eitaa logo
شهدایی
365 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
35 فایل
شهداشرمنده ایم... شرمنده ی پلاکت مدیون اشک فرزندبی پناهت🥀 کپی:آزاد https://harfeto.timefriend.net/17173449728532 نظراتتون انتقاداتون ... رو بگید
مشاهده در ایتا
دانلود
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌ویژه 🎥 ببینید | دیده‌بانی اطلاعات در عملیات والفجر هشت به روایت شهید سلیمانی 🔸دیده‌بانی روزانه، از بالای درخت سدر و یک دکل انجام می‌شد ... 🏳 بخشی از مستند @Martyrs16
باید اول از خودت شروع کنی شهید دیالمه:کسی که می خواهد کار سیاسی بکند اول باید بُنیه اعتقادی اش را تقویت کند. شهدایی @Martyrs16
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺: 💠 حریم زن با حفظ میشه. همچنین اگر خانم ها حریم رابطه با نامحرم رو حفظ ڪنند، خواهید دید ڪه چقدر آرامش در خانواده ها بیشتر میشود. 🔰 بله ! طبق آیه هاے قرآن و فرمایشات ائمه ے معصومین و حضرت زهرا علیه السلام ⬇️ 💠 بهترین زنان ڪسانے هستند ڪه خود را از نامحرم مستور نگه مے دارند و تقوا پیشه میڪنند و نزدیک به نمے شوند و هیچ مراوده اے با هم ندارند و خود را بیمار و گرفتار هوس نمے ڪنند و تنها درحد ضرورت و اختصار آن هم خیلے ڪم ڪه اصلا به چشم نمے آید ارتباط مے گیرند. 💠 و آن حد و حدودے ڪه و ائمه ے معصومین فرمودند را به خوبے چه در فضاے مجازے چه در فضاے واقعے ڪاملا و به جد رعایت مے ڪنند و باعث ایجاد فتنه و آسیب در خانواده ها نمے شوند 💠 تا به آن جاودانه ڪه در دنیا و آخرت از آن نام بردند ، دست پیدا ڪنند. [@Martyrs16]
🌸چادری بودنت را مسخره میکنند؟😔 چه کسانی؟ کسانی که خودشان را عروسک دیگران کرده اند؟😒 💫 این را بدان ☝️ 🌸 به تو اینگونه خطاب کرد؛ 🍃به پهلوی شکسته فاطمه زهرا(س) قسمتان میدهم که، را، حجاب را، حجاب را، رعایت کنید. 🌸حال تو به من بگو ؛ ❗️حرف های انها که برای خود ارزشی قائل نیستند برایت مهم تر است یا حرف شهیدی که به خاطر حفظ حجاب تو را به مادرمان زهرا(س) قسم داده است... 💐🍃همانا برترین ‌کارها، کار‌ برای ‌امام ‌زمان است🍃💐 [@Martyrs16]
شهدایی
#رمان #مبارزه_با_دشمنان_خدا #پارت_پانزدهم دیگه جون مبارزه کردن و درگیر شدن نداشتم، رفتیم توی حرم،
بزرگ ترین نبرد زندگی من تمام شده بود، تازه مفهوم کربلارو درک کردم، کربلا نبرد انسان ها نبود، کربلا نبرد حق و باطل بود، زمانی که به هر قیمتی باید در سپاه حق بایستی، تاآخرین نفس. من هم کربلایی شده بودم،به رسم شیعیان وضو گرفتم و از خوابگاه زدم بیرون. مثل حر، کفش هام رو گره زدم و انداختم گردنم،گریه کنان، تا حرم پیاده رفتم،جلوی درب حرم ایستادم و بلند صدا زدم: _یابن رسول الله،دیر که نرسیدم؟؟ من انتخابم رو کرده بودم، از روز اول ، انتخاب من، فقط خدا بود. * توی صحن، دو رکعت نماز شکر خوندم و وارد شدم،هر قدم که نزدیک تر می شدم ،حس عجیبی که درونم شکل گرفته بود؛ بیشتر می شد، تا لحظه ای که انگشت هام با شبکه های ضریح گره خورد. به ضریح چسبیده بودم، انگار تمام دنیا توی بغل من بود، دیگه حس غریبی نبود ،شور و شوق و اشتیاق با عشقی که داشت توی وجودم ریشه می کرد؛ گره خورده بود. در حالی که اشک بی اختیار از چشم هام سرازیر می شد و در آغوش ضریح، محو شده بودم؛ بی اختیار کلماتی که درونم می جوشید رو تکرار می کردم: _ اشهد ان لا اله الا الله. _اشهد ان محمد رسول الله. _اشهد ان علیا ولی الله و اشهد ان اولاده حجة الله. ناگهان کنار ضریح غوغایی شد، همه در حالی که بلند صلوات می فرستادن به سمتم میومدن و با محبت منو در آغوش می گرفتن، صورتم رو می بوسیدن و گریه می کردن. خادم ها به زحمت منو از بین جمعیت بیرون کشیدن و بردن،اونها هم با محبت سر و صورتم رو می بوسیدن و بهم تبریک می گفتن، یکی شون با وجد خاصی ازم پرسید: _پسرم اسمت چیه؟ سرم رو با افتخار بالا گرفتم و گفتم: _ خدا، هویت منه،من عبدالله، سرباز 17ساله فاطمه الزهرام. وقتی این جمله رو گفتم،یکی از خادم ها که سن و سالی ازش گذشته بود، در حالی که می لرزید و اشک می ریخت، انگشترش رو از دستش در آورد و دست من کرد و گفت: _عقیق یمنه، متبرک به حرم و ضریح امام حسین و حضرت ابالفضله، انگشتر پسر شهیدمه، دو سال از تو بزرگ تر بود که شهید شد. اونم همیشه همین طور محکم، می گفت: «افتخار زندگی من اینه که سرباز سپاه اسلام و سرباز پسر فاطمه زهرام» ... ... 🔴
🕊هر روز با یاد و خاطره‌ی یک شهید🥀 عملی شهدا زمانیکه در کلاس سوم ابتدایی بودم پدرم فرمانده سپاه بود و اکثر اوقات جهت سرکشی از خانواده شهداء می رفت . یک روز که از مدرسه در حال برگشت به خانه بودم ماشین سپاه را داخل خیابان دیدم در یک لحظه با خودم گفتم : خوب نگاه کن حتما پدرم داخل ماشین است . وقتی خوب نگاه کردم دیدم داخل ماشین است همینکه پدرم مرا دید برگشت و با دست به پیشانی اش زد و به این طریق به من فهماند که موهایم بر روی پیشانی ام است . من هم بلافاصله دست زدم به پیشانی ام دیدم موهایم کمی بیرون است سریع آنها را به داخل چادرم جمع کردم و به خانه که رسیدم نماز خواندم و استغفار نمودم و به پدرم قول دادم که دوباره حجابم را رعایت کنم . شهید احمد عبدالله‌ زاده ‌مقدم‌ منبع: اطلاعات دريافتي از كنگره سرداران و 32000 شهيد استانهاي خراسان بـ وقتـ شهـدا 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @Martyrs16
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی‌هااینجوری‌عاشقے‌میکنن بعضے‌ها‌هم‌‌اونجوری💔:))) -شهدایی [@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨| سختی‌ها را تحمل کنید! ان‌شاءالله این انقلاب با نهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانیِ امام‌زمان(عج) اتصال پیدا میکند و تحقق این آرزو چندان دور نیست..! 🌼 شهدایی [@Martyrs16]