4.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
،
🎬تیزر فیلم سینمایی #بیست_و_سه_نفر
به کارگردانی #مهدی_جعفری
. 💬فیلمی که با اقتباس از دو کتاب #آن_بیست_سه_نفر و #ملاصالح ساخته شده.
.
📚#ملاصالح روایت پر شوری از زندگی و خاطرات آزاده سرافراز، ملاصالح قاری که در سه دوره تاریخ انقلاب اسلامی، اسیر و زندانی میگردد.
.
📚#آن_بیست_و_سه_نفر خاطرات بیست و سه نوجوانی است که در عملیات بیت المقدس به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. ا
.
🔹جهت سفارش کتاب های #ملاصالح و #آن_بیست_و_سه_نفر از طریق زیر اقدام نمایید
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
خرید اینترنتی
Manvaketab.ir
مرکزپخش
02537840844
پیامکی
3000141441
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🆔 @man_va_ketab
.
🔸️#همه_سیزده_سالگی_ام
🔸️#گلستان_جعفریان
🔸️#انتشارات_سوره_مهر
.
|352 صفحه| ۱۵۰۰۰تومان| #پست_رایگان
.
📚درباره کتاب
خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی مهدی طحانیان
.
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
خرید اینترنتی
https://b2n.ir/922371
مرکزپخش
02537840844
پیامکی
3000141441
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🆔 @man_va_ketab
.
🔸هر هفته یک دورهمی با یک نویسنده✍🏻
.
قراره هرهفته یک اتفاق تازه داشته باشیم و در قالب یک دورهمی صمیمی و دوستانه پیرامون #کتاب و #کتابخوانی بحث و گفتگو کنیم که این گعده کتاب حضور گرم شما همراهان عزیز را میطلبد.🌸🍃
.
با توجه به درخواست مخاطبین عزیز این هفته در قالب یک ویژه برنامه در روز #پنج_شنبه(98/9/28) با حضور خانواده شهید مدافع حرم #علیرضا_بابایی
و نویسنده کتاب #الی_الحبیب علی آسترکی
.
📌ساعت۱۵ دفتر مرکزی انتشارات شهیدکاظمی
قم خیابان معلم مجتمع ناشران طبقه اول
.
🆔 @man_va_ketab
2.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🔸️#تو_که_آن_بالا_نشستی
🔸️#احمد_جبلعاملی
🔸️#انتشارات_روایت_فتح
.
112 صفحه|۹۵۰۰تومان| #پست_رایگان
.
📚درباره کتاب
جلد پنجم از مجموعهی از چشمها، خاطرات شهید مهدی زینالدین را از زبان پدر و مادر و هفده نفر از همرزمان و دوستان وی بازگو میکند. خاطراتی که از رضایت پدر و سادگی در رفتار و تلاش برای تأمین معاش از سالهای کودکی میگوید. از مردی که هر وقت دربارهاش میشنیدی، تصویر یک آدم چهل پنجاه ساله توی ذهنت میآمد، ولی وقتی از نزدیک او را میدیدی، یک جوان لاغر و خندهروی بیست و دو ساله بود.
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🌐خرید اینترنتی
https://b2n.ir/568421
📞مرکزپخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🆔 @man_va_ketab
.
🔸عنوان: #اکنون
🔸نویسنده: #فاضل_نظری
🔸ناشر: #انتشارات_سوره_مهر
🔸تعداد صفحه: 87 صفحه
🔸قیمت: ۲۲۰۰۰تومان همراه با #پست_رایگان .
📚برشیازکتاب
مرا تو راحت جانی و من تو را نگران
گناه کیست که من با توام تو با دگران
اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است
جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن
به جستجوی تو در چشم خلق خیره شدم
غریبهاند برایم تمام رهگذران
نهان چگونه نگهدارمت ز چشم رقیب
چقدر راهزن اینجاست بین همسفران
عجب ز عشق که هر کس روایتی دارد
از این گدازۀ آتشفشان در فوران
خموش باش که با دیگران نمیگویند
رموز تجربۀ وحی را پیامبران
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🌐لینک خرید آسان
http://yon.ir/jdDFv
📞مرکز پخش:
02537840844
📲پیامکی
3000141441
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🆔 @man_va_ketab
.
.
🔸️#آن_بیست_سه_نفر
🔸️#احمد_یوسف_زاده
🔸️#انتشارات_سوره_مهر
.
|408 صفحه| ۳۲۰۰۰تومان| #پست_رایگان
.
📚برشی از کتاب
یه مامور عراقی اومد تو زندان
از بین ما بیست و سه نفر منصورو انتخاب کرد
منصور بعضی وقتا با عراقیا کل کل میکرد
صالح که مثل ما نمیدونست چرا منصورو بردن گفت: باز این بچه زبون درازی کرده؟!
حرفی نداشتیم منصور بعضی وقتا الکی برا خودش دردسر درست میکرد!
بالاخره در زندان باز شد
منصور در حالی که میخندید اومد تو!
بهش گفتیم چی شد؟!
گفت: یه خانواده ی عراقی رو آوردن این جا
پسر بزرگشون هی گریه میکرد
سرباز عراقی منو نشونش داد و گفت گاو گنده!
این پسر ایرانی دوازده سالشه
نه ماهم میشه که اسیره
همشم داره میخنده
اونوقت تو با این هیکلت خجالت نمیکشی گریه میکنی؟
تازه کسی هم که نزدتت!
منصور گفت پسره بعد از این که منو دید دیگه گریه نکرد
.
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🌐خرید اینترنتی
https://b2n.ir/021020
📞مرکزپخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🆔 @man_va_ketab
.
🔸عنوان: #صدروسی
🔸به قلم: #میثم_رشیدی
🔸ناشر: #انتشارات_شهید_کاظمی
🔸تعداد صفحات: ۱۱۲صفحه
🔸قیمت: ۱۲۰۰۰تومان همراه با #پست_رایگان
.
.
📚درباره کتاب
روایت زندگی جانباز عبدالعلی یزدانیار
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🌐خرید اینترنتی
https://b2n.ir/285901
📲مرکز پخش
02537840844
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🆔 @man_va_ketab
.
🔸️#خواب_باران
🔸️#وجیهه_سامانی
🔸#انتشارات_کتابستان_معرفت
.
200 صفحه|۱۲۵۰۰تومان| #پست_رایگان
.
📚درباره کتاب
سرنوشت بازیهای عجیب و غریبی دارد، مثلاً اگر آن نیمهشب بهاری، «هما» پشت در هر خانه دیگری رگ دستش را زده بود؛ شاید سرنوشتش چیز دیگری میشد.
شاید اصلاً زنده نمیماند تا بین شک و یقین و ایمان به مهربانی خدا، عاجزانه دست و پا بزند و با تمام تلخیها و سیاهیهای کفر و عنادش، اسیر چهاردیواری تنگ و تاریکی میشد که مشتی خاک او را از دنیای زندگان جدا میکرد.
اما اینکه دست سرنوشت او را از میان تمام در و دیوارهای سنگی و سیمانی، و از میان آنهمه کوچه پسکوچههای شهر، پشت در خانهای کشیده بود که آدمهای قصهاش عزیزخانم و حسام بودند، برای این بود که مسیر زندگیاش جور دیگری رقم بخورد.
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
خرید اینترنتی
https://b2n.ir/166383
مرکزپخش
02537840844
پیامکی
3000141441
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🆔 @man_va_ketab
.
🔵جشن امضا اینترنتی کتاب #الی_الحبیب
.
📚روایت زندگی و مجموعه خاطرات شهید مدافع حرم #علیرضا_بابایی
.
📫ارسال رایگان به تمام نقاط کشور!
.
🔹مهلت ثبت سفارش: تا ۳۰آذر
با امضا و دست خط همسرشهید و نویسنده
.
🔸از طریق👇🏻
.
🌏اینترنتی:
https://b2n.ir/728753
📲پیامکی:
ارسال نام کتاب به شماره سامانه
۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱
📞تلفنی:
02537840844
.
🆔 @man_va_ketab
.
🔸️#تو_شهید_نمیشوی
🔸️#احمدرضا_بیضایی
🔸️#انتشارات_معارف
.
152صفحه|13,500 تومان| #پست_رایگان
.
📚درباره کتاب
روایت هایی از حیات جاودانه شهید محمودرضا بیضایی
🍃برشی از کتاب
در دو سال آخر حیات ظاهری خود به معنی واقعیِ کلمه،زندگی " رزمنده " را داشت. .
من اعتقاد دارم شهادتش مزد پُر کاری اش بود. بعد از شهادتش دوبار به پادگان محل کارش در تهران رفتم.با یکی از همکارانش به اتاقی که کمد وسایل شخصی محمود رضا در آن بود رفتیم. روی کمدش این جمله از امام خامنه ای را با فونت درشت تایپ کرده و چسبانده بود: " در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته اید،همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه ی کارها به شما متوجه است".
.
چند هفته بعد از شهادتش،یکی از هم سنگرهایش جمله ای را به زبان عربی برایم پیامک کرد که اولش نوشته بود: " این ،سخنی از محمود رضاست." جمله این بود:
.
💫 إذا کانَ المُنادی زینب سلام الله علیه فأهلا بِالشهادة 💫 .
یعنی اگر دعوت کننده زینب سلام الله است پس سلام بر شهادت...
.
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🌐خرید اینترنتی
https://b2n.ir/004186
📞مرکزپخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🆔 @man_va_ketab
.
🔸نام کتاب: #تیه_دا
( زندگینامه #شهید_مدافع_حرم #حیدر_جلیلوند)
🔸به کوشش: #شهلا_پناهی_لادانی
🔸ناشر: #انتشارات_شهید_کاظمی
.
📚بین مردم عادی چهره خیلی از مسئولان را میشد دید. چند نفر از فرماندهان ارشد سپاه بدون توجه به نگاه مردم بر سر خودشان میزدند و گریه میکردند. بوی گوشت سوخته به مشامم خورد. دیگر طاقت این همه ماتم را نداشتم.
چادرم را روی صورتم کشیدم و خواستم همان جا بین راه روی زمین بنشینم که یک دفعه میان آن شلوغی حس کردم یک نفر مچ دستم را محکم گرفت و دنبال سر خودش کشاند.
چادرم را از روی صورتم کنار زدم، دیدم محمدآقا یک قدم جلوتر از من است و مرا با خودش به سمت جایی شبیه یک خاکریز میبرد. به صورتش نگاه کردم. انگار که باران روی کویر میبارید، دانههای اشک میان گردوخاک، دوده و خاکستر نشسته روی صورتش رگه هایی را باز کرده بودند. با هم توی سینه خاکریزی که لودرها داشتند درست میکردند نشستیم.
هنوز بیست و چهار ساعت از موقعی که کت و شلوارش را جلوی آینه مرتب میکرد و برایش اسپند دود کردم نگذشته بود. از سر تا پایش شده بود خاک و دود.
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🌐خرید اینترنتی:
http://yon.ir/M
📞مرکز پخش:
02537840844
📲پیامکی
3000141441
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🆔 @man_va_ketab