┄•●❥
اگر انقلاب اسلامی و امام بزرگوار ما نبود و اگر اسلام پرچمدار انقلاب و تحوّل در این کشور نبود، هیچ امیدی وجود نداشت که سلطه جهنّمىِ تحقیرآمیز آمریکا و حکومت دیکتاتورىِ قسىّالقلب پهلوی از این مملکت برکنده شود.
«رهبر معظم انقلاب اسلامی»
۱۳۸۱/۰۳/۱۴
┄•●❥
#حضرت_آقا
هدایت شده از جهاد مدیا
🔴نماز شب اول ماه مبارک رمضان برای بخشش گناهان
🔵 پیامبر اکرم ﷺ فرمودند:
🟡 هرکس در شب اول ماه رمضان، چهار رکعت نماز بخواند (دو نمازِ دو رکعتی) در هر رکعت، یک بار سوره حمد و بیست و پنج مرتبه سوره توحید را قرائت کند، خداوند به او پاداش صدیقین و شهدا را عطا می کند و تمام گناهان او را می بخشد و او را در روز قیامت از جمله رستگاران قرار می دهد.
📚 وسائل الشیعه ج ۵ ص ۱۸۴
🟢 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم.
●قـرارگـاھدهـہهـشـتـادےهـا●
خدایا، در این سحرگاه مبارک ماه رمضان ، تو را می خوانم
مرا از لطف وکَرَمت بینصیب مساز و بهترین ها را روزی ام بفرما
از هرچه نزد توست، زیباترین ها و ارزشمندترین و محبوب ترین ها را می طلبم
نافذترین " مشیت " و شریف ترین آبرو و استوارترین شأن را از تو می خواهم.
درخشان ترین نورت و وسیع ترین رحمتت و بالاتریندرجه عزتت را به من عطا کن
خدایا، اگر من لایق رحمت تو نیستم، ولیتو سزاوار لطف و کَرَم بی پایانی💛🌱
#ماه_مبارک_رمضان
هدایت شده از کربلایی محمد امینی_ حسینیه مجازی
16.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پست_جدید
#پیشنهاد_دانلود_و_انتشار
#استوری
اللهم رب شهر الرمضان 🤲
ویژه ماه مبارک رمضان ...
#کربلایی_محمد_امینی
🆔️ @Mohammadamini315
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖آغاز پخش فصل چهارم برنامه «زندگی پس از زندگی»/ روایت های شگفتانگیز تجربه گران مرگ تقریبی از عالم غیب
🔹هر روز ساعت ١٧:٣٠ در ایام ماه مبارک رمضان
📌از شبکه چهار سیما
📌بازپخش: ساعت ١ بامداد و ١٢:٣٠
🖇زندگی پس از زندگی برنامهای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء، روایت افرادی است که در تجربه مرگ تقریبی، از کالبد جسم خارج شدند و عالم برزخ را درک کردند و بازگشتند.
عنوان بخش هفتم
"پشت پا به فوتبال و همه چیز"
در ایام نوجوانی ، یک روز توی حیاط خانه یک توپ پلاستیکی کاشت جلـوي مـن و و گفت : « وایسا ، می خوام دريـبـل بـزنـم . » گفتم : « بزن ببینیم ! » ایستادم و به راحتی دریبلـم زد . گفت : « دوباره » و دوباره ایستادم جلویش و دریبل خوردم . توپ را برداشت زد زیر بغلش و گفت : « ابن دريـبـل مـال زين الدین زیدان بود ! » بعـد گفت : « زیدان دوسـه تا حرکت دیگـر هـم دارد » و گفت بایستم تا نشانم بدهد . سه تا تکنیک عجیب وغریب زد کـه مـن واقعـا نتوانستم کاری بکنم و فقط ایستادم و نماشـا کـردم . آن موقع هـا فوتبـال عـشـقش بود . با بچه های پایگاه می رفت زمیـن چـمـن بیمارستان شهدا تمرین می کرد . معلوماتش درباره دنیای فوتبال خوب بود . همه اخبار فوتبالیست های داخلی و خارجی را دنبال می کرد . بارها شده بود که از درس و مدرسه بزند و یرود دیدن بازیکن هـا و مربی تیم هایی که به تبریز آمده بودند . خاطـرم - هست از منصور پورحیدری امضا گرفته بود و با بعضی بازیکن های محبوبش عکس یادگاری داشـت . یادم هست روزی که یکی از بازیکن های تیم محبوبش از ایران رفت ، گریه کرد . حتی پیراهن مشکی پوشید ! نامه اعتراضی و پراحساسی هـم بـرای آن بازیکن نوشته بود که بعداً پاره اش کرد . آن روزها آن قدر غـرق فوتبال بود که درسش به طور کامل بـه حاشیه رفته بود ؛ جوری که حتی در امتحانات خرداد لطمه جدی خـورد . محمودرضا اما وقتی رفت سپاه فوتبال به یک باره چنان از زندگی اش محو شـد که انگار قـبـل از آن هیچ علاقه ای به این ورزش نداشت . بعدازآن ، من یک بار ندیدم و نشنیدم که فوتبال تماشـا کـنـد یا اسمی از بازیکن یا تیمی بیاورد . از روزی که رفت سپاه ، همه جـوره دگرگون شـد . به جرئت می گویم که همه تعلقات و علایقش محوشد . سـپـاه بـرای محمودرضا نقطهٔ عطـف بـود . محمودرضای قبل از سپاه با محمودرضـای بعد از سپاه متفاوت است . خیلی چیزهای حتی مبـاح را هـم به راحتی بوسید و گذاشت کنار.
پایان
عنوان بخش هشتم
"از ساچمه تا ترکش"
سال آخر دبیرستان بود . یک روز کلاس کنکور را پیچانده و با بچه های پایگاه رفتـه بـود اردو . عصری که برگشت ، انگشت شستش باندپیچی شده بود . اول می خواست پنهان کند و نگوید چه بلایی سرانگشتش آورده ، اما بعـداً معلوم شـد کـه تـوی اردو چیزی را هـدف تیراندازی گذاشته اند تا با تفنگ بادی بزنند . یکی از بچه ها گفتـه هـدف را جابه جا کنید . محمودرضـا هـم هـدف را گرفته روی دستش و گفته بزنید ! ساچمه را زده بودند روی ناخن شستش ! در عکس رادیوگرافی ، ساچمه کـنـار بـنـد اول انگشت پیـدا بـود . محمودرضـا آن روز عمـل شـد . ساچمه را از انگشتش درآوردند و به خیر گذشت ، اما مـا تحمل همـان انـدازه جراحت او را هم نداشتیم . دی ماه سال ۹۲ وقتی در معراج شهدای تهران رفتم بالای سرش ، هنوز لباس رزمـش تـنـش بـود . از زخم هایش ، فقط جـای یک زخـم زیر چانه و ترکشی که به سرش اصابت کرده بود دیده می شد . در بهشت زهرا و قبـل از شـروع مراسم تشییع ، زخم هـای تـنـش را کـه دیـدم ، یاد آن ساچمه افتادم و تلخی زخم انگشت شستش ! امـا آن زخم کوچک کجا و جراحت ناشی از اصابت ۳۵ ترکش به سینه و پهلو کجـا ! یکی از ترکش هـا از زیر کتف چپش بیرون زده بود و شاید محمودرضا با همان ترکش پریده بود .
پایان
عنوان بخش نهم
"مقاومت به اعتبار یا زهرا(ع)"
تعریف میکرد در دوره دانشکده ، یک بار یکی از مقامات مهم حماس به جمع آنهـا آمده بود . میگفت آمد سخنرانی کرد . وقتی صحبت از پیروزی حـزب الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه شد گفت : « ما هم سالها در برابر اسرائیل مقاومت کرده ایم ، امـا ما این پیروزی ای را که حزب الله در جنگ ۳۳ روزه به دست آورد ، هیچ وقت نتوانسته ایم به دست بیاوریم . اگر دنبال رمز پیروزی حزب الله و علت موفق نشـدن ما هستید ، رمزش ایـن اسـت کـه آنها یازهرا ه دارنـد و مـانـداریـم . » محمودرضا از قول این شخص در آن جلسـه حـرف جالب دیگری هـم نقل کرد . گفته بود اگر رزمندگان مقاومت ، علیـه صهیونیست ها عملیات استشهادی انجام می دهند ، این روش را از عملیات شهادت طلبانه شهید حسین فهمیده در ایران الگوبرداری کرده اند .
پایان