eitaa logo
شهدایی
362 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
35 فایل
شهداشرمنده ایم... شرمنده ی پلاکت مدیون اشک فرزندبی پناهت🥀 کپی:آزاد https://harfeto.timefriend.net/17173449728532 نظراتتون انتقاداتون ... رو بگید
مشاهده در ایتا
دانلود
زیارتنامہ‌شھدا🗒️ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . ✋🏻✨ شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج 🍃♥️ ❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم❤️ 🌷شهیــــــــــــــــــــدانہ🕊🥀 @Martyrs16
••• .🌱. تمـام‌گرفتارۍهاۍمــا درهمین‌نـام‌هـا‌هستند واین‌را خوب‌فهمیده‌استــــ !!
😁🍃💚 برقآمت دل ربای صلوااااااااات🌹💚🍃 اللهم صل علی محمد و آل محمد ☺️🌹 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻همسرداری شهید مدافع حرم 💕 ❣یادم هست یه روز داخل سپاه برنامه بود و کیک میدادن به آقا حمید تعارف کردم برش داشت و رفت. موقع رفتن به خونه لباس معمولی داشت میپوشید ،کیک رو از داخل جیبش برداشت گذاشت داخل جیب کاپشنش.... ❣بعد گفت خوردن این کیک با اهل منزلم بالاترین خوشی برای من هست😊 ❣یادمه هییت هم میرفتم باهاش دوتا شکلات برمیداشت و نمیخورد و میبرد تا با خانمش بخوره🌹🌹🌹🌹 ❣همیشه یاد خاطرات شهید آوینی میافتادم وقتی رفتارش رو میدیدم چون شهید آوینی هم تو خاطراتشون بود که هر چیزی رو بهشون تعارف میکردن میبردن تا با اهل منزلشون بخورن😔 ... 🌱 🌱 وای از آن روزی که حرف زدن و نگاه کردن به نامحرم برایتان عادی شود ، پناه میبرم به خدا از روزی که گناه عادت مردم شود ... 🕊
🔻همسرداری شهید مدافع حرم 💕 ❣یادم هست یه روز داخل سپاه برنامه بود و کیک میدادن به آقا حمید تعارف کردم برش داشت و رفت. موقع رفتن به خونه لباس معمولی داشت میپوشید ،کیک رو از داخل جیبش برداشت گذاشت داخل جیب کاپشنش.... ❣بعد گفت خوردن این کیک با اهل منزلم بالاترین خوشی برای من هست😊 ❣یادمه هییت هم میرفتم باهاش دوتا شکلات برمیداشت و نمیخورد و میبرد تا با خانمش بخوره🌹🌹🌹🌹 ❣همیشه یاد خاطرات شهید آوینی میافتادم وقتی رفتارش رو میدیدم چون شهید آوینی هم تو خاطراتشون بود که هر چیزی رو بهشون تعارف میکردن میبردن تا با اهل منزلشون بخورن😔 ... 🌱 🌱 وای از آن روزی که حرف زدن و نگاه کردن به نامحرم برایتان عادی شود ، پناه میبرم به خدا از روزی که گناه عادت مردم شود ... 🕊 🕊🕊🕊
▫️رفیق شفیق که می‌گویند همین‌ها هستند رفاقت‌شــــان از زمین شروع شد و تا بهشت ادامه یافت ... 🕊💔 🌷شادی روحشان صلوات 🕊🕊🕊
نقطه ی وصل مان به نقطه ی رهایی از ...!!
الگو برداری از شهداء📣 🌹شهید مدافع حرم حاج پرهیز از تفاخر و چشم و هم‌چشمی" ... 🔻یکی از خصوصیات بارز پدرم پرهیز از تفاخر و چشم و هم‌چشمی بود و همیشه ما را به این امر توصیه می‌کرد. مخصوصاً هنگام رفتن به مهمانی‌ها و جشن‌ها سفارش می‌کرد طوری لباس نپوشیم که باعث تفاخر شود. 🔸یادم می‌آید که روز عروسی برادر کوچکم بود و ما طبق رسوم رایج وسایل عروس و داماد را توی یکی از اتاق‌های خانه‌شان چیده بودیم و اطراف آن را تزیین کرده بودیم تا بازدیدکننده‌ها از خانه عروس و داماد آن‌ها را ببینند. این وسایل کیف و کفش و لباس و چمدان‌ بود که برای عروس و داماد خریداری می‌شود. پدرم وقتی این منظره را دید ناراحت شد و از ما خواست تا آن‌ها را جمع‌آوری کنیم تا مبادا تازه‌عروس‌های دیگری که در فامیل هستند با دیدن آن‌ها حسرت بخورند. 🔺در روز پاتختی هم از ما خواست تا از خواندن هدایایی که برای عروس و داماد آورده‌اند در جمع خودداری کنیم تا مبادا کسانی که در جمع حضور دارند و نتوانسته‌اند کادوی مناسبی تهیه کنند یا پول کمتری به‌عنوان کادو داده‌اند شرمنده و سرافکنده شوند. ۹۴ 🕊🕊🕊 ‌‌‌ شهدایی [@Martyrs16]
♡ابراهـــیم هـادی♡ 🍃حتی از اسمش هم درس‌ها می توانی بگیری .مانند ، بت شکن و مانند هادی، هدایت کننده☆ 🍃سرگذشت زندگی‌اش را ورق بزنی پر است از شکستِ بت های نفسانی، جسمانی و روحانی. هدایت کننده و پر از نور هدایت، از بچه های محل تا سربازان حزب بعث. 🍃ابراهیم هادی شهیـــــدی است که زمانی سراغمان می آید که راه گم کرده ایم و آنقدر غـرق شده ایم که باید دستمان گرفته شود😔 🍃به قول چشم او هرگز طغیان نکرد؛ برای همین با اولین نگاه به چهره اش تا مغز استخوان انسان نفوذ می کند‌. 🍃آدمی است که زندگی اش، لحظه شهادتش و بعد از رفتنش هرگز، کمک کردن را یادش نرفته و نمی رود🌹 🍃 کانال کمیل را به اسم تو شناخته ایم و بغض کرده ایم برای گشته ایم همه برگشتند جز تو. درکانال فقط تو مانده ای😭 🍃دست هایم را که روی خاک گذاشتم گرمای وجودت را در خودم عجیب احساس کردم من باتو بیعت کردم، اگر بیعتم شکست تو به بزرگواری خودت . 🍃حال ما ایستاده ایم تا آخرین نفس. حال که همه کبوترهایمان پرکشیده اند. حال که همه دونده هایمان دویده و رسیده اند. 🍃حال که ما در روبرو نیل دادیم و پشت سر سپاه فرعون و در بین جمعیت فتنه های گوساله سامری. (آماده شو بهر آن صبح اهورایی، چیزی نمانده تا آن سبز مسیحایی) ✍نویسنده : 🕊 📅تاریخ تولد : ۱ اردیبهشت ۱۳۳۶ 📅تاریخ شهادت : ۲۲ بهمن ۱۳۶۱.فکه کانال کمیل
شهدایی
#رمان #مبارزه_با_دشمنان_خدا #پارت_دوم تمام طول پرواز تا عربستان، مدام حرف های اون جوان توی ذهنم ت
کم کم داشت تفکرم در مورد ایرانی ها کمی نرم تر می شد تا اینکه، یکی از شیعه هایی که باهاش ارتباط داشتم منو برای خوردن کله پاچه به مهمانی دعوت کرد وقتی رفتم با یک جشن تقریبا خصوصی و کوچک، مواجه شدم، بود و می خواستند کله پاچه عمر را بخورند . با دیدن آن، صحنه ها و شعرهایی که می خواندند، حالم بد شد، به بهانه های مختلف می خواستم از آنجا خارج بشم اما فایده ای نداشت. آخر مجلس، آبگوشت رو آوردن و شروع کردند به خوردن،من هم از روی ترس که مبادا به هویتم پی ببرند، دست به غذا بردم، هر لقمه مانند تیغ هزارخار از گلویم پایین می رفت. تک تک دندان هایی را که روی آن لقمه ها می زدم را می شمردم، 346 بار هر دو فک من برای خوردن آن لقمه ها حرکت کرد، وقتی از مجلس خارج شدم، قسم خوردم، سر 346 شیعه را از بدن شان جدا خواهم کرد . **** دفتری رو که محاسن شیعیان و مردم ایران رو توش نوشته بودم، آتش زدم ،هر برگ آن رو که می سوزوندم استغفار می کردم که چطور شیطان منو گول زده بود و داشت کم کم دلم نسبت به این کفار نجس نرم می شد. برگ های دفتر که تمام شد، برای آخرین بار قسم خوردم، دیگه هرگز نسبت به شیعیان نرم نخواهم شد، تا نسل آنها رو نابود نکنم و کودک هاشون وهابی نشن؛ دست از مبارزه برنمی دارم. بعد از چند ماه، دوباره ساکم رو جمع کردم و رفتم سمت ترمینال،حالا وقت این رسیده بود که کاملا بین آنها نفوذ کنم و درباره عقاید شیعیان مطالعه کنم. از خوابگاه که بیرون زدم هنوز مقصدم رو انتخاب نکرده بودم، مشهد یا قم؟ ... خودم رو به خداسپردم. برای خرید بلیط اتوبوس، وقتی باجه دار مقصدم رو پرسید با صلابت گفتم: _ قم یا مشهد، فرقی نداره. هر کدوم جا داره و زودتر حرکت می کنه . حدود یک ساعت و نیم بعد، من توی اتوبوس نشسته بودم و در پی سرنوشت نامعلوم به سمت مشهد می آمدم... ... @Martyrs16