حرف مي زنند و مي گويند:
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه ۲۲۱ فراز ۲ تلاوت الهيكم التكاثر 🎇🎇🎇#خطبه۲٢۱🎇🎇🎇 ⬜️ شرححالرفتگان آنها داراي عزت پايدار،
خطبه ۲۲۱
فراز ۳
تلاوت الهيكم التكاثر
(پس از خواندن آيه ۱ سوره تكاثر: افزون طلبي شما را به خود مشغول داشته تا آنجا كه به ديدار قبرها رفتيد. فرمود)
🎇🎇🎇#خطبه۲٢۱🎇🎇🎇
✅ پیاممردگان !
چهره هاي زيبا پژمرده، بدنهاي نازپرورده پوسيده شد، و بر اندام خود لباس كهنگي پوشانده ايم، و تنگي قبر ما را در فشار گرفته، وحشت و ترس را از يكديگر به ارث مي بريم. خانه هاي خاموش قبر بر ما فرو ريخته، و زيباييهاي اندام ما را نابود، و نشانه هاي چهره هاي ما را دگرگون كرده است، اقامت ما در اين خانه هاي وحشتزا طولاني شده، نه از مشكلات رهايي يافته، و نه از تنگي قبر گشايشي فراهم شد. مردم! اگر آنها را در انديشه خود بياوريد، يا پرده ها كنار رود، مردگان را در حالتي مي نگريد كه حشرات گوشهايشان را خورده، چشمهايشان به جاي سرمه پر از خاك گرديده، و زبانهايي كه با سرعت و فصاحت سخن مي گفتند پاره پاره شده، قلبها در سينه ها پس از بيداري به خاموشي گراييد، و در تمام اعضاي بدن پوسيدگي تازه اي آشكار شد، و آنها را زشت گردانيد، و راه آفت زدگي بر اجسادشان گشوده شد، همه تسليم شده، نه دستي براي دفاع، و نه قلبي براي زاري دارند. و آنان را مي بيني كه دلهاي خسته از اندوه، و چشمهاي پرشده از خاشاك دارند، در حالات اندوهناك آنها دگرگوني ايجاد نمي شود و سختي هاي آنان برطرف نمي گردد.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه ۲۲۱ فراز ۳ تلاوت الهيكم التكاثر (پس از خواندن آيه ۱ سوره تكاثر: افزون طلبي شما را به خود مشغ
خطبه ۲۲۱
فراز ۴
تلاوت الهيكم التكاثر
(پس از خواندن آيه ۱ سوره تكاثر: افزون طلبی شما رو به خود مشغول داشته تا آنجا که به دیدار قبرها رفتید.فرمود)
🎇🎇🎇#خطبه۲٢۱🎇🎇🎇
💥 #عبرتازگذشتگان
آه! زمين چقدر اجساد عزيزان خوش سيما را كه با غذاهاي لذيذ و رنگين زندگي كردند، و در آغوش نعمتها پرورانده شدند بكام خويش فرو برد، آنان كه مي خواستند با شادي غمها را از دل برون كنند، و به هنگام مصيبت با سرگرميها، صفاي عيش خود را بر هم نزنند، دنيا به آنها و آنها به دنيا مي خنديدند، و در سايه خوشگذراني غفلت زا، بي خبر بودند كه روزگار با خارهاي مصيبت زا آنها را درهم كوبيد و گذشت روزگار توانايي شان را گرفت،
مرگ از نزديك به آنها نظر دوخت، و غم و اندوهي كه انتظارش را نداشتند آنان را فرا گرفت، و غصه هاي پنهاني كه خيال آن را نمي كردند در جانشان راه يافت، در حالي كه با سلامتي انس داشتند انواع بيماريها در پيكرشان، پديد آمد، و هراسناك به اطبا، كه آموزش دادند گرمي را با سردي، و سردي را با گرمي درمان كنند روي آوردند كه بي نتيجه بود زيرا، داروي سردي، گرمي را علاج نكرد، و آنچه براي گرمي بكار بردند، سردي را بيشتر ساخت، و تركيبات و اخلاط مزاج را به اعتدال نياورد، جز آنكه آن بيماري را فزوني داد، تا آنجا كه درمان كننده خسته، و پرستار سرگردان، و خانواده از ادامه بيماريها سست و ناتوان شدند، و از پاسخ پرسش كنندگان درماندند، و درباره همان خبر حزن آوري كه از او پنهان مي داشتند در حضورش به گفتگو پرداختند.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه ۲۲۱ فراز ۴ تلاوت الهيكم التكاثر (پس از خواندن آيه ۱ سوره تكاثر: افزون طلبی شما رو به خود مشغ
خطبه ۲۲۱
فراز آخر
تلاوت الهيكم التكاثر
(پس از خواندن آيه ۱ سوره تكاثر: افزون طلبی شما رو به خود مشغول داشته تا آنجا که به دیدار قبرها رفتید.فرمود)
🎇🎇🎇#خطبه۲٢۱🎇🎇🎇
🔴 سختيهايلحظهمرگ
يكي مي گفت تا لحظه مرگ بيمار است، ديگري در آرزوي شفا يافتن بود، و سومي خاندانش را به شكيبايي در مرگش دعوت مي كرد، و گذشتگان رابه ياد مي آورد، در آنحال كه در آستانه مرگ، و ترك دنيا، و جدايي با دوستان بود كه ناگهان اندوهي سخت به او روي آورد، فهم و دركش را گرفت، زبانش به خشكي گراييد، چه مطالب مهمي را مي بايست بگويد كه زبانش از گفتن آنها باز ماند، و چه سخنان دردناكي را مي شنيد و خود را به كري مي زد، از شخص بزرگي كه احترامش را نگه ميداشت، يا فرد كوچكي كه به او ترحم مي كرد، همانا مرگ سختي هايي دارد كه هراس انگيز و وصف ناشدني است، و برتر از آن است كه عقلهاي اهل دنيا آن را درك كند.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2