رمان: مال خود من باش))):
Part:²²¹
💙✨🦋✨💙✨🦋✨💙✨🦋✨💙
💛✨💛✨💛✨💛✨💛✨💛✨💛
_اشکالی نداره... داشتم میگفتم بنظر تو از کی میخواد انتقام بگیره؟
آهی کشیدم: نمیدونم... فقط میدونم تو بد هچلی افتادم
مکثی کرد: باید به پلیس خبر بدیم
ترسیده گفتم: ای وای... آریا اینکارو نکن من میترسم جون تو و خانوادم به خطر میوفته و من اینو نمیخوام
مهربون گفت: نترس هیچ غلطی نمیتونه بکنه یعنی من نمیزارم
+اما....
_تو به حرفام اعتماد نداری؟
آهسته گفتم: دارم
_پس دیگه نگران نباش باشه؟
لحن مطمئن و قاطعش دلمو قرص کرد... تبسمی کردم: باشه
_خوبه...
مکثی کرد...
_فقط یه مشکلی که هست اینکه مدرکی بر علیهش نداریم... اووم باید یه نقشه حساب شده بکشیم
چند لحظه ای که سکوت کرده بود و فکر میکرد من از پشت پنجره به قرص ماه و ستاره های خوشگلی که بهم چشمک میزدن خیره شده بودم... بالاخره سکوت شکستو خوشحال گفت:
_فهمیدم
ذوق زده گفتم: خب؟
💚✨🌱✨💚✨🌱✨💚✨🌱✨💚
🧡✨🧡✨🧡✨🧡✨🧡✨🧡✨🧡
رمان: مال خود من باش))):
Part:²²²
💙✨🦋✨💙✨🦋✨💙✨🦋✨💙
💛✨💛✨💛✨💛✨💛✨💛✨💛
_حالا بعدا میگمت
با من من ادامه داد: سحر.. من.. عصری که اومدم.. میخواستم یه چیزیو.. بگم اما نشد... بخاطر همین میخوام.. الان بیام.. اونجا.. حرفامو بزنم.. البته میدونم دیر وقته ها اما خب.. نمیتونم صبر کنم.. میخوام از یه چیری.. مطمئن شم
لبمو گاز گرفتم: آخه.. بابام اینا..
نذاشت ادامه بدم...
_لطفا.. مطمئن باش خیلی وقتتو نمیگیرم
......+
_میدونم چیزی که ازت میخوام نابجاست.. اما اگه اجازه بدی، ممنونت میشم..
+خب اگه بیایو آدم ساسان ببینت چی؟
_از در پشتی میام.. گمون نکنم بدونن خونتون یه در دیگم داره
دل نگرون اما به ناچار قبول کردم.. از استرس یه نگاهم به در اتاق بود و یه نگاهم به خودم تو آینه تا روسریمو ثاف و صوفش کنم، زیر لب غر غر کردم: همیشه خدا قدرت نه گفتن به هیچکسُ نداشتی.. خب چی میشد یه کلمه بهش میگفتی "نه" آقا آریا امشب نمیشه آسمون به زمین نمیومد که.. اونم روز دیگه حرفشو میزد، اینقدرم استرس نمیکشیدی
یکی زدم تو سرمو ناله کردم: وااای اگه بابا بفهمه درجا کشته منو(به سقف نگاه کردم) خدایا قول میدم اگه امشب به خیرو خوشی بگذره من خر پنجشنبه مشکل گشا کنم
چادرم انداختم رو ساعدمو چراغو خاموش کردم.. با پنجه های پام آروم آروم رفتم کلیدو از جاکلیدی برداشتم، بعد درو باز کردمو پریدم بیرون.. فقط دعا دعا میکردم بابا مثل بعضی شب ها بیخوابی به سرش نزنه و نیاد تو حیاط.. شدیدا به غلط کردن افتادی بودم.. بعد از...
💚✨🌱✨💚✨🌱✨💚✨🌱✨💚
🧡✨🧡✨🧡✨🧡✨🧡✨🧡✨🧡
بفرمایید پارت موقعه خوندن پارت ها به شماره هاش توجه کنید..
معذرت میخوام دیر شد امیدوارم راضی باشید دیگه انرژی هم نمیگم بدین چون هرکس دوست داشته باشه قطعا انرژی میده..🙂🖤
دوزتان
خوبی بدی دیدین حلال کنید شاید فردایی نباشد و اگر بودیم خدمتتون میرسیم
برام دعا کنید ممنون از همتون ...
اگر هم امشب چیزی گفتم که ناراحت شدین شاید حواسم نبوده ولی شما بزارین به پای اینکه یکم اعصابم بهم ریخته بود
شبتون مهدوی..💚
دعای ظهور یادتون نره🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختࢪهاهمشهیدمیشوند:))💔!
#شهیده_زینب_کمایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیباتریندلتنگے ...
-دلتنگبودنبراےتوسـت♥️
#استوری_کربلا
محبّتتوگلیاست،
مِحنـتوبـلا،خارِآن🌵
آنکدامدلاست ؟
کهنیستگرفتـارِآن ..🌸
#کربلا