🌷منتظران منجی🌷
چادرم را باد نیاوردھ
ڪھ باد ببرھ…
چادرم پرچم غیرتِ
همھے مردمان سرزمینم است
ڪھ سرخے خونشان را
بھ سیاهے آن بخشیدھاند:)
#چـادرانـہ💕✨
@ManjiMahdi313
••خاطره♥️🌿••
روز سیزده بدر گفتیم کجا بریم؟
همه یه نظر میدادند...
آرمان گفت: بریم مزار شهدا...
هم اونجا میتونیم زیارت کنیم، هم میشه یه قسمتیش تفریح کرد...
آخرم حرف حرفِ آرمان شد؛
و همه از اون روز راضی بودند...
آرمانعزیز🕊⚘️
"شهیدآرمانعلیوردی"
#شهدا #شاهچراغ #گلزار_شهدا
@ManjiMahdi313
مُحَرَّم تموم شد ...
ببخش ارباب .😭
ببخش که میدونم نوکرِ خوبی نبودم .
#اربابدلم
@ManjiMahdi313
🌷منتظران منجی🌷
«💔🌿»
واللّٰھماازڪلایندنیافقطیھ
گوشھازحرمآقارومیخوایم:))🤌🏼♥
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ
@ManjiMahdi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ فوق العاده زیبا و احساسی
«آشوبه این دل»♥️🌿
🎵شعر و نوای:
🎙کربلایی عبدالحسین شفیع پور
میترسم جابمونم از حرم، آشوبه این دل
میگفتم که یقینا زائرم، اما چه حاصل؟!
#اربعین #امام_حسین
@ManjiMahdi313
مُحَرَّم ...
ماه حسين...
خدانگهدارت!
نمیدانم دوباره...
تو را خواهم دید یا نه؟!
اما اگر وزیدی و...
از سَرِ کوی من گذشتی...
سلامَم را به اربابم برسان!
و اگر این آخرین مُحَرَّمم باشد...
بگو همیشه برایت...
مشکی به تَن می کرد و...
دوست داشت نامَش...
با نام تو عجین شود!
گرچه جوانی میکرد؛
اما از اعماق وجودش...
دلبستهی حسین بود!
با #چای_روضه صفا میکرد و...
سَرَش درد میکرد برای نوکری!
مُحَرَّم جان؛
تو را به خدا میسپارم و...
دلم شور میزند...
برای «صفر»ی که...
از «سفر» میرسد!
#محرم
@ManjiMahdi313
_راهِحقبرایمن؛
اونمسیریہکہیاورشتوباشی
اولشتوباشی؛آخرشتوباشی..
- آقایامامحسین♥️:)'
@ManjiMahdi313
🌷منتظران منجی🌷
_
‹هۍۅَعدهحَـرمبهخُودممۍدهمحُـسین
دّلخوششُدمدگر؛بههمینּخیـٰالهـٰا...シ!♥️›
چندروزیستکهتامیشنومحرفشرا
اربعین،کربُبلاایندلِمنمیریزد💔'ـ
²⁰روزتااربعین😭
@ManjiMahdi313
گـفت:خجـالٺنمیکـشی؟!
پـرسیدم:چـرا؟
گـفت:چـادرسـرتکـردی!
لبخنـدمحـویزدم:تـوچـی؟!
تـوخجـالتنمیکـشی؟
اخـمکـرد:مـنچـرا؟!
آرومدمگـوششگـفتم:🗣
خجـالتنمیکـشیکـہانـقد راحت
اشـکامـامزمـانترو در مـیاری
و چـوبحـراج بـہ قشنگـیات مـیزنی؟!💔
@ManjiMahdi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #کلیپ
▫️ چشماتو ببند و اسکرین بگیر ببین امام زمان بهت چی گفته؟ ♥️
@ManjiMahdi313
حالا یه چی... اونایی که کربلا رفتن دلشون خون تره... 💔
اخ نکنه وابسته ی یه جا شی...
#امام_حسین
#اربعین
#دلتنگ_کربلا
@ManjiMahdi313
آدمبهشترابههوایِتوترککرد
تنهابهشوقِاینحرمازآنحریمرفت ..
#اربعین
#امام_حسین
#دلتنگ_کربلا
@ManjiMahdi313
حلالم کن.mp3
5.33M
حلالم کن به خاطر این نوکری
حلالم کن بگو که ازم میگذری
حلالم کن ارباب حلالم کن
🎤محمدحسین حدادیان
▪️#امام_حسین #شب_جمعه
#اربعین
✲🕊✲🕊✲🕊✲🕊✲
@ManjiMahdi313
حکایت عبدالله دیوونه
🌹اسمش عبدالله بود . .
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. .
خونه ما 💔💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻♂️
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ...
*میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿♂️
میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔
یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت .
💔😭😭
هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین
*کپی با ذکر صلوات*
🍃 *اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍁*
🌴🌴این داستان زیبا را حتما بخونید و هر کجا دلتون شکست برای بنده حقیرم دعا کنید🌴🌴🙏
✨اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
#امام_زمان
@ManjiMahdi313