نکته تفسیری صفحه ۱۵:
مرگ اگر مرد است، گو نزد من آی:
یکی از ویژگی های افراد نادان، ادعاهای بزرگ و بدون حقیقت است. افراد کم خرد معمولاً برای بزرگ نشان دادن خود به دیگران، ادعاهای عجیبی می کنند، و هنگامی که از آنان خواسته می شود ادعای خود را اثبات کنند، از پاسخ طفره می روند و مشت خالیشان باز می شود. یهودیان از گذشته تا کنون، جزء این افراد به شمار می روند و انسان هایی پرمدّعا و بی خیر و برکت هستند. یکی از خیالات خام یهودیان این بود که فقط کسی وارد بهشت می شود که دین آنان را داشته باشد، و بهشت، سرزمین یهودیان است! قرآن برای رو کردن دستشان، پیشنهادی عبرت آموز به آنان می دهد و به آنان می گوید که اگر بهشت مخصوص شماست، از خدا بخواهید مرگ شما را برساند؛ زیرا مرگ، شما را از غم ها و رنج های دنیا نجات می دهد و بهشت ابدی را که غم و اندوهی در آن نیست، به شما هدیه می کند. امّا آن مردم خلافکار که از کارهای خود به خوبی خبر داشتند، هیچ گاه چنین آرزویی نمی کردند؛ زیرا می دانستند که با وضعی که دارند، مرگ برایشان دروازه ی ورود به جهنّم است. آنان چنان به زندگی دنیا وابسته بودند که دوست داشتند عمرشان هزار سال باشد؛ غافل از اینکه اگر هزار سال هم عمر کنند، باز هم باید در دادگاه عدل الهی حاضر شوند و کیفر اعمالشان را ببینند.
امّا بهراستی چرا بیشتر مردم از مرگ می ترسند؟ چرا وقتی سخنی در باره ی مرگ می شنوند، چهره هایشان درهم می رود و به هم می گویند: «دور از جان!» ؟ آیا مرگ چیز بدی است؟ مگر خدا ما را دوست ندارد که ما را می میراند؟ پاسخ این سؤال این است که دو گروه از مرگ می ترسند:
گروه یکم، کسانی که مرگ را پایان زندگی می دانند و عقیده ای به جهان پس از مرگ ندارند. اینان وقتی سخن از بهشت و دوزخ به میان می آید، به مسخره می گویند: چه کسی دیده که ما باور کنیم؟ طبیعی است که این افراد از مرگ متنفّر باشند و در بهترین لحظات زندگیشان نیز اگر به یاد آن بیفتند، کامشان تلخ شود. گروه دوم، کسانی هستند که به جهان پس از مرگ اعتقاد دارند؛ امِّا در زندگی مرتکب گناهان زیادی شده اند و به همین سبب از مرگ می ترسند؛ چون می دانند که مرگ، آغاز مجازات آنهاست. اینجاست که می فهمیم پیامبران خدا چه خدمت بزرگی به ما کرده اند. آنان نقاب وحشتناک مرگ را در ذهن های ما کنار زدند و به ما آموختند که مرگ، دریچه ای به زندگی بهتر است؛ مانند به دنیا آمدن انسان که خروج از جایی تنگ و تاریک، و ورود به دنیایی وسیع و نورانی است. همچنین آنان به ما یاد دادند که چگونه خوب زندگی کنیم تا خوب هم بمیریم. مرگ برای دوستان خدا، به هر شکلی که باشد، شیرین و لذّت بخش است. مرگ، پایان رنجها و دردها و رسیدن به مهربان ترین مهربانان است؛ او که از مادر به ما مهربانتر است و همه چیز را فراهم کرده تا ما به خوشبختی برسیم. برای همین است که امیر مؤمنان علی علیه السلام در باره ی خود فرمود:
«به خدا سوگند، پسـر ابوطالب، مرگ را بیشتر از علاقهی کودک به شیر مادرش دوست دارد.» [1]
در روز عاشورا، هر چه امام حسین علیه السلام به زمان کشته شدن نزدیکتر میشد، خوشحال تر می نمود. در آن احوال، امام به یاران خود فرمود: «مرگ فقط پلیست که شما را از ناراحتی ها و رنجها به باغهای وسیع بهشت و نعمتهای جاودان منتقل می کند. کدامیک از شما، به سبب جا بهجا شدن از زندان به قصر ناراحت می شوید؟!»[2] دوستان خدا، با زندگی خویش این شعر را برای مرگ سرودند:
«مرگ اگر مرد است، گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من ز او عمری ستانم جاودان
او ز من دلقی بگیرد رنگ رنگ».
[1] . نهج البلاغه، خطبة 5
[2] . معانی الاخبار، ص 288
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3503030331C272e9e9108
هدایت شده از «افق»امامزاده حلیمه خاتون سلام الله علیها
💐💐💐💐💐
💐💐💐
💐💐
💐
السلام علیک یا صاحب الزمان
💠 جمعههای انتظار
شاید این جمعه بیاید شاید...
⏱ وعده عاشقان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هر جمعه ساعت هفت و نیم صبح
🕌 آستان مقدس امامزاده حلیمه خاتون شهر کرکوند
🔰 ستاد برگزاری مراسم دعای ندبه شهر کرکوند
🍀🍀🍀🍀🍀
AUD-20210117-WA0009.mp3
655.3K
🔴 🔴🔴
🔴🔴
🔴
قرائت و تلاوت قرآن کریم و مصحف شریف
👈 به نیت سلامتےوظهور امام زمان(عج)هدیه به پیامبران و ۱۴معصوم و حضرت معصومه علیهمالسلام، امام راحل، شهدا، هدیه به روح همه اموات پدران و مادران ازدست رفته آمرزش گناهان و شفاے بیماران و اداء دین ذوالحقوق و سلامتی و عاقبت به خیری خود و فرزندانتان
🕌 واحد امور قرآنی مرکز افق امامزاده حلیمه خاتون شهر کرکوند
🆔https://eitaa.com/joinchat/3503030331C272e9e9108
🔴
🔴🔴
🔴🔴🔴
نکته تفسیری صفحه ۱۶:
سلیمان و ساحران بابل:
حضرت سلیمان علیه السلام ، یکی از پیامبران بزرگ خداست که سالها در سرزمین شام، بر بنی اسرائیل فرمانروایی کرد. پادشاهی سلیمان ، پر از ماجراهای عجیب و خارق العاده است. هنگامی که پیامبر اسلام آیات قرآن را برای مردم می خواند و در لابه لای آنها از حضرت سلیمان یاد می کرد، یهودیان کافر به مسخره می گفتند: «نگاه کنید! محمّد، سلیمان را از پیامبران خدا می شمرد؛ در حالی که او ساحری بیش نبود!» ماجرا از این قرار بود که حضرت سلیمان در زمان فرمانروایی اش دستور داد تمام نوشته هایی را که در باره ی جادوگری وجود داشت، گردآوری کنند و برای جلوگیری از انحراف و سوء استفاده ی مردم، آنها را در جای مخصوصی نگه دارند. پس از وفات آن حضرت، گروهی شیطان صفت به آن نوشته ها دست یافتند و به مردم گفتند که سلیمان به کمک این جادوها بر شما حکومت می کرده و او یک جادوگر بزرگ بوده و مردم از او جادو می آموختند. به همین سبب، یهودیان به سلیمان تهمت زدند که او به علّت گناه جادوگری، کافر شده است. خداوند در برابر این اتهام دروغ یهودیان، از پیامبر خود دفاع کرد و فرمود: مردم در زمان سلیمان، سحر و جادو را از شیاطین یعنی جنهای خبیث می آموختند؛ نه از سلیمان، و او هرگز به کارهای کفرآمیزی مانند جادوگری دست نزد.
همچنین مردم از دو نفر دیگر نیز سحر می آموختند؛ هاروت و ماروت که دو فرشته بودند که به صورت انسان درآمده بودند و وظیفه داشتند در شهر بابل ـ که در حدود نجف و کربلای فعلی قرار داشت ـ به مردم سحر بیاموزند؛ البتّه نه برای سوء استفاده؛ بلکه برای اینکه مردم بتوانند جادوی دیگران و اثر آن را از خود دفع کنند. به همین سبب، به هر کس که سحری آموختند، میگفتند: شما بدین وسیله امتحان می شوید؛ پس مبادا با سوء استفاده از این سحرها، کافر شوید. بسیاری از مردم امّا توصیه ی آنان را نشنیده گرفتند و با سحرهایی که یاد گرفته بودند، دیگران را آزار می دادند. در قرآن بارها به سحر و جادو اشاره شده است.
البتّه جادو چند نوع است: یکم، استفاده از ترکیب های شیمیایی و خواص مواد است که افراد دیگر از آن بی خبرند. این کار در زمان ما نیز زیاد دیده می شود. دوّم، چشم بندی و شعبده بازی است که چیزی جز فریب طرف مقابل نیست. سوّم، تأثیر گذاشتن در قوّه ی خیال و روان افراد است؛ به گونه ای که آنها خیال کنند مطلبی حقیقت دارد؛ در حالی که در جهان خارج چنین چیزی وجود ندارد. قرآن در باره ی ساحران فرعون می گوید که آنان کاری کردند که مردم خیال کنند چوب ها و طنابهایشان حرکت می کند. [1]چهارم، کارهایی است که واقعاً در جهان خارج تأثیر دارد. مثلاً همین آیه می گوید که مردم چیزهایی یاد می گرفتند که با آنها میان زن وشوهرها جدایی می انداختند. به هر حال، یاد گرفتن سحر و جادو ـ به هر نوعی که باشد ـ و انجام دادن آن، حرام است، و جادوگر دشمن خداست. حضرت علی علیه السلام در این باره فرموده است:
«کسی که کم یا زیاد سحر بیاموزد، کافر شده و رابطه ی او با خدا به کلّی قطع شده است.» [2]
[1] . طه: 66
[2] . اقتباس از تفاسیر نمونه ، نور ، جلالین و الجوهرالثمین ذیل آیه مورد بحث
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3503030331C272e9e9108