eitaa logo
شهیدسیدحسن‌نصراللّٰه 🇵🇸
104 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
935 ویدیو
21 فایل
•﷽ 💡هـم‌سنگࢪها : @sangar2 کـپـی؟! ذکــر پنــج صـلـوات -رَئیسی‌عَزیز‌، خَستِگی‌نمی‌شِناخت..!-
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️نهم مرداد ۱۲۸۸  یکی از عجیب ترین حوادث تاریخ ایران بوقوع پیوست ♻️ پس با هم این حادثه تکان دهنده رو مرور میکنیم تا اگاه شویم و نه عبرت ایندگان ‼️روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری (۹ مرداد ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن ...😭😥‼️ در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا شاشید! ▪️تحویل جنازه عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشه‌ای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند. ▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد. بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم. سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم. یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند. صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچ‌کاری کردیم. ♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم. 🏴 کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشت‌دیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام می‌دادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال می‌افتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان. 🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش  مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست. همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم. شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبره‌ای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت. و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است . 📗کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید& نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲
هدایت شده از  طنز سیاسی و اجتماعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لشکرفحاشان 🔴زن، زندگی، آزادی، کلماتی گم شده در افکار گویندگانش! 🤣 @Tanzsiyase
_ شهید حاج قاسم سلیمانی: این‌ را من‌ به‌ جوان‌ها می‌گویم؛ دنبال‌ تعلقات‌ پَست‌ نباشیم، همهٔ‌ ما، راهی به‌ یک‌ سمت‌ هستیم...
ما را دنبال کنید 👇👇 [👨🏻‍💻|@Pasdar_Edit|👨🏻‍💻]
امروز 15 مرداد سالگرد شهادت سرلشگر، شهید عباس بابایی هست... 🏴
هدایت شده از  طنز سیاسی و اجتماعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥امروز سالروز ‎اسارت شهید مدافع حرم محسن حججی هست 🔸محسن حججی درچنین روزی اسیر و در روز هجدهم مردادماه سال ۱۳۹۶ سرش توسط تروریست‌ های داعش بریده شد. حاج قاسم سلیمانی در زمان شهادت او گفته بود قسم به حلقوم بريده‌ شهيد حججی زمين را از لوث داعش پاک می‌کنيم. ۴ماه بعد شهید سلیمانی پایان سیطره داعش را اعلام کرد. @Tanzsiyase
﴿بِسمِ اللَّهِ الرَحمٰنِ الرَحیم﴾ امروز 18 مرداد، سالگرد شهادت شهید والامقام "محسن حججی" هست... این روز به یادماندنی را به دوستداران شهدا تسلیت عرض میکنیم.. 🏴🖤
....در آن سکوت شب، زیپ کاور را کشیدم. دیدم توی آن یک پتو افتاده. لبه پتو را زدم کنار. هاج و واج ماندم. چیزی داخلش نبود.... فکر کردم شاید پیکر را سر و ته گذاشته اند. زیپ را کامل باز کردم. پایین پتو را که گرفتم حس کردم سنگین است. تا کنار زدم با تکه هایی از بدن مواجه شدم؛ با بدن مُثله و بدون سر! اصلا انتظار نداشتم با چنین صحنه دردناکی روبه رو شوم. مدام چهره محجوب و هیکل لاغراندامش جلوی چشمم رژه میرفت..... آن پیکر متلاشی قابل شناسایی نبود. پیراهنش را که به غارت برده بودند. از روی شلوار جرخورده و پوتین تکه تکه اش پنجاه شصت درصد احتمال دادم خودش باشد. توی عکسی که سرش را گذاشته بودند روی بدنش و پاهایش به دار آویزان بود، فقط یک پوتین داشت.... با بند یکی از پوتین هایش دستش را بسته بودند. توی کاور هم فقط یک پا پیدا کردم که داخل پوتین بود....... رفتم سمت آن داعشی. سرش داد زدم:« شما مگه مسلمون نیستید؟» به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟..... دوباره فریاد زدم که کجای اسلام میگوید اسیرتان را اینطور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت:«تقصیر خودش بود!» پرسیدم:«به چه جرمی؟» بریده بریده جواب میداد و حاج سعید ترجمه میکرد:«از بس حرصمون رو دراورد، نه اطلاعاتی به ما داد، نه اظهار پشیمانی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود با اون چشم ها و لبخندش!».... 🖤💔 (متنی که خواندید، قسمتی از گفته های مامور شناسایی پیکر شهید محسن حججی، برگرفته از کتاب "سربلند" است.)
هدایت شده از صابرین نیــوز
و خونی که دوباره ریخته شد...💔 ـــــــــــــــــــــــ پایگاه خبری صابرین نیوز↙️ 🆘@sabreenS1_official
شاهچراغ تسلیت... 🖤💔
یا حسین .. تسلیت ..🖤💔 ..
هدایت شده از •گوشِه‌ای‌اززندِگی‌ما•
شیراز_ تسلیت!💔
در هر «۳ ثانیه»، «یکنفر» در دنیا میمیرد، و یکی از این «سه ثانیه ها» سهم ماست! قبل از اینکه به «سه» برسیم ، «محاسبه کنیم که چه کرده ایم و قدمی برای جبران برداریم » «یک «دو» «سه».... و یک نفر دنیا را بدرود گفت.
• عباس میگفت :ما یه دیدن داریم، یه نگاه کردن. من توی خیابون شاید ببینم، ولی نگاه نمی‌کنم! نقل‌ شده از همسرشهید بابایی •
آه از غمی که تازه شود با غمی دگر
ما ملت شهادتیم ما را از چه می ترسانید.
بوی پیراهن خونین کسی می آید.