فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سالروز_تخریب_بقیع 🏴
تصور کن شب است و باز غم داری
خیال راه رفتن در حرم داری
برای اینکه با دل هم قدم باشی
میآیی تا اذان صبح آن شب در حرم باشی
🎤 #صابر_خراسانی
#لعنت_بر_وهابیت
@Manavi_2
4_5846099330565409326.mp3
4.03M
🏴 #سالروز_تخریب_قبور_ائمه
♨️توطئه یهود برای تشیع
👌#سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #دانشمند
@Manavi_2
❌چرا مردم اینقدر ناسپاس شده اند ونعمت ها رافراموش کرده وفقط مشکلات رامی بینند؟!!! بعضیا اونقدر نق میزنن که ازشون فقط انرژی منفی و ناراحتی و خشم میگیری..
👈میگویند زمان شاه ارزانی بود و حالا گرانیه!!!
👈میگویند درآن زمان بیشتر رفاه داشتیم!!
سوال؟
👈 چند روز در هفته مردم می توانستند برنج و مرغ و گوشت و کباب بخورند؟!
از پدرانتان و پدربزرگ ها بپرسید!
👈کدوم خانمی هر ماه تو آرایشگاه بود و خرج بوتاکس و تتو و رنگ و مش و...میکرد؟
👈برخی حتی مسواک نداشتند!
ازجرمگیری وپرکردن دندان که اصلا خبری نبود
فقط دندان رامی کشیدند دکترها اغلب هندی!!!!
اینهمه پزشک فوق تخصص برای انواع رشته ها داشتیم؟
حالابیشتر مردم دندانپزشکی میرن و حتی برخی ازخدا بی خبرها میرن دندونای سگشون رو هم جرمگیری میکنند. با قیمت های میلیونی
👈کدومیک از بچه های اون زمان به کلاسهای هنری و موسیقی و درسی و ... میرفتند؟
آره البته یه هنر رو حتما یاد دخترا میدادند👈 قالی بافی دربیشتراستانها ...
کی یادشه که کلاس قالی بافی و معلمامون چقدرمهربونانه وقتی کم میبافتیم کمرمون رو نوازش میکردن باترکه!
👈قدیما چند سال یه بار سفرشمال و مشهد و...میرفتیم!!!
بیشترمردم درطول عمرشون شاید میرفتن فقط یک بار مشهد!!
حتی مکه وکربلا هم برای معدودی بود.
شهرهای دیگه که آرزو بود مگر برای 5 درصد ثروتمند! سفرهای خارجی بماند. حالاچقدرسفرداخلی میرن وبرخی هم براحتی خارجی!
👈قدیما بابای کدوم مون ماشین داشت؟
👈کدوم مون با سرویس به مدرسه می رفتیم؟
👈هفته ای یا ماهی یا حتی سالی چند بار باخانواده به رستوران می رفتیم؟
👈چقدر لباس داشتیم؟
👈خونه هامون زمستونا گرررم و نرم بود خیلی ؟!!
👈خانومها چقدر هزینه لوازم آرایشی شون میکردند؟
بماند که یکی از هزينه های ثابت اکثر خانمهای امروز کاشت ناخن و ترمیم ماهیانه شه!!!
بعد همین خانمی که ۵۰۰هزارخرج ناخنش ولاک کرده میگه نون نداریم بخوریم😳
👈چنددرصد جوانها بعد ازدواج میتونستند بروند تو یه خونه جداگانه زندگی کنند خریداری کنند یا 2تا اتاق اجاره کنندومستاجر باشند حتی!!
پول اجاره داشتند؟!خونه شخصی که بماند
یامجبور بودند سال ها درخونه پدرشوهرتوی یکی از اتاقاش زندگی کنند؟
👈اتاقای جداگانهٔ بچه هایادتونه؟چقدرم توش اسباب بازی وماشین شارژی و باربی و اینا داشتیم!؟
👈لباسامونم که میریختیم تو ماشین لباسشویی خشک کن دار وظرفامونم که با ماشین ظرفشویی می شستیم که یه وقت دستامون خراب نشه..همچین امکاناتی بود؟؟
👈خداییش چی گذشته بهتر از الان بوده؟؟؟
چرا یادمه یه چیزش بهتر بود:
مردم شکرگزار خدا بودند
یادمه مادرم همیشه شکر خدا میکرد. و برای همینم توی چهره اش آرامش رو میدیدم.
یک مانتو و کیف وشلوار... را چند سال می پوشیدیم وبعد برادر وخواهر کوچکتر لباس بزرگترها را می پوشیدند حرفی هم از نمیخوام و نمی پوشم نبود، خوشحالم بودیم
لوازم التحریر را مشترکاً باخواهر و برادرمون استفاده میکردیم وگاهی برای یک پاک کن دعوا میکردیم
یکبار آبگرمکن را روشن میکردیم همه خانواده حمام می کردیم و بعد خاموش می کردیم که الکی مصرف نشه!!!
البته بیشتر خانواده ها در روستاها و شهرها مخصوصا شهرهای کوچک حمام نداشتند.باید حمام عمومی میرفتند
بچه ها رو کسی پوشک می کرد؟؟ مادرها کهنه ی بچه ها و لباسشان را حتی در برخی شهرها وجنوب تهران در جوی آب می شستند درروستاها که هیچی
در زمستان یخ ،آب نهر را میشکستند و کهنه می شستند و دستشان از سرما یخ میبست وپوست پوست میشد.
این سبک زندگی و اتفاقات، درست درزمانی بوده که که خانواده شاه در وانِ شیرحمام، و در کیش اسکی میکردند!!!!
و بهترین ظروف ولوازم و لباس و تاج و تخت و مسافرتهای آنچنانی داشتند
کسی هم جرات نداشت نُطُق بکشه
نه مثل الان که فرزند یه مسئول دو دست لباس از ترکیه برای بچه ش خرید آبروش و همه جا بردیم!
در زمستان فقط یک اتاق را آن هم با چراغ والور وعلاءالدّین و یا کرسی و بخاری هیزمی در روستاها ونفتی در شهرها گرم می کردیم و همه ی خانواده در همان یک اتاق می خوابیدند. بقیه اتاق ها و حال یخچال بود از سرما
آن هم گاهی نصف شب، هیزم و یا نفت تمام می شد و اتاق یخ می کرد!
ناظم و معلمان زمان شاه بچه ها را بی سؤال وجواب، تنبیه بدنی سخت می کردند
ناظم همیشه چوب دستش بود وبی جواب پس دادن، کتک می زد
کسی جرات اعتراض داشت؟؟
اگر کسی دیر بمدرسه می آمد باید کف دستش را روی یخ بسته شده حوض وسط مدرسه می گذاشت و یا یک پا در آخر کلاس میایستاد!!
معلم مداد لای انگشتان بچه ها می گذاشت و با کف دست به سرشان میزد و جوابگوی اولیا هم نبود
هیچ اولیایی حق اعتراض نداشت و درصورت اعتراض و اصرار اخراج بود و محرومیت از تحصیل! الان معلم جرات داره دست بزنه به بچههای ما؟
........
حالا چی؟
👈این همه رفاه اومده و همه ناشکر شدن و #طلبکار!
میگن قدیما زندگیا بهتر بود.
ارزونی بود.
شهدا وصیتنامه نوشتند ...
ما براے #امام_زمان (عج) وقف نامہ بنویسیم . . .
من براے خودم نیستم؛
تمام وجودم را وقف تو میڪنم،
مهدے فاطمہ . . .
#امام_زمان
@Manavi_2
شهید بزرگوار ابراهیم امیر عباسی عزیز❤️
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#مادران_مرد!!
به نقل از مادر شهید:
🌷به ملاحظهی ناراحتی قلبیام، روزهای اول، خبر شهادت ابراهیم را به من ندادند؛ اما از حال و هوای برادرم و بقیهی اطرافیان حدس میزدم که باید اتفاقی افتاده باشد. دو_سه روز بعد، توی خیابان داشتم میرفتم که یکی سر راهم سبز شد. تا دیدمش، شناختمش. توی محل به قول معروف، گاو پیشانی سفید شده بود؛ همه میدانستند با انقلاب و انقلابیها میانهی خوشی ندارد. لبخند موزیانهای روی لبش بود. یکدفعه بدون هیچ سلام و علیکی و بدون هیچ مقدمهای و با یک دنیا نیش و کنایه گفت: پسرتم که کشته شد حاج خانوم!
🌷دلم به درد آمد، امّا خودم را نباختم. بلافاصله رو به آسمان کردم و از ته دل گفتم: الحمدلله رب العالمین. لبخند از لبهای او رفت. گفتم: چی فکر کردی؟! ابراهیم منم فدای سر آقا علیاکبر امام حسین علیه السلام شد. طرف انگار شادیاش تبدیل به عزا شده بود. مات و مبهوت داشت مرا نگاه میکرد. برای اینکه حالش بیشتر جا بیاید، همانجا، در آن هوای گرم زانو زدم و بر آسفالتهای داغ خیابان، سجدهی شکر کردم!
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز ابراهیم امیر عباسی
📚 کتاب "ساکنان ملک اعظم ۵"
❌❌️ از دامن زن، مرد به معراج میرود. [امام خمینی (ره)]
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@Manavi_2