🌺 مرکز نیکوکاری حضرت زینب (س)🌺
✅ درگاه پرداخت آنلاین 👇
https://payping.ir/@hazratezeynab3024
✅ شماره کارت
6037997950280736
✅ گزارش فعالیتها 👇
https://eitaa.com/Markaz_Nikookari_Hazrat_Zeynab
☎️ ارتباط با ادمین۰۹۹۰۰۱۳۴۱۰۴
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام و عرض ادب
با حمایت و کمک های شما خیرین محترم جشن برای کودکان ایتام و نیازمندان و همچنین واریز مبالغ ۳۰۰ هزار تومانی و ۵۰۰ هزار تومانی برای ۱۵۰ خانواده محترم ایتام و نیازمندان در شب یلدا واریز گردید.
سپاسگزاریم از همراهی شما خیرین محترم
#گزارش
🌺 مرکز نیکوکاری حضرت زینب (س)🌺
✅ درگاه پرداخت آنلاین 👇
https://payping.ir/@hazratezeynab3024
✅ شماره کارت
6037997950280736
✅ گزارش فعالیتها 👇
https://eitaa.com/Markaz_Nikookari_Hazrat_Zeynab
☎️ ارتباط با ادمین۰۹۹۰۰۱۳۴۱۰۴
سلام خیرین محترم با افزودن دوستان، همکاران و اقوام به گروه ما را در جهت افزایش خدمت رسانی به نیازمندان یاری نمایید.
سپاسگزاریم از همراهی شما عزیزان.
🌺 مرکز نیکوکاری حضرت زینب (س)🌺
✅ درگاه پرداخت آنلاین 👇
https://payping.ir/@hazratezeynab3024
✅ شماره کارت
6037997950280736
✅ گزارش فعالیتها 👇
https://eitaa.com/Markaz_Nikookari_Hazrat_Zeynab
☎️ ارتباط با ادمین۰۹۹۰۰۱۳۴۱۰۴
#قربانی
🌺 مرکز نیکوکاری حضرت زینب (س)🌺
✅ درگاه پرداخت آنلاین 👇
https://payping.ir/@hazratezeynab3024
✅ شماره کارت
6037997950280736
✅ گزارش فعالیتها 👇
https://eitaa.com/Markaz_Nikookari_Hazrat_Zeynab
☎️ ارتباط با ادمین۰۹۹۰۰۱۳۴۱۰۴
سلام و عرض ادب با کمک و همراهی شما خیرین عزیز دو رأس گوسفند در روز اول ماه جمادی الثانی ذبح و در بین خانواده های محترم ایتام و نیازمندان توزیع گردید.
ان شاءالله خداوند متعال از همهی عزیزان قبول بفرماید.
#گزارش
🌺 مرکز نیکوکاری حضرت زینب (س)🌺
✅ درگاه پرداخت آنلاین 👇
https://payping.ir/@hazratezeynab3024
✅ شماره کارت
6037997950280736
✅ گزارش فعالیتها 👇
https://eitaa.com/Markaz_Nikookari_Hazrat_Zeynab
☎️ ارتباط با ادمین۰۹۹۰۰۱۳۴۱۰۴
30.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برپایی موکب و پخش غذای نذری به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
سلام
در شب جمعه هفته اول دی ماه ۱۴۰۱ به نیابت از اموات خیرین محترم برای تهیه بخاری و لباس گرم برای خانواده محترم نیازمند و یتیم مبلغ ۲ میلیون تومان واریز گردید.
#گزارش
🌺 مرکز نیکوکاری حضرت زینب (س)🌺
✅ درگاه پرداخت آنلاین 👇
https://payping.ir/@hazratezeynab3024
✅ شماره کارت
6037997950280736
✅ گزارش فعالیتها 👇
https://eitaa.com/Markaz_Nikookari_Hazrat_Zeynab
☎️ ارتباط با ادمین۰۹۹۰۰۱۳۴۱۰۴
پدر، دلواپسِ آیندهی دخترش است
اما حتی یکبار هم اتفاق نیفتاده که با هم به کافی شاپ بروند، در خیابان قدم بزنند و با هم گپ بزنند
دختر، نگرانِ فشارِ کاریِ پدر است
اما حتی یکبار هم نشده که خواستههایش را به تعویق بیاندازد تا پدر برای مدتی احساسِ آرامش کند
مادر، با فکرِ خوشبختی فرزند خوابش نمیبرد
اما حتی یکبار هم نشده که با فرزند در موردِ خوشبختی اش صحبت کند و بپرسد: فرزندم چه چیزی تو را خوشحال میکند؟
فرزند، با فکرِ رنج و سختیِ مادر از خواب بیدار میشود
اما حتی یکبار هم نشده که دستش را بگیرد، با او به سینما برود، با او تخمه بشکند، فیلم ببینید و کمی به او آرامش بدهم
عدّه ای از ما آدمهای بلاتکلیفی هستیم
از یکطرف در خلوتِ خود، دلمان برای این و آن تنگ میشود
از طرف دیگر، وقتی به هم میرسیم، هیچ نمی گوییم!
انگار نیرویی نامرئی، دهانمان را بسته تا مبادا چیزی در موردِ دل تنگی مان بگوئیم!
تکلیفمان را با خودمان روشن نمیکنیم! یکدیگر را دوست میداریم اما آنقدر شهامت نداریم که دوستداشتن مان را ابراز کنیم…
🌺 مرکز نیکوکاری حضرت زینب (س)🌺
✅ گزارش فعالیتها 👇
@Markaz_Nikookari_Hazrat_Zeynab
☎️ ارتباط با ادمین۰۹۹۰۰۱۳۴۱۰۴
🌺گاهی خدا می خواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد
وقتی دستی را به یاری می گیری،
بدان که دست دیگرت در دست خداست…🌺
امیری حسین ونعم الامیر:
داستانک
سال ها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود، زندگی می کردند. یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک، با هم جرو بحث کردند. پس از چند هفته سکوت، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند.یک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد. وقتی در را باز کرد، مرد نجـاری را دید. نجـار گفت:«من چند روزی است که دنبال کار می گردم، فکرکردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید، آیا امکان دارد که کمکتان کنم؟» برادر بزرگ تر جواب داد: «بله، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم. به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک تر من است.
او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد. او حتماً این کار را بخاطر کینه ای که از من به دل دارد، انجام داده.» سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت:« در انبار مقداری الوار دارم، از تو می خواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم.» . نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار. برادر بزرگ تر به نجار گفت:« من برای خرید به شهر می روم، اگر وسیله ای نیاز داری برایت بخرم ؟ " نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود جواب داد: " نه چیزی لازم ندارم"
هنگام غروب وقتی کشاورز به مزرعه برگشت, چشمانش از تعجب گرد شد. حصاری در کار نبود. نجار به جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود.
کشاورز با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت : "مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی؟ " در همین لحظه برادر کوچک تر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادرش دستور ساختن ان را داده, از روی پل عبور کرد و برادر بزرگش را در اغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست.
وقتی برادر بزرگتر برگشت, نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است.
کشاورز نزد او رفت و بعد از تشکر از او خواست تا چند روزی میهمان او و برادرش باشد. نجار گفت : "دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید انها را بسازم"
تا بحال واسه چند نفر پل ساختیم؟!!!!
بین خودمون و چند نفر از عزیزانمون حصار کشیدیم.
سلام و عرض ادب
اهدای ۷۰ دست کاپشن به دانش آموزان نیازمند در تهران در هفته گذشته.
🌺 مرکز نیکوکاری حضرت زینب (س)🌺
✅ درگاه پرداخت آنلاین 👇
https://payping.ir/@hazratezeynab3024
✅ شماره کارت
6037997950280736
✅ گزارش فعالیتها 👇
https://eitaa.com/Markaz_Nikookari_Hazrat_Zeynab
☎️ ارتباط با ادمین۰۹۹۰۰۱۳۴۱۰۴