eitaa logo
ღهܩ‌نـفس‌بـاشـہداღ
1.2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
🫀بِسم‌رب‌الشهدا‌و‌الصدیقین♥️🕊️ #ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت #اللّٰهم‌عجل‌لولیک‌الفرج •جهت‌تبادلات" @amir_3936 #نشر‌مطالب‌صدقه‌جاریه با هوای نفسانی خود #مبارزه کن همانگونه که با #دشمن خود‌‌ مبارزه میکنی.! #حضرت‌علی
مشاهده در ایتا
دانلود
باز هم جمعه آمد ندبه های فراق می‌خوانم أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَةِ ?(کجا است حضرت بقیة الله که عالم خالی از عترت طاهره (که هادی امت است) نخواهد بود) کجا دنبالت بگردم... کدام کوه بیابان. أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ أَیْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَیْنِ کجاست حسن کجاست حسین کجایند فرزندان حسین، شایسته ای پس از شایسته دیگر، راستگویی پس از راستگویی دیگر، راه از پس راه کجاست کجاست بهترین برگزیده ها یکی پس از دیگری کجاست آن ستارهای درخشان کجاست سرچشمه‌های علم و دانایی کجاست صاحب یوم الفتح کجاست صاحب پرچم پیروزی کجایی. کجایی من مردم از فراق از گناه از شرمندگی از بیکسی و تنهایی نجاتم بده ای بهترین پدر
بدون‌تعارف.. ✌🏻 اگه‌کسی‌ تو‌ کُما‌ باشه؛ خانوادش‌ همه‌ منتظرن‌ که‌برگرده... خیلیامون‌ تو‌کمای‌ گناه‌ رفتیم؛ اَهل‌ بِیت‌ منتظرمونند... شُهَدا منتظرمونند... وقتش‌نشده‌کہ برگردیم؟!😔
بعد از هر نماز حتما برای امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) دعا کنید و بدون دعاکردن برای آن حضرت از سجاده کنار نروید! - آیت‌الله‌قاضی
⭕️ خدایا ...! مرا به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرتِ عقل توجیه‌ شان می‌ کنم ببخش .... 👤 شهید دکتر مصطفی چمران
• . شهدا واقعا بندِ ناف تعلقات دنیا را قیچی کرده‌اند و یادمان دادند کھ باید از این دنیا به آسانی بگذریم .. ــــــــــ ـ
ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم.. 🤍
وقتی کار فرهنگی را شروع می‌کنید با اولین چیزی که باید مبارزه کنیم خودمان هستیم.. وقتی که کارتان می‌گیرد و دورتان شلوغ می‌شود تازه اول مبارزه است اگر فکر کردید شیطان به‌راحتی می‌گذارد شما برای حزب‌الله نیرو جذب کنید..هرگز.. خودسازی دغدغه اصلی شما باشد...
📢 هر روز بخوانیم 🔹️امروز؛ قرآن کریم ؛ سوره مبارکه البقرة ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. ________________
برای‌یه‌بچه‌بسیجی.. خستگی‌ممنوعه‌مـشتی.. به‌قول‌حاج‌احمدهرموقع‌که پرچم‌اسلاموانتهـای‌افق‌ گذاشتی‌بعـداستراحت‌کن!👌🏻🦋
هر جمعه غسل كن ، حتّى اگر لازم شود براى تهيه آب آن ، خوراک روزانه ات را بفروشی و برای غسل خرج کنی ، زیرا هیچ امر مستحبی بالاتر از غسل جمعه نیست . 📚بحارالأنوار ، جلد ۸۱ ، صفحه ۱۲۹
🌴💐🍀🌺🍀💐🌴 کاش می شد اشک را تهدید کرد ! مدت لبخند را تمدید کرد . کاش می شد در میان لحظه ها !! لحظه ی دیدار را نزدیک کرد .. اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج تعجیل در ظهور 🌺 🍀💐
🌴💐🌺🍀🌺💐🌴 ایشان در اولین پیام به سازمان تبلیغات فرمودند: امیدوارم با تلاش های پی گیر و با استفاده از همه نیروهای مؤمن به انقلاب و اسلام، از عهده این مهم برآیید... ان شاءاللّه در محدوده توانتان، نقاط کور و مجهول را برای مردم شریف ایران و جهان اسلام باز و روشن نمایید... و این مسأله که نظام در اهداف خود جدی است و در صورت به خطر افتادن ارزش های اسلامی، در هر موقعیت برخورد می نماید، باید به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر برای تمام دست اندرکاران و مردمْ تبلیغ گردد . سالروز تأسیس گرامی باد 💐 🍀🌺
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 یکی از تهدیدات و مشکلات در انتخابات، ظهور جریان سازشکار است که تلاش دارد که این مملکت را از مواضع انقلابی و اصیل دور کرده و به سمت سازش با قدرت های سلطه گر گام بردارد. به مردم توصیه می‌کنم نسبت به تفکر سازش هوشیار بوده و به خط امام و آرمان های انقلاب اسلامی پافشاری کنید. 🌹 🕊🥀
خلاصه سوابق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چنان زندگی کن که کسانی که تو را می شناسند و خدارا نمی شناسند، به واسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند🌱 شهید مصطفی چمران❤️
ღهܩ‌نـفس‌بـاشـہداღ
#سه_دقیقه_در_قیامت قسمت 17 •••••••••••••••••••••• گفتم: اين دستور آقا به چه علت بود؟ همان لحظه به
قسمت 18 •••••••••••••••••••••• در دوران جواني در پايگاه بسيج شهرستان فعاليت داشتم. روزها و شب ها با دوستانمان با هم بوديم. شب هاي جمعه همگي در پايگاه بسيج دور هم جمع بوديم و بعد از جلسه قرآن، فعاليت نظامي و گشت و بازرسي و... داشتيم. در پشت محل پايگاه بسيج، قبرستان شهر ما قرار داشت. ما هم بعضي وقت ها، دوستان خودمان را اذيت ميكرديم! البته تاوان تمام اين اذيتها را در آنجا دادم. برخي شب هاي جمعه تا صبح در پايگاه حضور داشتيم. يك شب زمستاني، برف سنگيني آمده بود. يكي از رفقا گفت: كسي جرئت داره الان تا انتهاي قبرستان برود؟! گفتم: اينكه كار مهمي نيست. من الان ميروم. او هم به من گفت: بايد يك لباس سفيد بپوشي! من سرتا پا سفيدپوش شدم و حركت كردم. خس خس صداي پاي من بر روي برف، از دور هم شنيده ميشد. من به سمت انتهاي قبرستان رفتم! اواخر قبرستان كه رسيدم، صوت قرآن شخصي را از دور شنيدم! يك پيرمرد روحاني كه از سادات بود، شبهاي جمعه تا سحر، در انتهاي قبرستان و در داخل يك قبر مشغول تهجد و قرائت قرآن ميشد. فهميدم كه رفقا ميخواستند با اين كار، با سيد شوخي كنند. ميخواستم برگردم اما باخودم گفتم: اگر الان برگردم، رفقاي من فکر ميکنند ترسيده ام. براي همين تا انتهاي قبرستان رفتم. هرچه صداي پاي من نزديكتر ميشد، صداي قرائت قرآن سيد هم بلندتر ميشد! از لحن او فهميدم كه ترسيده ولي به مسير ادامه دادم. تا اينكه به بالاي قبري رسيدم كه او در داخل آن مشغول عبادت بود. يكباره تا مرا ديد فريادي زد و حسابي ترسيد. من هم كه ترسيده بودم پا به فرار گذاشتم. پيرمرد سيد، رد پاي مرا در داخل برف گرفت و دنبال من آمد. وقتي وارد پايگاه شد، حسابي عصباني بود. ابتدا كتمان كردم، اما بعد، از او معذرت خواهي كردم. او با ناراحتي بيرون رفت. حالا چندين سال بعد از اين ماجرا، در نامه عملم حكايت آن شب را ديدم. نميدانيد چه حالي بود، وقتي گناه يا اشتباهي را در نامه عملم ميديدم، خصوصاً وقتي كسي را اذيت كرده بودم، از درون عذاب ميكشيدم. گويي خودم به جاي آن طرف اذيت ميشدم. از طرفي در اين مواقع، باد سوزان از سمت چپ وزيدن ميگرفت، طوري كه نيمي از بدنم از حرارت آن داغ ميشد! وقتي چنين اعمالي را مشاهده ميكردم، به گونه اي آتش را در نزديكي خودم ميديدم كه چشمانم ديگر تحمل نداشت. همان موقع ديدم كه آن پيرمرد سيد، كه چند سال قبل مرحوم شده بود، از راه آمد و كنار جوان پشت ميز قرار گرفت. سيد به آن جوان گفت: من از اين مرد نميگذرم. او مرا اذيت كرد. او مرا ترساند.
ღهܩ‌نـفس‌بـاشـہداღ
#سه_دقیقه_در_قیامت قسمت 18 •••••••••••••••••••••• در دوران جواني در پايگاه بسيج شهرستان فعاليت داشت
قسمت 19 •••••••••••••••••••••• من هم گفتم: به خدا من نميدانستم كه سيد داخل قبر عبادت ميكند. جوان رو به من گفت: اما وقتي نزديك شدي فهميدي كه مشغول قرآن خواندن است. چرا همان موقع برنگشتي؟ ديگه حرفي براي گفتن نداشتم. خالصه پس از التماس هاي من، ثواب دو سال عبادت هاي مرا برداشتند و در نامه عمل او قرار دادند تا راضي شود. دو سال نمازي كه بيشتر به جماعت بود. دو سال عبادت را دادم به خاطر اذيت و آزار يك مؤمن! در لابه لای صفحات اعمال خودم به يك ماجراي ديگر از آزار مؤمنين برخوردم. شخصي از دوستانم بود كه خيلي با هم شوخي ميكرديم و همديگر را سركار ميگذاشتيم. يكبار در يك جمع رسمي با او شوخي كردم و خيلي بد او را ضايع كردم. خودم هم فهميدم كار بدي كردم، براي همين سريع از او معذرت خواهي كردم. او هم چيزي نگفت. گذشت تا روز آخر كه ميخواستم براي عمل جراحي به بيمارستان بروم. دوباره به همان دوست دوران جواني زنگ زدم و گفتم: فلاني، من خيلي به تو بد كردم. يكبار جلوي جمع، تو را ضايع كردم. خواهش ميكنم مرا حلال كن. من شايد از اين بيمارستان برنگردم. بعد در مورد عمل جراحي گفتم و دوباره به او التماس كردم تا اينكه گفت: حلال كردم، انشاءاهلل كه سالم و خوب برگردي. آن روز در نامه عملم، همان ماجرا را ديدم. جوان پشت ميز گفت: اين دوست شما همين ديشب از شما راضي شد. اگر رضايت او را نميگرفتي بايد تمام اعمال خوب خودت را ميدادي تا رضايتش را كسب كني، مگر شوخي است، آبروي يك انسان مؤمن را بردي.
🌱✨ 🌐چله زیارت عاشورا 🔷شروع ۷ خرداد🔷️ و پایان ۱۸تیر🔵🔵 📆 امشب جمعه ۱تیر✅ بیست‌وچهارمین روز ختم زیارت عاشورا 💚نیت: تعجیل در امر فرج و ظهور امام زمان عجل الله
این بار کفش هایم را از شن پر میکنم و شما را به جان مادرتان قسم میدهم که من را حر کنید. من را ببخش بابت زحمت های هر روزه ام امشب سر به زیر تر از همیشه عاشورا زمزمه میکنم