تقریبا به همه ی حرفام عمل میکنم... جز یکی که بهش مومن نیستم و حقیقتا اعتراف میکنم ضعف دارم..
درسته خیلی بهتر شدم...ولی بازم ضعف دارم..
قبلا خیلی بدتر بودم...درسته الان بهترم... ولی باید بازم روش کار کنم.
من خیلی نتیجه گرام.
در صورتی که خدا میگه فقط تلاش تلاش تلاش.
خدا ازم تلاش خواسته.
متاسفانه اینجا ضعف دارم.
هر وقت دنبال نتیجه بودم کلافه و کافر شدم.
نتیجه گرایی کفر میاره.
نتیجه گرایی منو از عشق بیرون میکنه.
نتیجه گرایی باعث میشه خدارو برای خودم بخوام نه بخاطر خودش.
نتیجه گرایی خشم و نا امیدی میاره....
من خیلی به این فکر میکنم که خدا دقیقا ازم چی میخواد....
ولی هر بار به این میرسم که میگه :
تلاش بکن و به نتیجه فکر نکن.
تلاش کردن رو اوکی هستم...ولی اینکه به نتیجه فکر نکنم...خیلی برام سخته.
چون آدمیزاد دوست داره تموم تلاشاش زود یا دیر بالاخره به ثمر بشینه.
ولی خب...
حرف خدا چیز دیگریست.
من اگه تلاش کنم و وسط تلاش کردن یهو از دستم در بره و قتل انجام بدم.بازم خدا منو میبخشه.
چون در حین تلاش بودم.
کلا این موضوع حفرمه و باید بیشتر اینو تکرار کنم که رضا تلاش گرا باش نه نتیجه گرا ...
ولی بازم خدارو شکر نسبت به گذشته خودم و نسبت به خیلی از اعضای سایت و کانال تو این مورد بهترم .
ولی ...
راضی نیستم...
چون میتونم تسلیمتر باشم.
دیشب که داشتم با خدا صحبت میکردم بهش گفتم خدایا من دیگه واقعاً حرفی ندارم به بچههای سایت و کانال بزنم...
این چیزایی هم که بین من و تو هستش خیلی خصوصیه و اگرم حرفی ازش بزنم کسی باور نمیکنه...
چون اینجور وقتا تا حرفی میزنم سریع واسم آیه قرآن و حدیث و این چیزا میارن و گند میزنن به رابطه خودم با تو.
چون نمیگیرن منظورم رو.
ولی خدا با الهام بهم گفت :
رضا این حرفای خصوصی رو بزن و اینو بدون که قرآن و احادیث و پیامبرا و اماما اومده بودن که عموم مردم رو هدایت کنن...
وگرنه کسی که با من رفیق بشه هدایت خصوصی من شامل حالش میشه و خود اصلیمو بهش نشون میدم.
رضا....
تو حرفاتو بزن ....ولی فقط اونی که من روزیش کنم حرفاتو میفهمه.
و اگه من روزی نکنم... تو اگه خودتو بکشی...طرف بازم نمیفهمه چی میگی....