eitaa logo
من و کتاب
2.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
715 ویدیو
43 فایل
شبکه بزرگ توزیع کتاب خوب ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ manvaketab.ir ما اینجاییم قم خ معلم مجتمع ناشران واحد 36 سوالاتتون رو با عشق پاسخ میدیم: @Shahidkazemi313 ثبت سفارش و پشتبانی: @manvaketab_admin پاسخگویی از ۸ صبح تا ۸شب
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
#فروش_ویژه مجموعه آثار #حمید_داوود_آبادی بمناسبت: 🔶آیین #نکوداشت هنرمند انقلابی حاج حمید داوود آبادی lish.ir/16pE مرکز پخش: 02537840844 خرید آسان: lish.ir/16pC #نشر_شهید_کاظمی #حمید_داوود_آبادی
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
#فروش_ویژه #روز_دانشجو . #نفوذ #توقف_ممنوع #ما_مفتخریم_به_این_دشمنی #راه_و_رسم_دانشجویی #نفوذ_در_موساد #اشک_دشمن #خاطرات_شیطان #اسرار_شیطان #کارنامه_شیطان #نشر_شهید_کاظمی 02537840846 www.manvaketab.ir
📖 «تنها در محراب» ✅ برگ‌هایی از زندگی شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس بروید آدم انتخاب کنید! یک روز وقتی که پدرم از #مجلس بازگشت، عده‌ای از مردم به خانه آمدند و با سر و صدای زیاد گفتند: آقا! این چه لایحه‌ای بود که امروز تصویب شد؟! خلاف مصلحت است. آقا فرمود: اگر بیست رأس اسب و الاغ و یک نفر آدم را در مجلسی جمع کنند و از آنها بپرسند که ناهار چه می‌خورید، جواب چه ‌دهند؟ همه گفتند: جو. آقا فرمود: آن یک نفر هم مجبور است سکوت کند. این وکلایی را که شما انتخاب کرده‌اید، شعورشان همین است. بروید #آدم_انتخاب_کنید! #تنها_در_محراب، صفحه 36 ⁉️ ببینید که انقلاب اسلامی چه کسانی را به جای طاغوت، بر مستند خدمت به پابرهنگان و مستضعفین نشاند... ⚠️ و ... مسئولین امروز جمهوری اسلامی چه نسبتی با آرمان‌های انقلاب دارند ... 🗳 #انتخابات #انتخاب_اصلح #پابرهنه | #تنها_در_محراب | #شهید_مدرس | #خاکریز | #موسسه_فرهنگی_خاکریز مرکز پخش: 02537840844 خرید آسان: http://yon.ir/Ue4WC
پویش کتاب‌خوانی#کتاب_قهرمان با محوریت کتاب #سرباز_کوچک_امام آغاز شد با بیش از 600 میلیون ریال جوایز نقدی و غیر نقدی زمان:یکم آذر تا پایان اسفند97 مرکز پخش: 02537840844 خرید آسان: manvaketab.ir
هدایت شده از پویش دلتکانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امسال با شهید پاییزی مدافع حرم به استقبال یلدا میرویم طرح توزیع بسته های فرهنگی شهید سیاهکالی نیت کنید و شما هم سهیم باشید توضیحات بیشتر و لینک خرید👇 http://yadat-bashad.ir/tarh لطفا این پست را بین مخاطبان خود منتشر کنید
نویسنده کتاب «شهید حججی» این‌ بار کتاب «شهید حدادیان» را می‌نویسد. . روایت زندگی خادم الحسین ع شهید به قلم . خبرهای خوبی در راه است...
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
نویسنده کتاب «شهید حججی» این‌ بار کتاب «شهید حدادیان» را می‌نویسد محمدعلی جعفری نویسنده چندین کتاب از جمله «سربلند» که به زندگی شهید حججی می‌پردازد، این بار کتاب «شهید حدادیان» را می نویسد. این نویسنده در گفتگو با خبرنگار تسنیم گفت: جرقه اولیه این کار از پیام یک مخاطب شروع شد که برایم نوشت: «غرض از مزاحمت؛ یادم می آید زمانی که قرار بود کتاب محسن حججی را بنویسید در شمسه نوشته بودید محمدحسین محمدخانی گرفتارتان کرده بود و از محسن حججی خواسته بودید،کاری به کارتان نداشته باشد،بگذارد روایت کنید و بگذرید... با «عمار حلب» و «قصه دلبری» ما را هم گرفتار کردید... یک جوری گرفتار کردید که تمام زندگی مان بهم ریخت! و چه بهم ریختن شیرینی... خدا میداند با خواندن سربلند چه بر سرمان می آید... حالا که «سربلند» به چاپ رسیده است، میخواهم پیشنهاد دهم گرفتار یک محمدحسین دیگر شوید... یک محمد حسین از جنس دهه هفتادی ها! بدجوری آدم را گرفتار میکند، آنقدر که روضه مجسم شب هشتم میشود برای تمام ماه ها.‌‌.. این محمدحسین با دیگران یک‌فرق اساسی دارد! اگر محمدحسین محمدخانی ما و حاج عمار سوری هاو عراقی ها در قلب حلب به حسین پیوست، محمدحسین حدادیان شب شهادت حضرت مادر،در قلب تهران به دست کسانی اربا اربا شد که ذکر علی علی بر لب داشتند و کینه علی در قلب شان می‌جوشید... محمد حسین را دراویش اسیر کردند، به مسلخ کشاندند، شهید کردند و بعد هلهله سردادند..‌. محمدحسین حدادیان بدجوری آدم را گرفتار می‌کند... حیف است قلمی که اینگونه این همه را اسیر حاج‌عمار کرده، محمد حسین حدادیان را روایت نکند...» و تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم و این توفیقی بود که خود شهید نصیبم کرد. جعفری گفت: در میانه نگارش کتاب هستم و در این کتاب قصه شهادت محمد حسین چهره واقعی دراویش را به خوبی نشان می‌دهد. شهید امنیت محمدحسین حدادیان بسیجی جوانی بود که روز 30 بهمن سال گذشته در شب شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) به دست اغتشاشگران در خیابان پاسداران تهران به شهادت رسید. https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/09/13/1890701/%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AD%D8%AC%D8%AC%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AD%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D8%AF
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
#رفیق_شهیدم . 5روز تا تولدت ای آسمانی . #فروش_ویژه کتاب #رفیق_مثل_رسول . از ولادت تا شهادت شهید مدافع حرم #رسول_خلیلی . 30 درصد تخفیف از سالگرد #شهادت تا سالگرد #ولادت #27آبان الی #20آذر . #خرید_اینترنتی: manvaketab.ir 02537840844
🔹️نام کتاب: #نفوذ_در_موساد (( #مجموعه_رمان_خانه_عنکبوت_۱ )) ((#داستان_هایی_واقعی_از_رخنه_اطلاعاتی_در_رژیم_صهیونیستی )) 🔹️نویسنده: #صالح_مرسی 🔹️بازنویسی: #عبدالمهدی_آگاه_منش 🔹️ناشر: #انتشارات_شهید_کاظمی
من و کتاب
🔹️نام کتاب: #نفوذ_در_موساد (( #مجموعه_رمان_خانه_عنکبوت_۱ )) ((#داستان_هایی_واقعی_از_رخنه_اطلاعاتی_د
🔹️نام کتاب: (( ۱ )) (( )) 🔹️نویسنده: 🔹️بازنویسی: 🔹️ناشر: lish.ir/Joj ✂️برشی از کتاب: . به درجه ای از می رسید که زبانش باز می شد و در همین زمان، جوان به نهایت خود می‌رسید؛ زیرا این ، سرّی‌ترین را برملا می‌کرد. رأفت در یکی از نامه‌های سرّی خود نوشت: «... بعد از چند جام که بالا کشید، نمی‌توانستم تشخیص بدهم که این مرد تنومند، زنده است یا مرده. تنها نشانه زنده بودن او، نفس کشیدن‌اش بود... نمی‌توانستم بدانم که او خواب است یا بیدار، از روی اراده سخن می‌گوید یا این‌که کلمات، بی‌اراده از دهان او خارج می شوند... کافی‌ست یک سؤال از او بپرسم تا او به طور کامل صحبت کند؛ گویی ضبط صوتی است که دکمه آن را فشار داده باشی...». 02537840846 خرید اینترنتی؛ سایت "من و کتاب": lish.ir/Jod
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
بمناسبت سالگرد شهادت . 🔹️نام کتاب: (نیم نگاهی به زندگی و اوج بندگی ) 🔹️به کوشش: 🔹️ناشر: air.ir/jN6 ✂️برشی از کتاب: . غریبانه او را به سردخانه بردند و با پاسبانی که سر کوچه کشته شده بود، در یکجا روی هم گذاشتند. نیروهای ساواک به محض شنیدن خبر به بیمارستان آمدند، گروه ویژه‌ای هم از تهران آمده بود تا بر درستی عملیات نظارت کند. تصمیم گرفته بودند که جسد شهید را با هلی‌کوپتر به تهران بفرستند. کم کم خبر به بیرون درز کرد و دوستان و بقیه مردم از شهادت او باخبر شدند. در شهر غلغله‌ای به پا شد، هیچ‌کس باور نمی‌کرد که خبر راست باشد. گزارش قتل عمد به دادسرای بوشهر رسید. بازپرس دادسرا آقای نصیری بود که آدم شجاع و باتجربه و متعهدی بود. همیشه در کارش جدی و پیگیر بود و تهدید ساواک هم برایش مهم نبود. تصمیم گرفت برای تحقیق در مورد پرونده قتل آقای عاشوری به بیمارستان برود ... مرکز پخش: 02537840844 خرید آسان: lish.ir/16l5
من و کتاب
شهید علم الهدی، نمونه‌ای از حضور دانشجوها در جبهه یک نمونه‌ی دیگر [از حضور دانشجوها در جبهه] دانشجوهائی هستند که در ماجرای هویزه حضور پیدا کردند که آن دانشجوها را هم بنده، تصادفا در همان روزی که این‌ها داشتند می‌رفتند- روز ۱۴ دی- به طرف منطقه‌ی نبرد و درگیری، دیدم؛ شهید علم الهدی و شهید قدوسی و دیگران. این مربوط به سالهای ۶۰ و ۶۱ است که البته ادامه پیدا کرد تا آخر جنگ. یعنی واقعا یکی از بخشهای تامین‌کننده‌ی نیروهای فعال ما در طول دوران هشت سال دفاع مقدس، دانشگاه‌ها بودند.  مقام معظم رهبری ۱۳۸۷/۰۹/۲۴
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
#غذا_نذری #سبک_زندگی #شهید_مدافع_حرم #حمید_سیاهکالی_مردادی . 🔻#کتابی که #رهبر انقلاب از ماجرای جشن عروسی و اعزام یک رزمنده به جبهه های دفاع از حریم اهل بیت(ع) در جمع خبرگان به آن اشاره کردند. . #یادت_باشد، روایتی از زندگی شهید مدافع حرم #حمید_سیاهکالی . عاشقانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم #نشرشهیدکاظمی 02537840846 خرید اینترنتی: lish.ir/XBp
دانشجویان جدیدالورود «راه و رسم دانشجویی» را بخوانند . هرساله با شروع سال تحصیلی جدید متولیان فرهنگی دانشگاه‌ها و تشکل‌های فرهنگی دانشجویی درصدد تهیه هدایایی برای دانشجویان جدیدالورود هستند که غالباً هزینه‌های گزاف نیز در این زمینه متحمل می‌شوند و در نهایت نتیجه مناسبی نیز حاصل نمی‌شود اما کتابی این روزها در بازار به فروش می‌رسد که راه و رسم دانشجویی را به آنان می‌آموزد. محمدرضا نجفی/ زهرا صادقی‌نیا lish.ir/YRN مرکز پخش: 02537840844 خرید اینترنتی: lish.ir/YRM . http://tehran.farsnews.com/news/13970917000975
رهنمودهای رهبر انقلاب درباره معلمان و آموزش و پرورش منتشر شد . کتاب «معلم باید در خط مقدم باشد» رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره معلمان و آموزش و پرورش توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد. . مرکز پخش: 02537840844 خرید آسان: http://yon.ir/KbMGC
#تازه_نشر #استاد_شهریار استاد شهریار در نگاه#حضرت_آیت_الله_خامنه_ای به انضمام برخی اشعار و دست نوشته ها چاپ اول|96 صفحه|4000 تومان #موسسه_جهادی #صهبا مرکز پخش: 02537840846 خرید آسان manvaketab.ir
#اقبال_لاهوری_متفکرومصلح_انقلابی متن سخنرانی#حضرت_آیت_الله_خامنه_ای در افتتاحیه کنگره بین المللی بزرگداشت #علامه_اقبال_لاهوری در اسفند 1364 چاپ اول|96 صفحه|2500 تومان #موسسه_جهادی #صهبا خرید آسان Manvaketab.ir
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
روایتی از حاشیه‌های دیدار با خانه‌ات شهیدآباد است! نویسنده‌ی کتاب . ...سکوت، مثل نور آفتاب دل‌انگیز پاییزی، همه‌جای حسینیه پهن شد. جمعیت، همراه آقا نشستند و قاری قرآن شروع کرد به تلاوت؛ از شهدا می‌خواند برای دل پدر و مادرها. آقا هم زیر لب آیات را زمزمه می‌کرد و با نگاهش به همه خوشامد می‌گفت؛ حتی به همان پسرهایی که روبه‌روی جایگاه، از دور دست تکان می‌دادند؛ آقا حواسش به همه بود... http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=41140
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
سین ششم ساعت ۱۰:۳۰ آقا صحبتشان را شروع کردند؛ نه یک دقیقه زودتر نه یک دقیقه دیرتر! اول خوشامد گفتند، بعد هم شروع کردند به صحبت از قدر و منزلت شهدا. حسینیه، جغرافیای خاصی را تجربه می‌کرد؛ هم بوی شلمچه می‌آمد، هم بوی سوریه و سامرا، هم بوی مرز و شهدای مظلومش، هم عطر دل‌انگیز حریم حرم؛ از همه‌جا شهدا همراه خانواده‌هایشان آمده بودند! میانه‌ی صحبت، آقا از ۴۰ سال ایستادگی امت و خانواده‌های شهدا که گفتند، نگاهم گره خورد به نگاه حضرت امام؛ که آنجا بود با همان عکس؛ با همان نگاه ساده؛ امامی که جمله‌ی نصب‌شده از او در بالادست مهمان‌ها، دل را آرام، قلب را مطمئن، روح را شاد و ضمیر را امیدوار می‌کرد: «ای شهیدان، در جوار حق تعالی آسوده‌خاطر باشید که ملت شما پیروزی شما را از دست نخواهد داد.» «ره‌بر» در ادامه از یمن گفتند؛ از اشتباه دولت عربستان و نقشه‌های شوم شیطان بزرگ برای ایران و منطقه. تا آقا گفتند ان‌شاءالله به کوری چشم دشمنان، بیست‌ودوم بهمن‌ماه، جشن ۴۰ سالگی انقلاب با حضور مردم، پُرشورتر از همیشه برگزار خواهد شد، جمعیت یک‌صدا تکبیر گفتند. بعد هم آقا فرمودند: پیام شهدای شما پیام بشارت است. شهدا مایه‌ی افتخارند. فرزندان شما ستون‌های این کشورند. اگر این شهدا نبودند، اگر این صبرها نبود، ما چنین وضعیتی نداشتیم. سین هفتم سلام آخر؛ صحبت‌ها که تمام شد نه‌تنها آن سربازی که با لباس سربازی آمده بود، که همه شعارشان این شده بود: «ما همه سرباز توایم خامنه‌ای ...» جلوی جایگاه که خلوت‌تر شد، از نگاه همان پسر که لباس پدرش را پوشیده بود، خواندم که راه ادامه دارد. چند دقیقه‌ی بعد، دیگر کسی در حسینیه نبود به جز شهدا که خانه‌زاد این خانه‌اند؛ خانه‌شان همین‌جاست. شاید برای همین است که همه‌ی پدرها و مادرهایی که از شهرهای دور آمده بودند، این‌همه خوشحال و با انرژی از حسینیه بیرون می‌رفتند؛ دیدار پسر و پدر، پسر و مادر تماشایی بود! http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=41140
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
روایتی از حاشیه‌های دیدار با خانه‌ات شهیدآباد است! نویسنده‌ی کتاب سین اول ساعت هنوز چند دقیقه‌ای به ۹ مانده است؛ مهمان‌ها پیش از ورود به حسینیه پذیرایی می‌شوند؛ خیلی ساده: یک شیرینی گل‌محمدی و یک لیوان شیرکاکائو. اصراری هم نیست که حتماً هر نفر یک شیرینی بخورد! برای همین، آن‌هایی که از راه دور آمده‌اند، چندنفر چندنفر نشسته‌اند و دارند به اسم صبحانه از خودشان حسابی پذیرایی می‌کنند! کمی جلوتر، خادم‌های حسینیه (اصرار دارم بگویم خادم، چون اینجا حسینیه است و هرکس خدمت می‌کند خادم) با ادب مهمان‌ها را راهنمایی می‌کنند. روبه‌روی جایگاه، طبق معمول شلوغ‌تر است. بین رفت‌وآمدها و تلاش مهمان‌ها برای پیدا کردن بهترین جا، اولین چیزی که خیلی به چشم می‌آید «سادگی حسینیه» است. من فکر می‌کردم اینجا فقط زمینش ساده است (داستان همان زیلوهای معروف آبی رنگ که همیشه همه‌جا با آقا هستند)، ولی اینجا آسمانش هم همین شکلی است؛ خبری از لوسترهای آن‌چنانی و گچ‌بری‌های خاص نیست. لامپ‌های مهتابی قدیمی با ترتیبی از نظم و بی‌نظمیِ کنار هم، آسمان اینجا را روشن کرده‌اند. آری، اینجا «حسینیه‌ی امام خمینی» است؛ به همین سادگی، که گاهی اوقات ساده بودن قشنگ است! سین دوم ستون به ستون، جمعیت، آهسته‌آهسته صحن حسینیه را پُر می‌کند. پدران و مادران شهدا روی صندلی‌های دُورتادُور حسینیه، درست زیر پرچم‌های متبرک به نام ائمه نشسته‌اند. کنار من پدربزرگی همراه با نوه‌ی کوچکش ایستاده است. حدس زدم آن پدر باید پدر شهید باشد و آن پسر باید پسر شهید باشد. نوه اصرار داشت که جلوتر برود؛ همین‌طور هم شد و دست در دست پدربزرگ، از بین جمعیت، چند ستون جلوتر رفت؛ ولی آن‌قدر ازدحام بود که مجبور شدند چند قدمی برگردند و کمی جلوتر از ما بنشینند. بین همهمه‌ی جمعیت، هرکس با لهجه و البته شیوه‌ی خاص خودش، صلوات چاق می‌کند. با هر صلوات، جمعیت نیم‌خیز می‌شود ولی فعلاً خبری نیست. پسری که لباس رزم پدر شهیدش را پوشیده، هم‌ردیف محافظ‌ها، همسایه‌ی جایگاه اصلی ایستاده است و سعی می‌کند بی‌حرکت، چشم در چشم ما، ادای محافظ‌ها را دربیاورد! سین سوم سؤال پشت سؤال؛ پُرتکرارترین سؤال این لحظه‌ها پرسش از ساعت است. وسط جمعیت هر چند دقیقه یک نفر بلند می‌شود و پاهایش را ماساژ می‌دهد. کاش یک نفر بود که می‌رفت پشت تریبون و شروع می‌کرد به نرمش دادن؛ مثل حیاط صحن باصفای دوکوهه، کنار حسینیه‌ی حاج همت، و اسم شهدا را می‌خواند: یک دو سه، و همه با هم می‌گفتند شهید! بچه‌ها جلوتر از همه، حوصله‌شان سر رفته است و مدام بین پدرها و مادرها، بین پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها دست به دست می‌شوند. همهمه‌ها خیلی بیشتر شده است. صندلی و میز معروف آقا را که می‌آورند، انگار همه‌چیز جدی می‌شود و این می‌شود همه‌ی دکور؛ به همین سادگی! سین چهارم ساعت ۱۰ پرده کنار رفت؛ نه یک دقیقه زودتر نه یک دقیقه دیرتر! آرامِ دل خانواده‌های شهدا قدم به حسینیه گذاشت، همان‌جا بود که همه‌چیز به هم خورد؛ حتی آن پسری هم که می‌خواست ادای محافظ‌ها را دربیاورد، بی‌خیال شده بود و حالا رفته بود بالای نرده‌ها. جمله‌ی سردر جایگاه به‌صورت عملی تفسیر شد: «فَضّلَ اللهُ المُجاهدین عَلَی القاعِدین اَجراً عظیماً» ما جلو رفتیم؛ یعنی خودمان که جلو نرفتیم، جمعیت ما را با خودش جلو برد. انگار ذات با امام بودن همین است که همه با هم رشد می‌کنند و جلو می‌روند! حتی همان پسر و پدربزرگ هم جلو آمدند. وقتی شنیدم پسر شهید به پدربزرگش گفت: «بابا اومد» یکهو دلم لرزید. آنجا بود که فهمیدم آقا چقدر دختر و پسر دارد و چقدر فرزندان شهدا دلشان برای پدرشان تنگ شده است! سین پنجم سکوت، مثل نور آفتاب دل‌انگیز پاییزی، همه‌جای حسینیه پهن شد. جمعیت، همراه آقا نشستند و قاری قرآن شروع کرد به تلاوت؛ از شهدا می‌خواند برای دل پدر و مادرها. آقا هم زیر لب آیات را زمزمه می‌کرد و با نگاهش به همه خوشامد می‌گفت؛ حتی به همان پسرهایی که روبه‌روی جایگاه، از دور دست تکان می‌دادند؛ آقا حواسش به همه بود. بین تلاوت قرآن حواسم رفت به دوربین عکاس‌ها؛ یک قانون نانوشته‌ی اینجا همین است که عکاس‌ها که دوربین را بالا می‌گیرند، عکس شهدا هم بالا می‌آید. انگار همه می‌خواهند بگویند تنها نیامده‌اند؛ شهیدشان هم همراهشان آمده. اصلاً این حسینیه با شهداست که قشنگ است. صدای آشنای مداحِ مدیحه‌ی «عشق یعنی یه پلاک» چشم‌ها را آسمانی کرد. ذکر «یا صاحب الزمان» حاج محمود کریمی که گُل کرد، صدای گریه‌ی مادران شهدا بلند شد. روضه به حضرت علی‌اکبر که رسید، پدران شهدا هم دیگر ساکت نماندند و آقا هم همراهشان شد؛ چقدر در این حسینیه ذکر «یا حسین» با شهدا می‌چسبد!
#یادت_باشد #مسابقه_کتابخوانی عاشقانه ترین کتاب شهدای مدافعان حرم شهید #حمید_سیاهکالی_مرادی چاپ #سی_ام|362 صفحه|20هزارتومان #نشرشهیدکاظمی 02537840846 خرید اینترنتی: lish.ir/XBp
🔹نام کتاب: #کار_فرهنگی_باید_جریان‌ساز_باشد (درآمدی بر جریان‌سازی فرهنگی) "راهبردها و روش‌های پایداری فعالیت‌های فرهنگی و تبلیغی" 🔹نویسنده: #محمدباقر_نادم 🔹ناشر: #انتشارات_شهید_کاظمی lish.ir/cuM . اصولا یکی از مهم ترین خصوصیت های قرآن کریم، حضور در همه ی اعصار و زمان هاست. کتابی که هیچ‌گاه نه کهنه شده است و نه اسیر زمان. مهم‌ترین شاخصه در جریان سازی که اساسا هدف اصلی جریان فرهنگی است، حضور در زمان‌های متفاوت و تداوم آن است. هر فعالیت فرهنگی برای بقاء و دوام باید خود را در همه‌ی زمان‌ها عرضه داشته و منحصر به فرصت خاصی نباشد. تناسب با مخاطب ، تنوع محتوا و روش و بلاغت، هنگامی تبدیل به جریانی فرهنگی می‌گردد که تداوم داشته باشد. #دوام_کار_فرهنگی بزرگ ترین عامل تضمین کننده‌ی تأثیر و ماندگاری پیام است. اگر قرار است هم چون رودخانه، همه ی آنچه در مسیر است را همراه کنیم، باید خروشان باشیم و بی‌امان . رودخانه ای که فصلی است ، آبرفت‌ها را در نیمه‌ی راه رها می‌کند. یعنی وقتی جریان دارد، مؤثر و وقتی از جریان می افتد، دیگر مرداب است نه رودخانه. . خرید اینترنتی "سایت من و کتاب" lish.ir/c95 مرکز پخش: 02537840844
#تازه_نشر #شب_بی_ستاره خاطرات شفاهی #سردار_علی_فضلی خاطره نگار: دکتر محمد مهدی بهداروند چاپ اول|176 صفحه|12000 تومان #انتشارات_شهید_کاظمی مرکز پخش: 02537840844 خرید آسان: http://yon.ir/l0EnK
#تازه_نشر #ایستگاه_آسمان خاطرات شفاهی#سردار_سید_یحیی_صفوی خاطره نگار: دکتر محمد مهدی بهداروند چاپ اول|383 صفحه|25000 تومان #انتشارات_شهید_کاظمی مرکز پخش: 02537840846 خرید آسان: http://yon.ir/zBloD