eitaa logo
داروخانه معنوی
6.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
128 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 وقتی اعمالم را مرور می‌کردم بـه صـحـنـه عجیبی بـرخوردم. یک روز از پلی در حال عبور بودم. آدامسی ازجیبم برداشتم و آن را در دهان گذاشتم. پوست آدامس را به سمت رودخانه ای که زیر پل بود پرت کردم و بدون هیچ اطلاعی گذشتم... آن جا فهمیدم که این پوست آدامس و آشغال های دیگر در رودخانه چه بلای وحشتناکی بر سر محیط زیست و مردم می آید و من در قبال این پوست آدمس کوچک مسئول بودم... 📙 کتاب تقاص. @Manavi_2
تاحالابه‌مُردَن ‌‌فڪرڪردین؟! چنـد‌دقیـقہ‌فڪر‌ڪنیم... خُـب‌‌چے‌داریـم؟اعمالمون‌طورےهست‌‌ که‌شرمنده‌نشیم؟؟ رفیـق‌هیچڪس‌نمیـدونہ‌۱۰دقیقہ‌بعـد زنده‌س‌یا‌نھ‌حالا‌ڪہ‌هستیم‌خـوب‌باشیم‌ دیگھ‌دروغ‌نگیـم،دیگہ‌دل‌نشڪنیم... امام‌زمـان‌ُدیگھ‌تنہـا‌نذاریـم💔:) @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم_رب_العشق ❤️ فاطمه_امیری شهاب اخمی کرد و سرش را پایین انداخت. مهیا هم سریع به طرف آخر سالن رفت و کنار مهدیه نشست. حاج آقای حاجتی، شروع به صحبت کردند و از وظایف کادر گفتند. همه صحبت ها و وظایف خود را یادداشت کردند. ــ سعادتی که نصیبمان شد، اینه که تو این یادواره دوتا از مدافعین حرم هم؛ با ما همکاری میکنن که واقعا لطف بزرگی به ما کردند! " گفتند. همه نگاه ها به سمت شهاب و آرش کشیده شد و هر دو آرام زیر لب "خواهش میکنمی مهیا آرام نگاهی به شهاب انداخت، که با اخم به صحبت حاج آقا گوش می داد. نمی دانست این اخم ها از عصبانیت هست، و یا تمرکز بر حرف های حاج آقا بود. یکی از آقایونی که در جلسه بودند؛ متوجه نگاه مهیا به شهاب شد و نگاه بدی به مهیا انداخت. که از چشم شهاب دور نماند و جواب آن نگاهش، نگاه بدتری از سوی شهاب بود. مهیا قبل از اینکه کاری دست خودش بدهد؛ سرش را پایین انداخت و خودش را مشغول به یادداشت کردن کرد. با صدای بلند صلوات، مهیا به خودش آمد. آنقدر غرق در فکر بود، که متوجه پایان جلسه نشده بود. لبخند زورکی به روی دخترها زد و از جایش بلند شد. هر گروه، گوشه ای ایستاده بودند و در مورد کارها بحث می کردند. مهیا در حال بحث با دخترها بود، که یکی از دخترهای جمع که کمی بر نگاهش تسلطی داشت؛ با صدای که سعی می کرد ذوق را در آن پنهان کنه گفت. ــ یکی از بردارا که مدافعه حرمه؛ داره میاد سمتمون!!! مهیا با اخم به عقب برگشت و با دیدن شهاب، اخم غلیظی به دخترک انداخت. اما دخترک اصلا حواسش به او نبود. مهیا از حرص، چشمانش را محکم بر روی هم گذاشت؛ که با صدای مردانه ی شهاب چشمانش را باز کرد. ــ مهیا خانم! یه لحظه لطفا... همه باتعجب به مهیا و شهاب نگاه می کردند. مهیا لبخندی زد و به سمتش رفت، که با دیدن شهاب و آن لبخند متوجه شد. شهاب، مراعات جمع را میکرد. ــ جانم؟ ــ میری خونه؟! ــ آره! ــ دم در منتظرم! و بدون هیچ حرفی از سالن خارج شد. مهیا صدای پچ پچ دخترها را می شنید و خودش را برای جواب دادن به سوالات آماده کرد. وقتی برگشت با قیافه ی درهم دخترک روبه رو شد. مهدیه با ذوق پرسید: ــ نگو که این همون آقاتونه!! مهیاسری به نشانه ی تایید تکان داد. دخترا ذوق زده به او تبریک گفتند، اما دخترک بدون هیچ حرفی از کنارشان گذشت. مهیا از دخترها خداحافظی کرد و به طرف خروجی دانشگاه رفت. بهترین موقعیت بود، تا بتواند با شهاب صحبت کند. شهاب را از دور دید که منتظر به ماشینش تکیه داده بود با نزدیک شدنش به ماشین؛ شهاب سوار ماشین شد. مهیا هم سوار ماشین شد. با حرکت ماشین، مهیا نفس عمیقی کشید؛ تا حرف بزند که صداب عصبی شهاب او را ساکت کرد... ــ این کارا وسط جلسه چی بود؟!!! ادامه دارد... @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
بسم_رب_العشق ❤️ مهیا شوکه به شهاب چشم دوخت ــ منظورت چیه؟؟ شهاب دنده را جا به جا کرد و با همان اخم های همیشگی گفت : ــ وسط جلسه زوم کرده بودی روی من.نمیگی کسی ببینه چی فکر میکنه همه اونجا که نمیدونن تو زن منی پوزخندی زد و ادامه داد: ــ با اینکه متوجه هم شدن مهیا با تعجب به شهاب خیره شد باورش نمی شد که او به خاطر یک نگاه کردن اینگونه بهم بریزد!! ــ حواست هست شهاب داری چی میگی به خاطر یه نگاه کردن این همه عصبی هستی ،از وقتی اومدی بهم اخم کردی و دو کلامم با من حرف نزدی ،اصلا میدونی تو این چند هفته که نبودی چی به من گذشته میدونی تو بیمارستان چه دردی کشیدم درد بیماریم یه طرف درد نبودت کنارم، تو اون موقعیت سخت یه طرف دیگه !! شهاب با اخم نگاهی به او انداخت و گفت: ــ مگه من زنگ نزدم ،مهیا میدونی چقدر زنگ زدم ؟؟ ولی قبول نکردی با من حرف بزنی میدونی چی به من گذشت، من تو یه کشور دیگه، زنم یه کشور دیگه روی تخت بیمارستان، و خبر از حالش نداری جز چندتا دلداری از خواهرت .میدونی اون روزا چی به من گذشت؟ نه نمیدونی مهیا نمیدونی اگه میدونستی درک می کردی و الان اینطوری نمیگفتی مهیا اشک هایش را پاک کرد و با صدای لرزانی گفت: ــ من اون لحظه انتظار داشتم برگردی،برگردی وکنارم باشی فک میکنی من عمدا اینکارو میکردم من نمیتونستم باتو حرف بزنم چون حالم بدتر می شد شهاب با تعجب گفت: ــ از شنیدن صدای من حالت بد میشه ؟؟؟ مهیا با هق هق گفت: ــ آره حالم بدمیشد چون تحمل اینکه کنارم نیستی رو نداشتم صداتو میشنیدم حالم بدتر می شد اما تو نیومدی قبل از اینکه بیای زنگ زدم بهت اما جواب ندادی ــ فک نمیکنی دیر بود، مهیا من از نگرانی مردم و زنده شدم داشتم دیوونه می شدم دلتنگی به کنار اینکه نکنه حالت بد بشه یا نکنه اتفاقی برات بیفته نایی برام نزاشته بود ادامه دارد.... @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا 🙏 شب را در سکوت و تاریکی آفریدی تا همه از هیاهو و شلوغی روز به آرامش برسند. خدایا🙏 آرامش حقیقی خیالی آسـوده و خوابی آرام نصیب همـه بگردان 🌙شبتـون بخیـر ⭐️ @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام به یکشنبه۱۴۰۲/۱/۱۳خوش آمدید🌸 دراین صبح زیبا☀️ دراین روز سیزده بدر ✨ الهی روزیتون فراوان🍯 وجودتون پرمهر❤️ خنده هاتون همیشگی😍 وجدانتون آروم☘ دستتون بخشنده💰 همراهتون دعای خیر🙏 ومقصدتون روشن باشه✨ 🌸 @Manavi_2
📅 🗓 یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۲ 🗓 2 آوریل 2023 🗓 ۱۱ رمضان ۱۴۴۴ 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 📆 روزشمار: ▪️4 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ▪️7 روز تا اولین شب قدر ▪️8 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام ▪️9 روز تا دومین شب قدر ▪️10 روز تا شهادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ❇️ ذکر روز یکشنبه ۱۰۰ مرتبه : یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام "ای صاحب جلال و بزرگواری" ❇️ ذکر روز یکشنبه که به اسم امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها می‌باشد، موجب_فتح_و_نصرت می‌شود، روایت شده است که در این روز زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها خوانده شود. ❇️  ذکر (یا فتاح) ۴۸۹ مرتبه بعد از نماز صبح موجب فتح_و_نصرت_یافتن می‌شود. ✅ دعای_جهت_رزق_و_روزی ✅ حضرت امام رضا عليه السلام فرموده است: براى درخواست روزى بعد از هر نماز واجب بگو: ✅ يا مَنْ يَمْلِكُ حَوآئِجَ السَّآئِلينَ، وَيَعْلَمُ ضَميرَ الصَّامِتينَ، لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حاضِرٌ وَجَوابٌ عَتيدٌ، وَلِكُلِّ صامِتٍ مِنْكَ عِلْمٌ باطِنٌ مُحيطٌ. أَسْأَلُكَ بِمَواعيدِكَ الصَّادِقَةِ، وَأَياديكَ الْفاضِلَةِ، وَرَحْمَتِكَ الْواسِعَةِ، وَسُلْطانِكَ الْقاهِرِ، وَمُلْكِكَ الدَّآئِمِ، وَكَلِماتِكَ التَّامَّاتِ. يا مَنْ لاتَنْفَعُهُ طاعَةُ الْمُطيعينَ، وَلايَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ الْعاصينَ، صَلّ‏ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَارْزُقْني مِنْ فَضْلِكَ، وَأَعْطِني فيما تَرْزُقُنِي الْعافِيَةَ، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ. ⛔️ برای حجامت و خون دادن روز خوبی نیست. ⛔️ برای اصلاح سر وصورت روز خوبی نيست‌. ⛔️ برای گرفتن ناخن روز خوبی نیست. ✅ برای ازدواج و خواستگاری روز خوبی است‌. ✅ برای زایمان روز خوبی است. ⛔️ برای برش و دوخت لباس روز خوبی نیست. 🌹مباشرت: مباشرت امشب خوب و فرزند به سرنوشت و قسمت خود قانع باشد.ان شاءالله. ✅ برای مسافرت رفتن روز خوبی است‌‌‌‌‌. 🔸امروز روز خوب و نیکویی است. 🔸امروز برای شروع کارها خوب است. 🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸کسی که در این روز بیمار شود نیاز به مراقبت دارد. 🔹کسی که امروز گم شود، به لطف خدا زود پیدا میشود. 🔹قرض دادن و قرض گرفتن خوب است. 🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔹خرید و فروش و تجارت، موجب سود است. 🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔸صدقه دادن خوب است. 🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « صورت چپ » است. باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔹 تعبیر خواب این شب با تأخیر همراه است. 🔹مسیر رجال الغیب از سمت جنوب میباشد. بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید. چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب. و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. 🔹 اوقات_شرعی_به_افق_تهران 🔹 اذان صبح ۴:۲۴:۴۹ طلوع آفتاب ۵:۵۰:۰۹ 🔹 اذان ظهر ۱۲:۰۷:۵۸ غروب آفتاب ۱۸:۲۶:۲۲ 🔹 اذان مغرب ۱۸:۴۴:۳۶ نیمه شب شرعی ۲۳:۲۵:۳۵ ⏰ ذات الکرسی عمود ۲۱:۳۴ 🤲 دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است. 🗓 ذات_الکرسی مخصوص روز یکشنبه است‌‌. 📚@Manavi_2